11 اسلحه افسانه ای اساطیر نورس

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

فهرست مطالب

    از قبایل آلمانی باستانی که رم را آزار می دادند تا مهاجمان وایکینگ قرون وسطایی که به سواحل آمریکای شمالی رسیدند، بیشتر فرهنگ های نورس هرگز از جنگ دوری نکردند. این به وضوح در اساطیر آنها و همچنین در سلاح های اساطیری متعددی که خدایان و قهرمانان نورس به کار می برند منعکس شده است. اکثر مردم می توانند حداقل یک زن و شوهر را نام ببرند، اما سلاح های بسیار جذاب تری برای کشف در اسطوره های زیبای نورس وجود دارد. در اینجا نگاهی به 11 مورد از معروف ترین سلاح های اسکاندیناوی می اندازیم.

    Mjolnir

    احتمالاً شناخته شده ترین سلاح اساطیری نورس، چکش قدرتمند Mjolnir است که متعلق به آن است. به ثور خدای قدرت و رعد و برق نورس . Mjolnir یک چکش جنگی فوق‌العاده قدرتمند است که می‌تواند تمام کوه‌ها را بشکند و رعد و برق‌های خشمگین را احضار کند.

    Mjolnir دارای دسته‌ای کوتاه است که برخلاف چکش‌های جنگی دو دستی سنتی که مردم استفاده می‌کردند، آن را به یک سلاح یک دست تبدیل می‌کند. مانند بسیاری از مشکلات دیگر در اساطیر اسکاندیناوی، دسته کوتاه در واقع تقصیر خدای حیله گر لوکی بود .

    خدای شرارت از آهنگران کوتوله سیندری و بروکر خواسته بود تا Mjolnir را برای ثور بسازند. زیرا لوکی پس از کوتاه کردن موهای زرق و برق دار و طلایی همسر ثور، الهه سیف ، باید با او جبران کند. لوکی قبلاً دستور ایجاد یک کلاه گیس طلایی جدید برای سیف داده بود، اما او به چیز دیگری برای راضی کردن بیشتر ثور نیاز داشت.

    به عنوان دو کوتولهمی تواند آنها را بکشد پادشاه بدون زحمت تیغه را در سنگ فرو کرد اما نتوانست به دو کوتوله که قبلاً در اعماق زمین پنهان شده بودند ضربه بزند.

    شاه سوافریامی در نبردهای زیادی با تیرفینگ پیروز شد اما در نهایت توسط آرنگریم دیوانه کشته شد. تا تیغ را از او بگیرد و با آن بکشد. سپس آرنگریم و یازده برادرش از شمشیر استفاده کردند. هر دوازده نفر از آنها در نهایت توسط قهرمان سوئدی Hjalmar و برادر نروژی قسم خورده او Orvar-Odd کشته شدند. با این حال، آرنگریم موفق شده بود که Hjalmar را با Tyrfing انجام دهد - زخمی مرگبار که در نهایت باعث مرگ Hjalmar شد و باعث اولین "شیطان" پیشگویی شده شد.

    کار شیطانی دوم زمانی انجام شد که قهرمان هایدرک، نوه آرنگریم، غلاف را از تن بیرون آورد. شمشیر برای نشان دادن آن به برادرش، آنگانتیر. از آنجایی که دو مرد از نفرین‌هایی که به تیرفینگ وارد شده بود آگاه نبودند، نمی‌دانستند که تیغه باید جان خود را از دست بدهد تا بتواند به غلاف خود بازگردانده شود. بنابراین، هایدرک توسط تیغه مجبور شد برادر خود را بکشد.

    سومین و آخرین شرارت، مرگ خود هیدرک بود که در حین مسافرت هشت هیدرک وارد چادر او شد و او را با شمشیر خود کشت.

    Wrapping Up

    اسطوره اسکاندیناوی پر از سلاح های منحصر به فرد و جذاب است که در داستان های رنگارنگ پیچیده شده اند. این سلاح ها به شکوه جنگ و عشق به یک نبرد خوب اشاره می کنند که نورس ها تمایل داشتند داشته باشند. برای یادگیری بیشتردرباره اساطیر نورس، مقالات آموزنده ما را اینجا بخوانید .

    برادران در حال ساختن Mjolnir برای ثور بودند، با این حال، لوکی نتوانست جلوی خودش را بگیرد و به یک مگس تبدیل شد. او شروع به آزار دورف ها کرد تا آنها را مجبور به اشتباه در ساخت سلاح کند. خوشبختانه، این دو آهنگر آنقدر ماهر بودند که Mjolnir را تقریباً بی عیب و نقص کردند و دسته کوتاه تنها مشکل ناخواسته بود. البته این برای خدای قدرت مشکلی نداشت و ثور همچنان از Mjolnir به راحتی استفاده می کرد.

