هلیدسکالف - جایگاه بلند پدر اودین

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

Hlidskjalf نامی است که بیشتر مردم در مورد آن نشنیده اند مگر اینکه عمیقاً در اساطیر نورس کاوش کرده باشند. تخت ویژه خدای همه پدر اودین ، هلیدسکالف در واقع به ندرت در اسطوره های ثبت شده نورس که تا به امروز باقی مانده اند ذکر شده است، اما این یکی از جنبه های اصلی چیزی است که به اودین قدرت و اقتدار می دهد. در اینجا نگاهی دقیق به Hlidskjalf - مقر بلند Allfather Odin داریم.

Hlidskjalf چیست؟

منبع

Hlidskjalf نیست نه فقط یک تاج و تخت و نه یک صندلی جادویی. این نام به معنای واقعی کلمه به صورت دهانه قله - Hlid (باز شدن) و skjalf (قله، مکان مرتفع، شیب تند) ترجمه می شود.

این توصیفی به نظر نمی رسد، اما یک نگاه به چندین افسانه نورس که از هلیدسکیالف نام می برند، به ما نشان می دهد که این تخت در واقع یک تاج و تخت است اما در یک شیب بسیار بلند واقع در داخل Valaskjalf .

در اصل، هلیدسکالف تاج و تختی است که به طرز عجیبی بالا رفته است که نه تنها به اودین اقتدار بیشتری می دهد، بلکه به او این توانایی را می دهد که همه و همه چیزهایی را که در هر یک از نه قلمرو نورس روی می دهد ببیند. . این اساساً هلیدسکالف را به همان اندازه که یک برج دیدبانی است، تبدیل به تاج و تخت می کند. هلیدسکالف چنین توصیف شده است:

محل بزرگ دیگری در آنجاست که به نامValaskjálf; اودین دارای آن خانه است. خدایان آن را ساختند و با نقره خالص کاهگلی کردند و در این تالار هلیدسکالف (Hlidskjálf) قرار دارد که به اصطلاح صندلی بلند است. هر زمان که آلفادر روی آن صندلی می‌نشیند، همه سرزمین‌ها را بررسی می‌کند.

Hlidskjalf و مسابقه همسران

شما فکر می‌کنید یک خدای دانا از دانایی مطلق برای چیزی مهم استفاده می‌کند، اما یکی از آنها شناخته شده ترین اسطوره ها در مورد هلیدسکالف از Grímnismál ، شعری در Poetic Edda می آید. در آن، اودین و همسرش فریگ هر دو از تاج و تخت همه‌چیز برای جاسوسی از دو مردی استفاده می‌کنند که در جوانی پرورش داده بودند. و اودین به ترتیب. دلیل اینکه زوج آسمانی شروع به جاسوسی از آنها کردند این بود که ببینند چه کسی مرد بهتری شده است و به این ترتیب - کدام یک از خدایان در پرورش آنها کار بهتری انجام داده است.

طبق معمول، اودین برای مقاومت در برابر آنها به سختی روبرو شد. شانسی برای تقویت نفس خود داشت، بنابراین از هلیدسکالف استفاده کرد تا ببیند گیروت کجاست، سپس خود را به عنوان مسافر گریمنیر درآورد و مرد جوان را ملاقات کرد تا ببیند آیا او به مرد بزرگی تبدیل شده است یا نه.

<0 فریگ به گیروت هشدار داده بود که یک مسافر عجیب و غیرقابل اعتماد به ملاقات او خواهد رفت، بنابراین مرد به گریمنیر کمین کرد و شروع به شکنجه او کرد. در بین شکنجه، گریمنیر/اودین برای سرگرم کردن کودک و منحرف کردن حواس خود از شکنجه، شروع به گفتن داستان های مختلف برای پسر گیروت کرد. اون قصه هاآنچه در Grímnismál توضیح داده شده است.

