Aeneas - قهرمان تروا در اساطیر یونان

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    آئنیاس یک قهرمان تروا در اساطیر یونان و پسر عموی هکتور ، شاهزاده تروا بود. او به خاطر نقشی که در جنگ تروجان ایفا کرد، در دفاع از تروا در برابر یونانی ها به خوبی شناخته شده است. آئنیاس یک قهرمان بسیار ماهر بود و گفته می شد که بعد از پسر عموی خود هکتور در مهارت و توانایی نبرد دومین نفر بود.

    اینیاس کیست؟

    به گفته هومر، آفرودیت ، الهه عشق و زیبایی، خدای برتر زئوس را تحریک کرد و او را عاشق زنان فانی کرد. زئوس در تلافی، آفرودیت را عاشق دامداری به نام آنکیس کرد.

    آفرودیت خود را به صورت شاهزاده خانم فریژی درآورد و آنکیس را اغوا کرد و پس از آن به زودی آئنیاس را باردار شد. Anchises نمی دانست که آفرودیت یک الهه است و تنها پس از حامله شدن Aeneas بود که او هویت واقعی خود را برای او فاش کرد. او که تا زمانی که به کسی نگوید که با او دراز کشیده است، هیچ آسیبی به او نخواهد رسید. هنگامی که آئنیاس به دنیا آمد، مادرش او را به کوه آیدا برد، جایی که پوره ها او را تا پنج سالگی بزرگ کردند. سپس آئنیاس به پدرش بازگردانده شد.

    نام آئنیاس از صفت یونانی "ainon" گرفته شده است که به معنای "غم و اندوه وحشتناک" است. هیچ کس دقیقاً نمی داند که چرا آفرودیت این نام را به پسرش داده است. در حالی که برخی منابع می گویند به دلیل غم و اندوه بوده استکه او باعث او شده بود، هیچ توضیحی درباره این "غم و اندوه" وجود ندارد.

    در نسخه های جایگزین داستان، Anchises علناً به خوابیدن با آفرودیت افتخار می کرد تا زمانی که زئوس با صاعقه به پای او زد و باعث شد او لنگ شود در برخی نسخه ها، آنکیسس شاهزاده تروا و پسر عموی پریام، پادشاه تروا بود. این بدان معنی است که او پسر عموی فرزندان پریام، هکتور و برادرش پاریس ، شاهزاده ای بود که جنگ تروا را آغاز کرد.

    آئنیاس با کرئوسا، دختر پریام پادشاه تروا و هکابه ازدواج کرد و با هم صاحب پسری به نام اسکانیوس شدند. اسکانیوس بزرگ شد تا به پادشاه افسانه ای آلبا لونگا، یک شهر باستانی لاتین تبدیل شود.

    تصویرها و توصیفات آئنیاس

    توصیفات زیادی در مورد شخصیت و ظاهر انیاس وجود دارد. بر اساس Aeneid ویرجیل، گفته می شود که او مردی قوی و خوش تیپ بوده است.

    برخی منابع او را شخصیتی تنومند، مودب، پارسا، محتاط، موی خرمایی و جذاب توصیف می کنند. دیگران می گویند که او کوتاه قد و چاق، با پیشانی طاس، چشمان خاکستری، پوست روشن و بینی خوب بود.

    صحنه هایی از داستان آئنیاس، عمدتاً از Aeneid گرفته شده است. موضوع محبوب ادبیات و هنر از زمانی که برای اولین بار در قرن اول ظاهر شدند. برخی از رایج‌ترین صحنه‌ها عبارتند از: آئنیاس و دیدو، آئنیاس در حال فرار از تروی و ورود آئنیاس به کارتاژ.