    Gram

    Gram شمشیر دو تن از محبوب ترین نورس ها بود. قهرمانان - زیگموند و سیگورد. اسطوره های آنها داستان هایی از طمع، خیانت، و شجاعت، و همچنین گنج و اژدها را بیان می کند.

    گرم در ابتدا توسط خود اودین در افسانه ای تقریباً شبیه آرتور به زیگموند داده شد. بعداً، گرام به قهرمان سیگورد منتقل شد تا به او کمک کند تا اژدهای قدرتمند فافنیر را بکشد - کوتوله‌ای سابق که از خشم، حرص و حسادت خالص به اژدهایی تبدیل شد. سیگورد موفق شد فافنیر را با یک ضربه به شکم اژدها بکشد و گنج نفرین شده و همچنین قلبش را برد.

    همانطور که داستان زیگموند شبیه داستان آرتور و اکسکالیبور است، داستان سیگورد و فافنیر نیز همان چیزی است که الهام گرفته شده است. هابیت J.R.R. تالکین

    Angurvadal

    نام این شمشیر افسانه ای به "جریان رنج" ترجمه می شود که داستان آن را به خوبی توصیف می کند.

    Angurvadal شمشیر جادویی قهرمان نورس بود. فریتیوف، پسرتورستاین وایکینگسون معروف آنگوروادال دارای رونهای قدرتمندی بود که در تیغه حک شده بود که در زمان جنگ به خوبی می درخشید و در زمان صلح تاریک می درخشید. از دست شاهزاده خانم اینگبورگ با این حال، در حین مبارزه در اورکنی، فریتیون مورد خیانت قرار گرفت، خانه‌اش سوزانده شد و اینگبورگ با شاه رینگ پیر ازدواج کرد. پس از چندین سال و نبردها و غارت های باشکوه فراوان، فریتیوف بازگشت. او حلقه پادشاه قدیمی را تحت تأثیر قرار داد و هنگامی که دومی به زودی در اثر کهولت درگذشت، هم تاج و تخت و هم دست اینگبورگ را به فریتیوف سپرد.

    Gungnir

    Odin (1939) ) توسط لی لاوری. کتابخانه کنگره John Adams Building, Washing, D.C. Public Domain.

    نیزه افسانه ای Gungnir احتمالاً معروف ترین اسلحه اساطیر نورس قبل از اینکه کمیک های مارول و فیلم های MCU به Mjolnir شلیک کنند بود. رتبه اول رتبه بندی محبوبیت اگرچه گونگنیر در فرهنگ عامه برجسته نیست، اما در اسطوره های نورس واقعا بدنام است. پدرسالار کل پانتئون نورس. نام نیزه به معنای "تغییر کننده" ترجمه می شود و گفته می شود که سلاح آنقدر متعادل است که هرگزاودین به عنوان یک خدای جنگ و همچنین دانش، در طول جنگ‌ها و نبردهای متعددی که رهبری می‌کرد و در سرتاسر نه قلمرو اسطوره‌های اسکاندیناوی جنگید، اغلب از گونگنیر استفاده می‌کرد. او در طول نبرد نهایی راگناروک نیز از Gungnir استفاده کرد. با این حال، حتی این سلاح قدرتمند برای نجات اودین در درگیری مرگبارش با گرگ غول پیکر فنریر کافی نبود.

    به اندازه کافی خنده دار، گونگنیر نیز به دستور لوکی ساخته شد در حالی که او در حال حضور بود. تلاش برای مد کردن مجموعه جدیدی از موهای طلایی برای الهه سیف. نیزه توسط کوتوله پسران ایوالدی به همراه کلاه گیس طلایی سیف درست قبل از اینکه لوکی سیندری و بروکر را مأمور ساختن Mjolnir کند، ساخته شد.

    Laevateinn

    این خنجر یا عصای جادویی کوچک یکی است. اسلحه/اشیاء مرموزتر در اساطیر نورس. طبق شعر Fjölsvinnsmál ، Laevateinn در دنیای اموات نورس نگهداری می شود، جایی که "در یک صندوق آهنی" قرار دارد که با 9 قفل محکم شده است.

    Laevateinn به عنوان یک عصای جادویی یا خنجر ساخته شده توصیف می شود. از چوب همچنین با خدای شرارت لوکی مرتبط است که گفته می شود "آن را از دروازه مرگ کنده است". این باعث شده است که برخی از محققان بر این باورند که Laevateinn در واقع تیر یا تیر دارواشی است که لوکی برای کشتن خدای خورشید Baldr از آن استفاده کرد.

