فهرست مطالب
هادس خدای مردگان یونانی و همچنین پادشاه عالم اموات است. او به قدری شناخته شده است که نامش مترادف با عالم اموات به کار می رود و اغلب می بینید که اشاراتی به عالم اموات به سادگی هادس می باشد.
هادس بزرگترین پسر کرونوس است. و رئا. هادس به همراه برادر کوچکترش پوزیدون و سه خواهر بزرگتر به نام های هستیا، دیمیتر و هرا توسط پدرشان بلعیده شدند تا مانع از به چالش کشیدن قدرت و سرنگونی فرزندانش شوند. به او. آنها در درون او تا بزرگسالی رشد کردند. وقتی کوچکترین خواهر و برادر هادس زئوس به دنیا آمد، مادرشان رئا او را پنهان کرد تا بلعیده نشود. در نهایت، زئوس کرونوس را مجبور کرد تا برادران و خواهران خود از جمله هادس را پس بگیرد. پس از آن، همه خدایان و متحدان آنها با هم متحد شدند تا تیتان ها (از جمله پدرشان) را برای قدرت به چالش بکشند، که منجر به جنگی شد که یک دهه قبل از پیروزی خدایان المپیا ادامه داشت.
زئوس ، پوزئیدون، و هادس جهان را به سه قلمرو تقسیم کردند که بر آنها حکومت خواهند کرد: زئوس آسمان، پوزئیدون دریا، و هادس عالم اموات.
در زیر فهرستی از برگزیدگان سردبیر آمده است. مجسمه هادس را نشان می دهد.
برترین انتخاب های سردبیرزکوس، خدای یونانی عالم اموات، مجسمه برنزی تمام شده هادس این را اینجا ببینیدAmazon.comپلوتون هادس پروردگار مرده مجسمه یونانی زیرزمینیموزه مجسمه 5.1" اینجا را ببینیدAmazon.com -9%طراحی Veronese 10.6 اینچ خدای یونانی عالم اموات با جهنم مغزی... اینجا را ببینیدAmazon.com آخرین به روز رسانی در: نوامبر بود 24, 2022 1:07 am
هادس کیست؟
هادس در اساطیر یونانی بهطور کلی نوعدوستتر از برادرانش نشان داده میشود تا "شیطان" ارتباط او با مرگ ممکن است برای برخی دلالت داشته باشد. او با برادرانش بسیار متفاوت است، زیرا اغلب او را منفعل و تا حدودی سرد و حتی خشن میدانستند، نه اینکه به راحتی پرشور و شهوتران باشد. او همه رعایای پادشاهی مرده خود را در جایگاه یکسان نگه داشت و افراد مورد علاقه خود را انتخاب نکرد.
سختترین قانون هادز این بود که رعایای او نمیتوانستند جهان اموات را ترک کنند و هر کسی که تلاش میکرد مورد خشم او قرار میگرفت. بعلاوه، هادس به کسانی که سعی در فریب دادن مرگ یا دزدی از او داشتند، علاقه چندانی نداشت. به عنوان یکی از خائنانه ترین مکان هایی که یک قهرمان می توانست وارد شود، کسانی که وارد می شدند این کار را با مسئولیت خود انجام می دادند و بسیاری هرگز از آن بازنگشتند.
هادس ترسناک تلقی می شد و کسانی که او را می پرستیدند از فحش دادن اجتناب می کردند. به نام او قسم بخورد یا اصلاً نام او را بگوید. در نظر گرفته می شد که او همه مواد معدنی گرانبها را کنترل می کرد زیرا آنها در زیر زمین یافت می شدند و بنابراین از قلمرو او می آمدند.
حیوانات سیاه قربانی شدند.به او (مخصوصاً گوسفندان) و خون آنها در گودالی که در زمین حفر شده بود چکید در حالی که پرستندگان چشمان خود را برمی داشتند و صورت خود را پنهان می کردند.
هادس چندین بار در عهد جدید مسیحی ذکر شده است. ترجمه های بعدی این را به سادگی جهنم تفسیر می کنند.