    اینیاس درجنگ تروا

    آئنیاس تورنوس را توسط لوکا جوردانو (1634-1705) شکست داد. حوزه عمومی

    در ایلیاد هومر، آئنیاس یک شخصیت فرعی بود که به عنوان ستوان هکتور خدمت می کرد. او همچنین داردانیان را که متحدان تروا بودند رهبری می کرد. هنگامی که شهر تروا به دست ارتش یونان افتاد، آئنیاس سعی کرد با یونانیان با آخرین تروجان های باقیمانده مبارزه کند. آنها شجاعانه جنگیدند و چون پادشاه آنها پریام توسط پیروس کشته شد، آئنیاس تصمیم گرفت که آماده است در نبرد برای شهر خود و پادشاهش بمیرد. با این حال، مادرش آفرودیت ظاهر شد و به او یادآوری کرد که او خانواده ای دارد که باید از آنها مراقبت کند و از او خواست که تروی را ترک کند تا از آنها محافظت کند.

    در طول جنگ تروا، آئنیاس توسط پوزیدون کمک می کرد. ، خدای دریاها، که با حمله آشیل او را نجات داد. گفته می شود که پوزیدون به او گفت که قرار است از سقوط شهرش جان سالم به در ببرد و همچنین پادشاه جدید تروا شود.

    اینیاس و همسرش کرئوزا

    با کمک او مادر و خورشید خدای آپولو ، آئنیاس از تروی گریخت، پدر معلول خود را بر پشت خود حمل کرد و پسرش را در دستانش گرفت. همسرش کرئوزا از نزدیک او را تعقیب کرد اما آئنیاس برای او خیلی سریع بود و او عقب افتاد. زمانی که آنها به سلامت در خارج از تروا بودند، کرئوزا دیگر با آنها نبود.

    اینیاس برای جستجوی همسرش به شهر در حال سوختن بازگشت اما به جای یافتن او، با او برخورد کرد.روح او که اجازه داده بود از قلمرو هادس بازگردد تا بتواند با شوهرش صحبت کند. کرئوزا به او اطلاع داد که در آینده با خطرات زیادی روبرو خواهد شد و از او خواست مراقب فرزندشان باشد. او همچنین به آئنیاس اطلاع داد که قرار است به سرزمینی در غرب که رود تیبر در آن جریان دارد سفر کند. سقوط تروا ، اثر پیر-نرسیس گوئرین. دامنه عمومی.

    طبق کتاب Aeneid ویرجیل، Aeneas یکی از معدود تروجان هایی بود که از جنگ جان سالم به در برد و مجبور به بردگی نشد. او همراه با گروهی از مردان که به «آینه‌ها» معروف شدند، عازم ایتالیا شد. پس از شش سال طولانی جستجو برای خانه جدید، آنها در کارتاژ ساکن شدند. در اینجا آئنیاس با دیدو، ملکه زیبای کارتاژ ملاقات کرد.

    ملکه دیدو همه چیز را در مورد جنگ تروا شنیده بود و آئنیاس و مردانش را به مهمانی در کاخ خود دعوت کرد. در آنجا آئنیاس با ملکه زیبا ملاقات کرد و در مورد آخرین وقایع جنگ که منجر به سقوط تروا شد به او گفت. دیدو مجذوب داستان قهرمان تروا شد و خیلی زود متوجه شد که عاشق او شده است. این جفت جدایی ناپذیر بودند و قصد ازدواج داشتند. با این حال، قبل از اینکه آئنیاس بتواند کارتاژ را ترک کند، باید کارتاژ را ترک کند.

    برخی از منابع می گویند که خدایان به آئنیاس گفتند که به ایتالیا سفر کند، جایی که باید سرنوشت خود را برآورده کند، در حالی که برخی دیگر می گویند که او پیامی از خود دریافت کرده است.مادر می گوید کارتاژ را ترک کن. آئنیاس کارتاژ را ترک کرد و همسرش دیدو دلشکسته بود. او همه فرزندان تروا را نفرین کرد و سپس با بالا رفتن از آتش‌سوزی و خنجر زدن به خود، خودکشی کرد.

