Mnemosyne - الهه حافظه تایتان

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    Mnemosyne یک الهه تایتان حافظه و الهام در اساطیر یونان بود. شاعران، پادشاهان و فیلسوفان هر زمان که برای ساختن خطابه‌های متقاعدکننده و قدرتمند به کمک نیاز داشتند، او را فرا می‌خواندند. منموسین مادر نه موز، الهه های الهام بخش هنر، علم و ادبیات بود. اگرچه او یکی از الهه های کمتر شناخته شده در اساطیر یونانی است، اما او را یکی از قوی ترین خدایان زمان خود می دانند. داستان او این است.

    منشا منموسین

    Mnemosyne اثر دانته گابریل روستی

    Mnemosyne یکی از دوازده فرزندی بود که در متولد شد. گایا ، مظهر زمین، و اورانوس ، خدای آسمان. او چندین خواهر و برادر داشت، از جمله تایتان‌ها اقیانوس ، کرونوس ، یاپتوس ، هایپریون ، کوئوس ، کریوس ، فیبی ، ریا ، تتیس ، تیا و تمیس . او همچنین خواهر Cyclopes، Erinyes و Gigantes بود.

    نام Mnemosyne از کلمه یونانی "mneme" به معنای "خاطره" یا "خاطره" گرفته شده است و همان منبع کلمه است. یادگاری.

    الهه حافظه

    زمانی که منموسین متولد شد، پدرش اورانوس، خدای برتر کیهان بود. با این حال، او شوهر ایده‌آلی برای گایا یا پدری برای فرزندانشان نبود و این امر گایا را به شدت عصبانی کرد. گایا شروع به توطئه علیه اورانوس کرد و به زودی از همه فرزندانش به ویژه او کمک گرفتپسران، از شوهرش انتقام بگیرد. یکی از پسران او، کرونوس، پدرش را با داس اخته کرد و جای او را به عنوان خدای کیهان گرفت.

    کرونوس همراه با دیگر خدایان تیتان در دورانی که در اساطیر یونان به عصر طلایی معروف شد، حکومت کرد. در این دوران بود که Mnemosyne به عنوان یک خدا شناخته شد. او توانایی استفاده از قدرت عقل و حافظه را با خود آورد. او همچنین با استفاده از زبان مرتبط بود، به همین دلیل است که گفتار نیز به شدت با الهه مرتبط است. بنابراین، هر کسی که نیاز به کمک با استفاده از لفاظی متقاعد کننده داشت، او را ستایش و ستایش می‌کرد. و المپیکی ها Mnemosyne در جنگ شرکت نکرد و در کنار سایر تایتان های ماده ماند. هنگامی که المپیکی ها در جنگ پیروز شدند، تایتان های نر مجازات شدند و به تارتاروس فرستاده شدند، اما به منموسین و خواهرانش رحمت شد. به آنها اجازه داده شد که آزاد بمانند، اما نقش کیهانی آنها توسط نسل جدید خدایان یونانی به عهده گرفته شد. Muses

    Mnemosyne بیشتر به عنوان مادر 9 Muses شناخته می شود که پدر همه آنها توسط زئوس، خدای آسمان بوده است. زئوس برای اکثر تایتان های ماده احترام قائل بود و برای آنها احترام زیادی قائل بود و به ویژه با منموسین و او مورد توجه قرار گرفت.«موی زیبا».

    به گفته هزیود، زئوس به شکل یک چوپان، او را در منطقه پیریا، نزدیک کوه المپوس جستجو کرد و او را اغوا کرد. زئوس به مدت نه شب متوالی با منموسین خوابید و در نتیجه در نه روز متوالی 9 دختر به دنیا آورد.

    دختران منموسین کالیوپ ، اراتو<8 بودند>، Clio ، Melpomene ، Polyhymnia ، Euterpe ، Terpsichore ، Urania و تالیا . آنها به عنوان یک گروه به عنوان موزهای جوان شناخته می شدند. آنها کوه پیروس را به یکی از خانه های خود تبدیل کردند و حوزه نفوذ خاص خود را در هنر داشتند.

    از آنجایی که منموسین مادر موسای جوان بود، اغلب با منما، الهه یونانی که یکی از الهه های یونانی بود، اشتباه گرفته می شود. میوزهای بزرگ. از آنجایی که Mnema نیز الهه حافظه بود، این دو با هم ترکیب شدند. شباهت‌های این دو، از جمله داشتن والدین یکسان، چشمگیر بود. با این حال، در منابع اصلی، آنها دو الهه کاملاً متفاوت هستند.

