فهرست مطالب
با تعداد زیادی از مردم در جهان، طبیعی است که ما به گروههای مختلف تقسیم شویم که هر گروه بر اساس باورها و تمایلات مذهبی متفاوتی است. در نتیجه، مهم نیست کجا بروید، هر کشوری در این دنیا همیشه دارای گروههای بزرگی از مردم خواهد بود که از مذاهب مختلف سازمانیافته پیروی میکنند.
از آنجایی که چین پرجمعیت ترین کشور جهان است، چینی ها مذاهب مختلفی دارند که مردم از آنها پیروی می کنند. در چین، سه فلسفه یا دین اصلی وجود دارد: تائوئیسم ، بودیسم ، و کنفوسیوس .
تائوئیسم و کنفوسیوسیسم در چین سرچشمه گرفت. بنیانگذاران آنها فیلسوفان چینی هستند که به جای اینکه انسان را موجودی برتر بدانند، به هماهنگی بین انسان و طبیعت اعتقاد داشتند. از سوی دیگر، بودیسم در هند سرچشمه گرفت، اما توسط چین پذیرفته شد و پیروان ثابتی پیدا کرد.
علی رغم تفاوت ها و درگیری های مداوم، همه این ادیان بر فرهنگ، آموزش و جامعه چین تأثیر گذاشتند. با گذشت زمان، این ادیان با یکدیگر همپوشانی پیدا کردند و فرهنگ و نظام اعتقادی جدیدی را ایجاد کردند که چینی ها آن را " سان جیائو " نامیدند.
به جز این سه فلسفه اصلی، ادیان دیگری نیز معرفی شدند. به چین. اینها همچنین بر جامعه چین تأثیر گذاشت و بر تنوع آن افزود.
بنابراین، آیا برای یادگیری چیستی آنها هیجان زده هستید؟
سه ستون فرهنگ دینی چین
سه فلسفه اصلی در چین برای دوران باستان خود بسیار مهم بودند. در نتیجه، چینی ها شیوه های کنفوسیوس، بودایی و تائوئیستی را در بیشتر جنبه های جامعه و فرهنگ خود ادغام کردند.
1. آیین کنفوسیوس
کنفوسیوسیسم بیشتر یک فلسفه است تا یک دین. این شیوه ای از زندگی است که توسط مردم چین باستان پذیرفته شده است و شیوه های آن هنوز هم تا به امروز دنبال می شود. این سیستم اعتقادی توسط کنفوسیوس، فیلسوف و سیاستمدار چینی که در طول 551 تا 479 قبل از میلاد می زیست، معرفی شد.
در زمان خود، او شاهد افول بسیاری از اصول چینی به دلیل عدم پاسخگویی و اخلاق در میان مردمش بود. در نتیجه، او یک کد اخلاقی و اجتماعی را ایجاد کرد که به نظر او میتواند به جامعه کمک کند تا تعادل هماهنگ را به دست آورد. فلسفه او مردم را موجوداتی با تعهدات ذاتی و وابستگی متقابل معرفی می کرد.
برخی از آموزههای او مردم را تشویق میکرد تا با دیگران به گونهای رفتار کنند که میخواهند با آنها رفتار شود، یعنی مهربان باشند و در انجام وظایف خود کوشا باشند تا جامعه شکوفا شود و کارآمدتر شود.
برخلاف بسیاری از فلسفه ها، آیین کنفوسیوس نه بر سطح معنوی تمرکز دارد، نه خدا یا خدایان. در عوض، کنفوسیوس این فلسفه را صرفاً به رفتار انسانی، تشویق به مالکیت خود و مسئول ساختن افراد در قبال اعمال خود و هر آنچه برای آنها اتفاق می افتد، هدایت کرد.
امروزه چینی هامردم هنوز آموزه های او را حفظ می کنند و اجازه می دهند که اصول کلی فلسفه او در زندگی آنها وجود داشته باشد. آنها مفاهیم کنفوسیوس را در جنبه هایی مانند نظم، احترام، وظایف، پرستش اجداد و سلسله مراتب اجتماعی به کار می برند.
2. بودیسم
بودیسم یک فلسفه هندی است که توسط سیذارتا گوتاما، که بودایی ها او را بودا (روشنگر) می دانند، در قرن ششم قبل از میلاد معرفی شد. بودیسم از طریق مراقبه و کار معنوی برای رسیدن به روشنگری، خود را حول خودسازی متمرکز می کند.
عقاید بودایی شامل تناسخ، جاودانگی معنوی و این واقعیت است که زندگی انسان پر از عدم اطمینان و رنج است. به همین دلیل بودیسم پیروان خود را تشویق به رسیدن به نیروانا می کند که حالتی سرشار از شادی و آرامش است.