    با این حال، دیدو قرار نبود بمیرد و از درد روی آتش سوزی دراز کشید. زئوس رنج ملکه را دید و به او رحم کرد. او Iris ، الهه رسول را فرستاد تا دسته ای از موهای دیدو را ببرد و به دنیای زیرین ببرد که باعث مرگ او می شد. آیریس همانطور که به او گفته شده بود عمل کرد و وقتی دیدو سرانجام درگذشت، آتش خاکسپاری زیر او روشن شد.

    نفرین او باعث خشم و نفرت بین روم و کارتاژ شد که منجر به یک سلسله سه جنگ شد که به جنگ‌های پونیک معروف شد.

    Aeneas - بنیانگذار روم

    با خدمه او، آئنیاس به ایتالیا سفر کردند و در آنجا توسط لاتین پادشاه لاتین مورد استقبال قرار گرفتند. او به آنها اجازه داد تا در شهر لاتیوم مستقر شوند.

    اگرچه شاه لاتینوس با آئنیاس و سایر تروجان ها به عنوان مهمانان خود رفتار می کرد، به زودی از پیشگویی در مورد دخترش لاوینیا و اینیاس مطلع شد. طبق پیشگویی، لاوینیا به جای مردی که به او وعده داده شده بود - تورنوس، پادشاه روتولی، با آئنیاس ازدواج می کرد.

    تورنوس با عصبانیت علیه آئنیاس و تروجان هایش جنگید اما در نهایت شکست خورد. آئنیاس سپس با لاوینیا و فرزندانش ازدواج کرد، رموس و رومولوس شهر رم را در این زمین تأسیس کردند.که زمانی لاتیوم بود. این پیشگویی محقق شده بود.

    در برخی روایت ها، این آئنیاس بود که شهر رم را تأسیس کرد و آن را به نام همسرش «لاوینیم» نامید.

    مرگ آئنیاس

    طبق گفته دیونیسیوس هالیکارناسوس، آئنیاس در نبرد با روتولی ها کشته شد. پس از مرگ او، مادرش آفرودیت از زئوس خواست تا او را جاودانه کند و زئوس با آن موافقت کرد. نومیکوس، خدای رودخانه، تمام قسمت های فانی آئنیاس را پاک کرد و آفرودیت پسرش را با شهد و آمبروزیا مسح کرد و او را به خدا تبدیل کرد. آئنیاس بعداً به عنوان خدای آسمان ایتالیایی شناخته شد که به نام «ژوپیتر ایندیجس» شناخته شد.

    در نسخه دیگری از داستان، جسد آئنیاس پس از نبرد پیدا نشد و از آن نقطه به بعد او به عنوان یک خدای محلی پرستش شد. دیونیسیوس هالیکارناسوس بیان می کند که ممکن است در رودخانه نومیکوس غرق شده باشد و عبادتگاهی به یاد او در آنجا ساخته شده است.

    آئنیاس فرزند الهه آفرودیت و انکیس فانی بود.

    اینیاس که بود؟

    اینیاس یک قهرمان تروا بود که علیه ترواها جنگید. یونانیان در طول جنگ تروا.

    چرا آئنیاس مهم است؟

    اینیاس در طول جنگ تروا برجسته بود، با این حال او نقش بیشتری در اساطیر روم داشت. جد رومولوس و رموس، که روم را تأسیس کرد.

    آیا آئنیاس رهبر خوبی بود؟

    بله، آئنیاس یک رهبر عالی بود.که با مثال رهبری کرد. او کشور و پادشاه را در اولویت قرار داد و در کنار مردانش جنگید.

    به طور خلاصه

    شخصیت آئنیاس، همانطور که ویرژیل آن را به تصویر می‌کشد، فقط یک جنگجوی شجاع و قهرمان نیست. همچنین نسبت به خدایان بسیار مطیع بود و به دستورات الهی عمل می کرد و تمایلات خود را کنار می گذاشت. اهمیت آئنیاس به ویژه در اساطیر رومی قابل اغراق نیست. او به خاطر تأسیس رم که به یکی از بزرگترین تمدن های تاریخ جهان تبدیل شد، اعتبار دارد.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.