    Mnemosyne و رودخانه Lethe

    بعد از اینکه او موزهای جوان را به دنیا آورد، Mnemosyne در بیشتر داستان های اساطیری ظاهر نشد. . با این حال، در برخی از نقاط جهان اموات، گفته می شود که استخری وجود داشت که نام او را داشت و این حوض با رودخانه لته کار می کرد.

    رودخانه لث باعث می شد روح ها قبلی خود را فراموش کنند. طوری زندگی می کنند که وقتی تناسخ پیدا کردند چیزی را به خاطر نیاورند. Mnemosyneاستخر، از سوی دیگر، هر کسی را که از آن می‌نوشید، همه چیز را به یاد می‌آورد و در نتیجه انتقال روح آنها را متوقف می‌کرد. از تروفونیوس در اینجا Mnemosyne الهه نبوت محسوب می شد و برخی ادعا می کردند که یکی از خانه های او بوده است. هرکسی که می خواست پیشگویی بشنود، آب استخر و رودخانه بازسازی شده را می نوشید تا در مورد آینده بیاموزد.

    Mnemosyne به عنوان یک نماد

    یونانیان باستان حافظه را یکی از بهترین ها می دانستند. هدایای مهم و اساسی که تفاوت اصلی انسان و حیوان است. حافظه نه تنها به انسان کمک کرد تا به یاد بیاورد، بلکه به آنها توانایی استدلال با منطق و پیش بینی آینده را نیز داد. به همین دلیل است که آنها Mnemosyne را به عنوان یک الهه بسیار مهم می‌دانستند.

    در زمان هزیود، این اعتقاد قوی وجود داشت که پادشاهان تحت حمایت Mnemosyne هستند و به همین دلیل، آنها می‌توانند معتبرتر از دیگران صحبت کنند. به آسانی می توان اهمیتی را که یونانیان با تفسیر شجره خانوادگی او به عنوان نماد به الهه نسبت دادند، درک کرد.

    • Mnemosyne در نزد خدایان اولیه متولد شد، به این معنی که او یک الهه نسل اول بود. این منطقی است زیرا هیچ دلیل یا نظمی در جهان بدون حافظه نمی تواند وجود داشته باشد.
    • او خواهر تایتان ها بود که بیشتر آنها مظهر شخصیت بودند.الهام و ایده های انتزاعی.
    • او نه فرزند از زئوس، بزرگترین خدای المپیک و قدرتمندترین، داشت. از آنجایی که قدرت تا حدی به افزایش حافظه بستگی دارد، لازم بود قدرتمندان Mnemosyne را در نزدیکی خود داشته باشند تا از او کمک بگیرند. این تنها راه برای صاحبان قدرت بود تا اقتدار فرماندهی را داشته باشند.
    • منموسین مادر موسای جوان بود که برای یونانیان باستان که هنر برای آنها تقریباً الهی و اساسی تلقی می شد بسیار مهم بود. با این حال، الهام هنری از حافظه ناشی می شود که به فرد اجازه می دهد چیزی را بشناسد و سپس خلق کند.

    فرقه منموسین

    در حالی که او یکی از محبوب ترین خدایان نبود، منموسین یک خدایان بود. موضوع پرستش در یونان باستان مجسمه‌های Mnemosyne در پناهگاه‌های بسیاری از خدایان دیگر ساخته می‌شد و او بیشتر در کنار دخترانش، موزها، به تصویر کشیده می‌شد. او در کوه هلیکن، بوئوتیا و همچنین در فرقه Asclepius پرستش شد.

    مجسمه ای از Mnemosyne در معبد Dionysos در آتن، در کنار مجسمه های زئوس، آپولو و موزها و مجسمه های دیگر قرار دارد. مجسمه او در معبد آتنا آلئا به همراه دخترانش یافت می شود. مردم اغلب برای او دعا می کردند و قربانی می کردند، به این امید که حافظه عالی و توانایی استدلال به دست آورند که برای موفقیت در زمینه های مختلف زندگی خود به آن نیاز داشتند.

    به طور خلاصه

    <. 2> اگرچه Mnemosyne از اهمیت زیادی برخوردار بود، اما این کار را نکردنمادهای خاص خود را دارد و حتی امروزه نیز مانند بسیاری از الهه‌های دیگر به شکل خاصی نشان داده نمی‌شود. این می تواند به این دلیل باشد که او مفهومی انتزاعی را نشان می دهد که نمایش آن با استفاده از اشیاء ملموس یا ملموس تقریباً غیرممکن است.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.