ربودگی پرسفون
مشهورترین داستان مربوط به هادس ربوده شدن پرسفون است. الهه پرسفونه در مزرعه ای برای چیدن گل بیرون آمده بود که زمین باز شد و هادس با ارابه خود که توسط اسب های سیاه وحشی کشیده شده بود از شکاف بیرون آمد. او پرسفون را گرفت و با خود به عالم اموات برد.
مادر پرسفونه، دیمیتر، تمام زمین را برای دخترش جستجو کرد و وقتی او را پیدا نکرد، در یک ناامیدی تاریک فرو رفت. در نتیجه، قحطی ویرانگری رخ داد زیرا دمتر از رشد محصولات در زمین بایر جلوگیری کرد.
زئوس در نهایت از هرمس ، پیام آور خدایان، خواست که به عالم اموات برود و هادس را متقاعد کرد که پرسفونه را به مادرش بازگرداند. هادس هرمس و پیام او را دریافت کرد و تسلیم شد و ارابه خود را برای بازگرداندن پرسفون به زمین آماده کرد. اما قبل از رفتن آنها یک دانه انار به پرسفونه داد تا بخورد. در برخی نسخه ها به پرسفونه دوازده دانه انار داده شد که شش دانه آن را خورد. قاعده این بود که هرکس غذای دنیای زیرین را چشیده باشد برای همیشه به آن مقید خواهد بود. چون او آن را خورده بودپرسفون باید هر سال به مدت شش ماه برمیگشت.
دیمتر با دیدن دخترش، دست خود را روی محصولات زمین رها کرد و به آنها اجازه داد تا بار دیگر شکوفا شوند. این داستان را می توان تمثیلی برای فصول دانست، زیرا در بهار و تابستان، زمانی که پرسفون با دمتر است، زمین سرسبز و فراوان است. اما وقتی پرسفونه با هادس در دنیای زیرین دور است، زمین سرد و بیثمر است.
داستانهای مربوط به هادس
سیزیف
سیزیف پادشاه بود اهل قرنتس (در آن زمان به عنوان افیرا شناخته می شد) و به دلیل شیوه های غیراخلاقی و فاسد خود پس از مرگ مجازات شد. او به دلیل استفاده از هوش خود برای شرارت، نقشه کشیدن برای کشتن برادرش سالمونئوس، و حتی فریب دادن مرگ با بستن تاناتوس، خدای مرگ، با زنجیر خود، شهرت داشت. بی احترامی به او و اختیار او بر ارواح مردگان. مجازات فریب سیزیف این بود که برای همیشه وظیفه غلتاندن یک تخته سنگ غول پیکر به بالای تپه ای در هادس را برعهده داشت، اما به ناچار قبل از رسیدن به قله، سنگ غول پیکر را به سمت پایین تپه غلتید.
در نتیجه تاناتوس در حبس، هیچ کس روی زمین نمی توانست بمیرد، که آرس، خدای جنگ را خشمگین کرد، او معتقد بود که همه نبردهای او دیگر سرگرم کننده نیستند زیرا مخالفانش نمی توانند بمیرند. آرس سرانجام تاناتوس را آزاد کرد و مردم بار دیگر توانستندبمیرند.
Pirithous و Theseus
Pirithous و Theseus بهترین دوستان و همچنین فرزندان خدایان و زنان فانی بودند. آنها معتقد بودند که تنها زنانی که شایسته میراث الهی آنها هستند، دختران زئوس هستند. تسئوس هلن جوان ترویی را انتخاب کرد (که در آن زمان حدوداً هفت یا ده ساله بود) در حالی که پیریتوس پرسفونه را انتخاب کرد.
هادس از نقشه آنها برای ربودن همسرش مطلع شد، بنابراین با یک مهمانی پذیرایی از آنها ارائه کرد. پیریتوس و تسئوس پذیرفتند، اما وقتی نشستند، مارها ظاهر شدند و خود را دور پاهایشان حلقه کردند و آنها را به دام انداختند. سرانجام، تسئوس توسط هراکلس قهرمان نجات یافت، اما پیریتوس برای همیشه در دنیای زیرین به عنوان مجازات به دام افتاد.