مانند بسیاری از فلسفه ها و ادیان دیگر، بودیسم خود را به شاخه ها یا فرقه ها تقسیم می کند. دو مورد از شناخته شده ترین آنها بودیسم ماهایانا است که همراه با بودیسم تراوادا در چین محبوب ترین است.
بودیسم در قرن اول پس از میلاد به چین گسترش یافت و به لطف تائوئیسم بیشتر به این دلیل رواج یافت، بیشتر به این دلیل که بودیسم و تائوئیسم آداب مذهبی بسیار مشابهی دارند.
اگرچه پیروان بودیسم و تائوئیسم در طول یک مقطع از تاریخ درگیریهای عادلانه خود را داشتند، رقابت فقط باعث برجستهتر شدن هر دوی آنها شد. در نهایت تائوئیسم وبودیسم، همراه با آیین کنفوسیوس، برای ساختن چیزی که امروزه به نام « سان جیائو » می شناسیم متحد شدند.
3. تائوئیسم
تائوئیسم یا دائوئیسم یک دین چینی است که اندکی پس از آیین کنفوسیوس آغاز شد. این دین بیشتر حول جنبه های معنوی زندگی مانند جهان و طبیعت متمرکز است و اصول اولیه آن پیروان را تشویق می کند تا با نظم طبیعی زندگی هماهنگ شوند.
تائوئیسم پیروان خود را تشویق میکند که از تمایل خود برای کنترل چشم پوشی کنند و هر چیزی را که زندگی برایشان پیش میآورد بپذیرند، به طوری که پیروانش بتوانند به هماهنگی فوقالعاده مطلوب برسند: حالتی از ذهن که از آن به عنوان "عدم عمل" یاد میشود.
به همین دلیل است که مردم اغلب بر این باورند که تائوئیسم مخالف کنفوسیوسیسم است. در حالی که تائوئیسم موعظه «رفتن با جریان» است، آیین کنفوسیوس مردم خود را به عمل فرا میخواند تا تغییراتی را که میخواهند در زندگیشان ببینند بروز دهند
یکی دیگر از اهداف جالب تائوئیسم رسیدن به طول عمر فیزیکی و جاودانگی معنوی است. راه آن هم یکی شدن با طبیعت و رسیدن به روشنایی است. تائوئیست ها این موضوع را بسیار مهم می دانند.
از آنجایی که تائوئیسم بر طبیعت و عناصر طبیعی تمرکز دارد، کمک زیادی به توسعه پزشکی و علم چین در طول تاریخ کرده است، همه اینها به لطف تائوئیست هایی است که از آموزه های آن پیروی کردند تا راهی برای افزایش طول عمر انسان ایجاد کنند. زندگی
کمتر شناخته شدهادیان چین
اگرچه سه دین فوق برجسته ترین در سراسر چین هستند، چندین جامعه کوچکتر دیگر نیز به وجود آمدند. این نظام های اعتقادی بیشتر توسط مبلغان سنتی غربی معرفی شدند.
1. مسیحیت
مسیحیت و همه اشکال آن بر پرستش مسیح و پیروی از کد مکتوب مقدس آنها که انجیل است متمرکز است. مسیحیت در قرن هفتم توسط مبلغی که از ایران سفر کرده بود در چین معرفی شد.
امروزه، چندین کلیسای کاتولیک از نقاط دیدنی مذهبی شناخته شده هستند. با در نظر گرفتن جمعیت مسیحی در چین، تخمین زده می شود که حدود چهار میلیون کاتولیک و بیش از پنج میلیون معترض وجود دارد.
2. اسلام
اسلام دینی است که بر پیروی از دستورات خداوند از کتاب مقدس آنها یعنی قرآن تمرکز دارد. اسلام در قرن هشتم از خاورمیانه به چین گسترش یافت.
امروزه می توانید مسلمانان چینی را در شمال غربی چین بیابید. آنها در استان های گانسو، سین کیانگ و چینگهای به همراه جوامع کوچک اسلامی در شهرهای بزرگ هستند. حتی امروزه نیز مسلمانان چین از نظر دینی به آموزه های اسلام پایبند هستند. شما می توانید چندین "مسجد چینی" نمادین را پیدا کنید که کاملاً حفظ شده اند.
پایان دادن
همانطور که می بینید، اکثریت مردم چین از مذاهب غربی پیروی نمی کنند.فلسفه ها و نظام های اعتقادی خود را توسعه دادند. با این وجود، آموزه ها و اعمال همه این ادیان، بزرگ یا کوچک، ترکیب شده و در جامعه چین نفوذ کرده است.
امیدواریم پس از خواندن این مقاله، درک بیشتری از فرهنگ چینی داشته باشید. بنابراین، اگر زمانی تصمیم به بازدید از چین داشته باشید، برای هدایت قوانین و جامعه آن مجهزتر خواهید بود.