    پس از مرگ بالدر، خدای خورشید به زیر کشیده شد. به هل به جای والهالا ، جایی که جنگجویان کشته شدندرفت مرگ بالدر بیشتر یک تصادف بود تا مرگ در نبرد که بیشتر به ماهیت واقعی بالقوه Laevateinn اشاره می کند. اگر این سلاح جادویی واقعاً دارواش مسئول مرگ بالدر باشد، لاواتین ممکن است به راحتی تأثیرگذارترین شی در اساطیر نورس باشد زیرا مرگ بالدر زنجیره حوادثی را آغاز کرد که منجر به راگناروک شد.

    شمشیر اسرارآمیز فریر

    15>

    شمشیر فری یک سلاح بی نام اما بسیار منحصر به فرد در اساطیر نورس است. مانند خواهرش Freyja ، فریر یک خدای باروری است که در واقع خارج از پانتئون استاندارد Aesir Norse است - دو دوقلو باروری خدایان وانیر هستند که توسط Aesir پذیرفته شدند، اما متعلق به قبیله وانیر صلح‌جو و دوست‌داشتنی هستند. خدایان.

    البته این به این معنی نیست که فریر و فریجا جنگجویان مسلح و توانمندی نیستند. فریر، به ویژه، شمشیر قدرتمندی را به دست داشت که توانایی جادویی آن را داشت که از دست خدا پرواز کند و به تنهایی بجنگد. فریر به خدایان ایسیر در آسگارد پیوست و تصمیم گرفت با جوتون (یا غول زن) گریر ازدواج کند. فریر برای به دست آوردن قلب او مجبور شد شمشیر جادویی خود و با آن - راه های جنگجوی خود را کنار بگذارد. فریر شمشیر را به پیام رسان و دست نشاندش اسکرنیر داد و سپس با گریر به عنوان فرمانروای الفهایمر، قلمرو الف‌ها، "به خوشی" زندگی کرد.

    فریر هنوز مجبور بود گهگاهی بجنگد، اما این کار را با کنترل یک غول انجام داد. شاخ گوزن.فریر با این شاخ موفق شد غول یا jötunn Beli را شکست دهد. با این حال، هنگامی که راگناروک شروع به کار کرد، فریر مجبور شد از همان شاخ در برابر jötunn Surtr غیرقابل توقف و شمشیر شعله ور خود استفاده کند که با آن Surtr گروه های شعله ور خود را به آسگارد هدایت کرد. فریر در آن نبرد جان باخت و آسگارد به زودی پس از آن سقوط کرد.

    برخی گمان می‌کنند که نام شمشیر جادویی فریر Laevateinn است، اما شواهد برای آن نظریه بسیار اندک است.

    Hofund

    Hofund یا Hǫfuð شمشیر جادویی خدا Heimdall است. در اساطیر اسکاندیناوی، هایمدال ناظر ابدی است - خدای ایسیر که مسئول مشاهده مرزهای آسگارد و پل رنگین کمان بیفراست برای متجاوزان است.

    هایمدال زندگی تنهایی داشت اما در Himinbjörg خود خوشحال بود. قلعه در بالای بیفراست از آنجا، هایمدال می‌توانست ببیند که در تمام نه قلمرو چه اتفاقی می‌افتد و این کیفیت در شمشیر او، هافند منعکس می‌شد – زمانی که در خطر بود، هایمدال می‌توانست از قدرت‌ها و انرژی‌های دیگر در سراسر نه قلمرو استفاده کند و هافند را «ابر شارژ» کند تا شمشیر را یکدست کند. قدرتمندتر و مرگبارتر از آنچه قبلا بود.

    هیمدال از آنجایی که یک ناظر تنها بود، زیاد دعوا نمی کرد. با این حال، او در طول راگناروک جلو و مرکز بود. هنگامی که لوکی با یوتون یخبندان خود حمله کرد و سورتور با جوتون آتش خود را شلیک کرد، هیمدال اولین کسی بود که در راه آنها ایستاد. خدای ناظر با لوکی با هوفوند جنگید و دو خدا هر کدام را کشتنددیگر.

    Gleipnir

    Tyr and the Bound Fenrir اثر جان بائر. دامنه عمومی.