Asclepius
Asclepius یک قهرمان فانی بود بعدها به خدای پزشکی تبدیل شد. او فرزند آپولو است و اغلب جنبه شفابخش علوم پزشکی را نمایندگی می کند. زمانی که فانی بود، توانایی بازگرداندن مردگان را از عالم اموات به دست آورد، که طبق برخی افسانه ها، مهارت هایی که خود او برای زنده نگه داشتن خود از آن استفاده می کرد.
در نهایت هادس این را کشف کرد و به زئوس شکایت کرد که رعایای حق او بود. دزدیده می شدند و اسکلپیوس باید متوقف شود. زئوس موافقت کرد و اسکلپیوس را با صاعقه های خود کشت تا بعداً او را به عنوان خدای شفا زنده کند و جایی در کوه المپ به او بدهد.
هراکلس
<. 6>سربروس – Theسگ سه سر
یکی از آخرین کارهای هراکلس دستگیری سگ نگهبان سه سر هادس بود: سربروس . هراکلس نحوه ورود و خروج از عالم اموات را در حین زنده ماندن آموخت و سپس از طریق ورودی در Taenarum به اعماق آن فرود آمد. الهه آتنا و خدای هرمس هر دو در سفر به هراکلس کمک کردند. در پایان، هراکلس به سادگی از هادس اجازه گرفت تا سربروس را بگیرد و هادس آن را به شرطی که هراکلس به سگ نگهبان وفادارش آسیبی نرساند، داد. چندین نماد اینها عبارتند از:
- Cornucopia
- کلیدها – گمان می رود کلید دروازه های دنیای زیرین است
- Serpent
- White Polar
- جغد جیغ
- اسب سیاه - هادس اغلب در ارابه ای که توسط چهار اسب سیاه کشیده می شد سفر می کرد
- انار
- گوسفند
- گاو
- علاوه بر اینها، او کلاه نامرئی را نیز دارد که سقف هادس نیز نامیده میشود، که پوشنده را نامرئی میکند. هادس این را به پرسئوس قرض می دهد، که از آن در تلاش خود برای بریدن سر مدوسا استفاده می کند.
- هیدس همچنین گاهی اوقات با سربروس، سگ سه سر خود، در کنار او به تصویر کشیده می شود.
هادس در مقابل تاناتوس
هادس خدای مرگ نبود، بلکه خدای عالم اموات و مردگان بود. خدای مرگ تاناتوس، برادر هیپنوس بود. بسیاری این را گیج می کنند و معتقدند هادس خدای آن استمرگ.
هادس در اساطیر رومی
همتای هادس در اساطیر رومی ترکیبی از خدایان رومی Dis Pater و Orcus است که در پلوتو ادغام شدند. برای رومیان، کلمه "پلوتون" نیز مترادف با جهان اموات بود، همانطور که "هادس" برای یونانیان بود. که میتوان آن را «بخشنده ثروت» ترجمه کرد، که همگی میتوانند به عنوان یک اشاره مستقیم به ارتباط هادس و پلوتون با مواد معدنی و ثروت گرانبها در نظر گرفته شوند.
هادس در دوران مدرن
تصویرها هادس را می توان در سراسر فرهنگ پاپ مدرن یافت. او اغلب به عنوان یک آنتاگونیست به دلیل ارتباطش با مردگان و دنیای زیرین استفاده می شود، علیرغم این واقعیت که در اساطیر یونانی این تداعی ها او را شیطانی نمی کند.
در بسیاری از ویژگی ها، شخصیت هادس به صراحت بیان می کند. ظاهر. با این حال، پرسی جکسون ریک ریوردان، این ایده را که هادس همیشه شرور است، زیر سوال می برد. در اولین کتاب این مجموعه، هادس توسط یک نیمه خدا قاب میشود که صاعقههای زئوس را ربوده است، علیرغم اینکه هیچ ارتباطی با آن ندارد. بعداً، هنگامی که حقیقت کشف می شود، از طرف کسانی که گناه او را پذیرفتند عذرخواهی می کنند.