عشق هلیدسکالف و فریر

اودین و همسرش تنها کسانی نیستند که از هلیدسکیالف به عنوان چند خدای دیگر استفاده کرده اند، همچنین گهگاه به والاسکیالف سر می زنند تا به دنیا نگاه کنند. از صندلی اودین Skírnismál ، داستانی در ادای شاعرانه، یکی از این موارد را توصیف می کند که خدای وانیر، فریر، پسر Njord ، از هلیدسکالف برای نگاه کردن استفاده می کند. در اطراف نه قلمرو

در حالی که فریر به نظر نمی‌رسد که به دنبال چیز خاصی نبوده است، همانطور که به Jotunheim، قلمرو jötnar یا غول‌ها نگاه می‌کرد، نگاه فریر به Gerdr افتاد - یک زن جوتون. با زیبایی غیرقابل مقاومت.

فریر بلافاصله عاشق غول زن شد و او را در جوتونهایم جستجو کرد. در تلاش برای به دست آوردن ازدواج او، او حتی قول داد شمشیر جادویی خود را که می تواند به تنهایی مبارزه کند دور بیندازد. و فریر واقعاً موفق شد و گردر زیبا را به دست آورد و این دو تا با هم در واناهیم زندگی می کردند.

اگرچه آنها کاملاً "خوشبختانه" زندگی نخواهند کرد، زیرا فریر پس از دور انداختن شمشیر جادویی خود مجبور به مبارزه با یک جفت شاخ در طول راگناروک می شود و توسط کشته می شود. fire jötunn Surtr .

Hlidskjalf and Baldur's Murderer

یکی از مواردی که اودین موفق می شود از هلیدسکالف با موفقیت و بهره وری بیشتر استفاده کند، در جریان وقایع بلافاصله پس از قتل اولین او است.پسر متولد شده - خدای خورشید Baldur .

خدای منصف و محبوب در طول یک جشن و احتمالاً به طور تصادفی به دست برادر خود، خدای نابینا هودر، کشته می شود. با این حال، آنچه مشخص می‌شود این است که هودر توسط کسی جز عموی بداخلاقشان، خدای فریبکار لوکی فریب خورد و به سمت بالدور تیر پرتاب کرد.

بنابراین، با درک مقصر واقعی مرگ بالدور، اودین از هلیدسکالف برای جستجوی لوکی در حال عقب نشینی و آوردن او به عدالت استفاده می کند.

سمبلیسم هلیدسکالف

سمبلیسم هلیدسکیالف به همان وضوحی است که این کرسی آسمانی به کاربران خود می دهد - هلیدسکالف وجود دارد تا به اودین بینایی و دانش بدهد، چیزهایی که او بیش از هر چیز میل دارد.

هلیدسکالف اساطیر اسکاندیناوی همیشه به دنبال خرد و بینش در مورد جهان است و هلیدسکالف یکی از چندین ابزار عالی برای دستیابی به آن هدف است.

این امر عجیب می‌کند که چرا تاج و تخت همه‌چیز در اساطیر نورس ذکر نشده یا بیشتر استفاده نمی‌شود.

اهمیت هلیدسکالف در فرهنگ مدرن

متاسفانه، هلیدسکالف در فرهنگ پاپ مدرن زیاد ذکر نشده است. چند مورد از آن در چند کمیک مارول در مورد ثور ذکر شده است، اما حتی در آنجا نیز جایگاه الهی واقعاً نشان داده نشده است و هنوز در MCU ظاهر نشده است.

آیا این کمبود ارجاع است. به این دلیل که نویسندگان مدرن نمی دانند چگونه تختی را بگنجانند کهبه داستان های آنها دانایی مطلق می دهد؟ یا اینکه آنها فقط درباره هلیدسکالف چیزی نشنیده اند؟ ما نمی دانیم.

در نتیجه

Hlidskjalf ممکن است نقش مهمی در بیشتر اساطیر نورس نداشته باشد، اما حضور آن بخش بزرگی از چیزی است که اودین را به عنوان The Allfather می سازد. صندلی هلیدسکالف چیزی را به اودین می‌دهد که او بیشتر به دنبال آن است - دانش. از طریق این تخت آسمانی، خدای بزرگ اساطیر اسکاندیناوی می تواند همه چیز را ببیند و همه چیزهایی را که در 9 قلمرو اتفاق می افتد بداند.

استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.