    Gleipnir یکی از منحصر به فردترین انواع سلاح ها در هر اسطوره ای است. برخلاف بسیاری از سلاح های دیگر در این لیست که شامل شمشیر و خنجر هستند، گلیپنیر به اتصالات ویژه ای اشاره دارد که برای بستن گرگ غول پیکر فنریر استفاده می شد. خدایان نورس قبلاً سعی کرده بودند فنریر را ببندند، اما هر بار او زنجیرهای فلزی را شکسته بود. این بار، آن‌ها از کوتوله‌ها خواسته بودند تا زنجیره‌ای بسازند که نمی‌توان آن را پاره کرد. اینها عبارتند از:

    • ریش یک زن
    • صدای پای گربه
    • ریشه کوه
    • سینه خرس
    • نفس ماهی
    • تفک پرنده

    نتیجه یک نوار ابریشمی نازک و ظریف با استحکام هر زنجیره فولادی بود. گلیپنیر یکی از مهم‌ترین سلاح‌های اساطیر اسکاندیناوی است، زیرا فنریر را در اسارت نگه می‌دارد و دلیل گاز گرفتن دست تایر توسط فنریر بود. هنگامی که فنریر سرانجام در طول راگناروک خود را از گلایپنیر رها می کند، سپس به اودین حمله می کند و او را می بلعد. قهرمان نورس پادشاه هوگنی. این شمشیر توسط آهنگر معروف کوتوله Dain ساخته شده بود و جادوی بسیار خاص و مرگباری در آن آغشته شده بود. میراث داین نفرین شدیا مسحور، بسته به دیدگاه شما، به گونه ای که باید هر بار که کشیده می شد، یک زندگی را می گرفت. اگر شمشیر جان خود را نگرفته بود، به سادگی نمی‌توانست آن را در غلاف خود غلاف کند.

    برای اینکه اوضاع حتی مرگبارتر شود، جادوی شمشیر به آن اجازه می‌داد حتی با کوچک‌ترین تماسی هر کسی را بکشد. نه مسموم بود و نه چیز دیگری، فقط آنقدر کشنده بود. همچنین هرگز هدف خود را از دست نداد، به این معنی که ضربات Dainslief را نه می‌توان مهار کرد، نه می‌توان جلوی داد و نه طفره رفت. که "نبرد بی پایان" بین هوگنی و رقیبش Heoinn را توصیف می کند. دومی یک شاهزاده از یک قبیله دیگر نورس بود که دختر هوگنی هیلدر را ربوده بود. داستان شبیه به جنگ یونان و تروا است که توسط هلن تروی در ایلیاد ایجاد شد. اما در حالی که آن جنگ در نهایت به پایان رسید، جنگ بین هوگنی و هیون برای همیشه ادامه داشت. یا حداقل تا زمانی که Ragnarok

    Skofnung

    Skofnung شمشیر پادشاه معروف نورس هرلف کراکی است. Skofnung مانند Dainslief یک سلاح بسیار قدرتمند بود که دارای بسیاری از خواص ماوراء طبیعی بود.

    ساده ترین این ویژگی ها این واقعیت بود که Skofnung بسیار تیز و سخت بود – هرگز مات نمی شد و هرگز نیازی به تیز کردن نداشت. این تیغه همچنین می‌توانست زخم‌هایی ایجاد کند که هرگز التیام نیافته بودند، مگر اینکه با یک مالش ساییده شوند.سنگ جادویی خاص تیغه همچنین هرگز نمی‌توانست در حضور زنان از غلاف بیرون بیاید یا نور مستقیم خورشید به دسته‌اش بیفتد.

    Skofnung این ویژگی‌های جادویی را مدیون چیزی بیش از یک آهنگر کوتوله ماهر است - پادشاه هرلف کراکی تیغه را با آن آغشته کرده بود. روح 12 قوی ترین و وفادارترین دیوانه و محافظ او.

    Tyrfing

    Tyrfing یک شمشیر جادویی با داستانی فوق العاده غم انگیز است. مانند Dainslief، آن نیز نفرین شده بود که تا زمانی که جان خود را از دست ندهد نمی تواند غلاف شود. همچنین همیشه تیز بود و هرگز زنگ نمی زد و این توانایی را داشت که سنگ و آهن را به گونه ای که گوشت یا پارچه هستند برش دهد. این شمشیر فوق العاده ای نیز بود - دسته ای طلایی داشت و چنان می درخشید که گویی در آتش است. و در آخر، درست مانند Dainslief، Tyrfing هم جادو شده بود تا همیشه حقیقت داشته باشد.

    شمشیر برای اولین بار توسط پادشاه Svafriami در چرخه Tyrfing استفاده شد. در واقع، خود ایجاد Tyrfing بود. به دستور پادشاه که موفق شد کوتوله های دولین و دیرین را اسیر کند. پادشاه دو آهنگر کوتوله را مجبور کرد تا برای او شمشیر قدرتمندی بسازند و آنها این کار را کردند، اما چند نفرین اضافی را نیز به تیغه انداختند - یعنی این که باعث "سه شر بزرگ" می شود و در نهایت خود پادشاه سوافریامی را می کشد.

    پادشاه از عصبانیت دیوانه شد که کوتوله ها به او گفتند که چه کرده اند و سعی کردند آنها را بکشند اما آنها قبل از او در صخره خود پنهان شدند.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.