در انیمیشن محبوب دیزنی، هرکول ، هادس آنتاگونیست اصلی است و او تلاش می کند زئوس را سرنگون کند و بر جهان حکومت کند. در طول داستان اوتلاش می کند هرکول را بکشد تا قدرت خود را حفظ کند.
بسیاری از بازی های ویدیویی از پادشاه جهان اموات الهام می گیرند و او به عنوان یک شخصیت در مجموعه بازی های ویدیویی God of War ظاهر می شود. مجموعههای قلب پادشاهی ، عصر اسطورهشناسی و همچنین بسیاری دیگر. با این حال، او اغلب به عنوان یک شیطان به تصویر کشیده می شود.
یک گونه از مارهای کور و گور، Gerrhopilus hades ، به نام او نامگذاری شده است. این موجودی لاغر و جنگلی است که می توان آن را در پاپوآ گینه نو یافت.
درس هایی از داستان هاد
- قاضی- در نهایت، همه به پایان می رسند. در پادشاهی هادس. صرف نظر از اینکه آنها ثروتمند یا فقیر، ظالم یا مهربان بودند، همه فانی ها پس از رسیدن به عالم اموات با یک داوری نهایی روبرو می شوند. در پادشاهی که بدها مجازات میشوند و خوبها پاداش میگیرند، هادس بر همه آنها حکومت میکند.
- شرور آسان- در بسیاری از تعابیر امروزی، هادس قربانی میشود و تبدیل به یک مرد میشود. با وجود نقشی که در اساطیر یونانی داشت، یک شخصیت شرور بود، جایی که او به نظر میرسید و معمولاً از کار همه دور میماند. به این ترتیب، به راحتی می توان دید که چگونه مردم اغلب تصور می کنند که شخصی ظالم یا شرور است، صرفاً به دلیل ارتباط سطحی با چیزهای ناراحت کننده (مانند مرگ).
Hades Facts
1- والدین هادس چه کسانی هستند؟والدین هادس کرونوس و رئا هستند.
2- خواهر و برادر هادس چه کسانی هستند؟خواهر و برادر او هستندخدایان المپیک زئوس، دمتر، هستیا، هرا، چیرون و زئوس.
3- همسر هادس کیست؟همسر هادس پرسفونه است که او را ربود.
4- آیا هادس بچه دارد؟هادس دو فرزند داشت - زاگرئوس و ماکاریا. با این حال، برخی از افسانه ها بیان می کنند که ملینو، پلوتوس و ارینی ها نیز فرزندان او هستند.
5- معادل رومی هادس چیست؟معادل های رومی هادس دیس پاتر، پلوتون و اورکوس هستند.
6- آیا هادس شرور بود؟هادس فرمانروای عالم اموات بود، اما لزوماً او نبود. بد او به عنوان فردی عادل به تصویر کشیده شده است و مجازات را آن طور که شایسته است انجام می دهد. اما او می توانست سختگیر و بی رحم باشد.
7- هادس در کجا زندگی می کند؟او در عالم اموات زندگی می کرد که اغلب هادس نامیده می شد.
8- آیا هادس خدای مرگ است؟خیر، خدای مرگ تاناتوس است. هادس خدای جهان زیرین و مردگان است (نه مرگ ).
9- هادس خدای چه بود؟هادس خدای عالم اموات، مرگ و ثروت است.
خلاصه
اگرچه او خدای مردگان و دنیای زیرین تا حدودی غمگین است، اما هادس از شر و بدی به دور است و تصور جالبی که راویان امروزی می خواهند شما را باور کنید. درعوض، هنگام قضاوت در مورد اعمال مردگان، او را منصف میدانستند و در مقایسه با برادران دژخیم و انتقامجو، اغلب بسیار یکنواختتر به حساب میآمدند.