هیاکینتوس - عاشق آپولو

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    در اساطیر یونان، درست همانطور که مردم زنان و الهه ها را به خاطر زیبایی شان می ستودند، مردان را نیز می ستودند. هیاکینتوس یکی از خوش تیپ ترین مردان یونان باستان است که هم فانی ها و هم خدایان او را تحسین می کنند. در اینجا نگاه دقیق‌تری داریم.

    منشأ هیاکینتوس

    منشاء اسطوره هیاکینتوس کاملاً مشخص نیست. در برخی گزارش ها، او شاهزاده اسپارت، پسر آمیکلاس پادشاه اسپارت، و دیومدس از لاپیت ها بود. اما در تسالی، روایت متفاوتی از ماجرا داشتند. برای آنها، هیاکینتوس پسر یا مگنس پادشاه مگنزیا یا پیروس پادشاه پیریا بود. به احتمال زیاد اسطوره هیاکینتوس پیش از هلنیستی است، اما او بعدها با اسطوره و فرقه آپولون مرتبط شد.

    داستان هیاکینتوس

    هیاسینتوس یک شخصیت فرعی بود. در اساطیر یونانی، و اطلاعات کمی در مورد او وجود دارد. با این حال، یکی از جنبه های اصلی هیاکینتوس که اکثر روایت ها بر آن اتفاق نظر دارند زیبایی اوست. زیبایی او بی‌نظیر بود و در اساطیر یونان او را در میان زیباترین انسان‌هایی که تا کنون زندگی کرده‌اند، می‌گویند. برجسته ترین داستان او ارتباط او با خدای آپولو است.

    Hyacinthus و Thamirys

    در اسطوره ها، Thamirys فانی اولین معشوق هیاکینتوس بود. با این حال، داستان آنها با هم کوتاه بود، زیرا تامیریس به کوه هلیکن رفت تا موزها، الهه های هنر و الهام را در یک مسابقه موسیقی به چالش بکشد. ثمیریس به موسی ها باخت و آنها او را مجازات کردندبر این اساس.

    در برخی روایت ها، ثمیریس تحت تأثیر آپولون که به او حسادت می کرد، این کار را انجام داد. او تامیریس را وادار کرد تا موزها را به چالش بکشد تا از شر او خلاص شود و هیاکینتوس را ادعا کند.

    هیاسینتوس و آپولو

    آپولو عاشق هیاکینتوس شد و آنها با هم به اطراف سفر می کردند. یونان باستان. آپولو به هیاسینتوس نحوه نواختن چنگ، استفاده از تیر و کمان و شکار را آموزش می داد. متأسفانه، خدا در حالی که سعی می کرد به او نحوه پرتاب دیسک را بیاموزد باعث مرگ عزیزش می شود.

    یک روز، آپولو و هیاکینتوس مشغول تمرین پرتاب بحث بودند. آپولو به عنوان نمایشی دیسک را با تمام قدرت پرتاب کرد، اما دیسک به سر هیاکینتوس برخورد کرد. این ضربه باعث مرگ هیاکینتوس شد و علیرغم تلاش‌های آپولو برای درمان او، مرد زیبا مرد. از خونی که از جراحت او سرچشمه گرفت، گل لارکسپور که به سنبل نیز معروف است، پدید آمد. این گیاه به نماد مهمی در یونان باستان تبدیل شد.

    سنبل و زفیروس

    علاوه بر آپولون، زفیروس، خدای باد غرب، هیاکینتوس را نیز دوست داشت. برای زیبایی او طبق برخی منابع، زفیروس به آپولون حسادت می‌کرد و می‌خواست از شر هیاکینتوس خلاص شود، با این نگرش که «اگر من نمی‌توانم او را داشته باشم، تو هم نمی‌توانی». زمانی که آپولو دیسک را پرتاب کرد، زفیروس جهت دیسک را تغییر داد و آن را به سمت سر هیاکینتوس هدایت کرد.

    هیاکینثیاجشنواره

    مرگ هیاکینتوس و ظهور گل آغازی برای یکی از تأثیرگذارترین جشنواره های اسپارتا بود. در تقویم اسپارت ماهی در آغاز تابستان وجود داشت که هیاکینتیوس نام داشت. این جشنواره در این ماه برگزار شد و سه روز به طول انجامید.

    در آغاز، جشنواره از هیاکینتوس تقدیر می کرد زیرا او شاهزاده درگذشته اسپارت بود. روز اول برای احترام به هیاکینتوس و روز دوم برای تولد دوباره او بود. بعدها، جشنواره ای با محوریت کشاورزی بود.

    به طور خلاصه

    هیاسینتوس در داستان های آپولو و فرقه او چهره ای قابل توجه بود. اگرچه اساطیر یونان پر از زنان زیبایی مانند روان ، آفرودیت و هلن است، هیاکینتوس دلیلی بر این است که مردانی نیز وجود داشته اند که زیبایی فوق العاده ای داشته اند. مرگ او بر فرهنگ اسپارت تأثیر گذاشت و نام آن را به گلی خارق‌العاده داد که هنوز هم داریم.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.