اورانیا (اورانیا) - موزه ستاره شناسی

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    اورانیا که اورانیا نیز نامیده می شود، یکی از نه موز، دختر زئوس و همسرش Mnemosyne ، الهه حافظه بود. او الهه نجوم بود و اغلب با یک میله در یک دست و یک کره آسمانی در دست دیگر تصویر می شود.

    اورانیا یک الهه کوچک بود و از آنجایی که موسها همیشه در یک گروه با هم بودند، او هرگز به تنهایی در هیچ یک از اسطوره ها حضور نداشت. با این حال، او به همراه خواهرانش در بسیاری از اسطوره‌های شخصیت‌های مهم دیگر در اساطیر یونان ظاهر شد.

    منشا اورانیا

    وقتی زئوس، خدای آسمان از منموسین، الهه زیبای حافظه خواستگاری کرد. ، نه شب متوالی باردار شد و نه روز متوالی صاحب 9 دختر شد. دختران آنها مجموعاً موزها نامیده می شدند.

    هر یک از موزها به یک مؤلفه هنری یا علمی مرتبط بود:

    • Caliope -  شعر و فصاحت قهرمانانه
    • Clio –history
    • Erato – شعر و اشعار وابسته به عشق شهوانی
    • Euterpe – موسیقی
    • Melpomene – تراژدی
    • Polmnia – شعر مقدس
    • Terpischore – رقص
    • تالیا – جشن و کمدی
    • اورانیه – نجوم (و ریاضیات بر اساس برخی منابع باستانی)

    هشت نفر از موزها بر هنرها تسلط داشتند که ارتباط نزدیکی با زندگی روی زمین داشتند، اما اورانیا بیشتر از خواهرانش دید. او به طالع بینی وسواس داشتو آسمان از آنجایی که پدرش خدای آسمان و پدربزرگش خدای آسمان ها بود، جای تعجب نیست که او آن را در خون خود داشت. او همچنین دارای برخی از اقتدار و قدرت پیشینیان خود بود.

    اورانیا همچنین نوه همنام خود اورانوس، تیتان اولیه که مظهر آسمان بود، بود. اورانیا مانند خواهرانش زیبایی مادرش را به ارث برده بود و او الهه ای مهربان و نرم بود که اطرافیانش او را بسیار دوست داشتند.

    طبق برخی منابع، اورانیا مادر لینوس بود، توسط آپولو یا آمفیماروس که پسر پوزیدون بود. منابع دیگر بیان می کنند که او پسر دیگری به نام هیمنائوس داشت که خدای ازدواج در دین هلنیستی بود. دقیقاً مشخص نیست که آیا لینوس و هیمنائوس واقعاً پسران اورانیا بوده اند یا خیر، زیرا در ادبیات باستانی از آنها به عنوان پسران موزهای دیگر (عمدتا کالیوپ ) نام برده شده است. با این حال، رایج ترین منابع بیان می کنند که آنها فرزندان اورانیا بودند.

    نقش اورانیا در اساطیر یونان این بود که دیگر خدایان و الهه های المپیک را با خواهرانش سرگرم کند. آنها آهنگ ها و رقص ها را اجرا می کردند و داستان هایی را بازگو می کردند که عمدتاً حول محور عظمت پدرشان زئوس، خدای برتر بود. اگرچه خانه اورانیا در کوه هلیکن بود، اما او بیشتر وقت خود را با بقیه موزها در کوه المپ گذراند، جایی که آنها بیشتر در جمع Dionysus و دیده می شدند. آپولو .

    اورانیا به عنوان الهه نجوم

    نام اورانیا که در یونان باستان به عنوان "اورانیا" نیز نوشته شده است، به معنای واقعی کلمه به معنای "بهشت" یا "بهشتی" است که با نقش او به عنوان موزه نجوم مطابقت دارد.

    در روایت های بعدی، زمانی که اساطیر یونان تحت تأثیر مسیحیت قرار گرفت، او به موزه شعر مسیحی تبدیل شد. همچنین گفته شد که او دارای عطای نبوت است. او می‌توانست با نگاه کردن به ترتیب ستاره‌ها آینده را بگوید. گفته می شود که تمرین طالع خوانی که امروزه از آن می دانیم با اورانیا آغاز شده است.

    اورانیا در دوران باستان الهام بخش توسعه هنرهای زیبا و آزاد در یونان بود و طبق باورها و سنت های باستانی، منجمان یونانی همیشه با دعا به الهه برای الهام الهی از او در کار خود کمک می گرفتند.

    نمادهای اورانیا

    اورانیا اغلب به صورت یک دختر جوان زیبا با یک شنل روان که با ستارگان دور او دوخته شده است به تصویر کشیده می شود. قطب نما و کره ای که او حمل می کند نمادهایی هستند که مختص او هستند و همچنین یک میله کوتاه (بعضی می گویند این یک مداد است) حمل می کند. الهه نجوم به راحتی با این نمادها شناسایی می شود.

    اورانیا در دنیای مدرن

    نام اورانیا در دنیای مدرن، در فرهنگ عامه و متون ادبی مشهور است. سیاره اورانوس تا حدی به نام این الهه نامگذاری شد. او در بسیاری از آثار ادبی از جمله Adonais توسط Percy Bysshe Shelley، Paradise Lost توسط Milton و To Urania توسط Joseph Brodsky.

    نام Urania در مجلات برجسته شده است. سالن های ورزشی و پسران یک گروه راک زن محبوب در هندوراس، آمریکای مرکزی اورانوس نام دارد.

    به طور خلاصه

    در حالی که اورانیا شخصیت بسیار محبوب اساطیر یونانی نیست، به عنوان یکی از موزها، او قابل توجه بود. . اگرچه او در هیچ اسطوره مهمی حضور نداشت، نام او همچنان در دنیای مدرن طنین انداز می شود.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.