Argonauts - گروهی از قهرمانان دلیر یونانی

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    آرگونات ها گروهی از قهرمانان شجاع و دلیر در اساطیر یونان بودند و نام خود را از کشتی خود "آرگو" که توسط آرگوس ساخته شد دریافت کردند. آرگونوت ها از این کشتی برای ماجراجویی ها و سفرهای دریایی فراوان استفاده می کردند. از میان تمام ماجراجویی‌هایشان، بزرگ‌ترین تلاشی که آرگونات‌ها به آن معروف بودند، جستجوی پشم طلایی بود. در این سفر، 80+ آرگونات توسط جیسون در یک سفر خطرناک در سراسر دریاها برای به دست آوردن پشم یک قوچ طلایی هدایت شدند.

    بیایید نگاهی دقیق تر به آرگونات ها و آنها بیندازیم. تلاش برای پشم طلایی.

    قبل از آرگونات ها – داستان جیسون

    پلیاس تاج و تخت را غصب می کند

    داستان با پلیاس، عموی جیسون آغاز می شود. که تاج و تخت ایولکوس را از برادرش ایسون غصب کرد. با این حال، یک اوراکل به پلیاس هشدار داد که یکی از نوادگان ایسون او را برای انتقام از جنایاتش به چالش خواهد کشید. پلیاس که نمی خواست تاج و تخت را رها کند، تمام فرزندان ایسون را کشت، اما به خاطر مادرشان از خود آیسون در امان ماند.

    هنگامی که ایسون در زندان بود، با آلسیمد ازدواج کرد که از او پسری به دنیا آورد. پلیاس نمی دانست که پسر از تولد جان سالم به در برده است. این پسر بزرگ می‌شود و تبدیل به جیسون می‌شود.

    مراقب مردی باشید که یک کفش دارد

    یک پیشگوی دیگر به پلیاس هشدار داد که مراقب مردی با یک کفش باشد. در طی یک رویداد عمومی، پلیاس جیسون را دید که پوست پلنگ و تنها یک صندل پوشیده بود. او می دانست که این پسر آیسون است وپس کسی که او را بکشد.

    با این حال، پلیاس نتوانست جیسون را بکشد زیرا افراد زیادی در اطراف او بودند. در عوض، او از جیسون پرسید: « اگر اوراکل به شما هشدار داده بود که یکی از همشهریانتان شما را خواهد کشت، چه کار می‌کنید؟ پشم طلایی». بی اطلاع او، هرا بود که او را وادار به پاسخ دادن به این طریق کرد. اگر جیسون پشم یک قوچ طلایی را به دست آورد.

    تشکیل آرگوناتها

    برای رسیدن به پشم، جیسون مجبور شد در چندین دریا سفر کند و به بیشه آرس سفر کند. . پشم گوسفند توسط یک اژدهای درنده محافظت می شد که هرگز نخوابید. با وجود خطرات، جیسون با تلاش موافقت کرد و از شجاع ترین قهرمانان خواست تا با او سفر کنند. قهرمانان این اکسپدیشن Argonauts نام داشتند و بسیاری از خویشاوندان جیسون بخشی از گروه شجاع بودند. بیش از هشتاد نفر به اکسپدیشن ملحق شدند که هر کدام در موفقیت نهایی این جست و جو نقش داشتند. این بخش از سفر آنها آرامش بخش ترین بود و قهرمانان زنان را به خواستگاری و عاشقی می یافتند. ملکه لمنوس، هیپسیپیل، عاشق جیسون شد و پسرانش را به دنیا آورد. پس از فرود در لمنوس،تلاش برای پشم طلایی چند ماه به تعویق افتاد. آرگونات ها تنها پس از تهاجم هراکلس سفر خود را از سر گرفتند.

    آرگونات ها و جزیره سیزیک

    پس از عزیمت از لمنوس، آرگونات ها به کشور دولیونس آمدند. پادشاه دولیونس، سیزیکوس، از آرگونوت ها با لطف و مهمان نوازی بسیار استقبال کرد. پس از ضیافت و استراحت، آرگونوت ها جستجوی خود را برای پشم طلایی از سر گرفتند. با این حال، خدمه قبل از اینکه بتوانند راه دوری را جسارت کنند، با طوفانی سهمگین و خشمگین مواجه شدند. آرگونوت ها که کاملاً گم و گیج شده بودند، ناخودآگاه کشتی خود را به سمت دولیونس هدایت کردند.

    سربازان دولیونز نتوانستند آرگونات ها را بشناسند و در نیمه های شب نبردی بین دو گروه در گرفت. آرگونوت ها سربازان زیادی را زخمی کردند و جیسون پادشاه آنها را کشت. تنها در وقت استراحت بود که آرگونوت ها به اشتباه خود پی بردند. آنها با کوتاه کردن موهای خود برای سربازان عزاداری کردند.

    آرگونات ها و سرزمین بیبریس

    توانایی بدنی آرگونات ها در قسمت بعدی سفر مورد آزمایش قرار گرفت. هنگامی که آرگونوت ها به سرزمین Bebryces رسیدند، توسط پادشاه، آمیکوس، به چالش کشیده شدند. آمیکوس یک کشتی گیر بسیار قوی بود و معتقد بود که هیچ کس نمی تواند او را شکست دهد. نقشه او این بود که همه آرگونات ها را بکشد و از ادامه سفر آنها جلوگیری کند. با قبول پولوکس، یکی از آرگونات ها، نقشه های آمیکوس به نتیجه نرسیدکشتی را به چالش کشید و پادشاه را کشت.

    آرگونات ها و فینیوس

    پس از شکست دادن آمیکوس، آرگونات ها توانستند با خیال راحت و بدون حادثه سفر کنند. آنها به سرزمین Salmydessus سفر کردند و فینیوس، پادشاه پیر و نابینا را ملاقات کردند. آرگونوت ها با دانستن اینکه فینیوس یک بیننده است، در مورد مسیرهای آینده خود جویا شدند. با این حال، فینیوس گفت که تنها در صورتی به آرگونوت‌ها کمک می‌کند که آنها ابتدا به او کمک کنند.

    فینئوس دائماً توسط Harpies که می‌خورد و غذای او را آلوده می‌کرد، ناراحت می‌شد. دو نفر از آرگونات ها، پسران بوریاس ، به دنبال هارپی ها رفتند و آنها را کشتند. سپس فینیوس به آرگونوت‌ها توصیه کرد که چگونه از صخره‌های درگیر عبور کنند، بدون اینکه له شوند. آرگونوت ها با پیروی از توصیه او و با کمک آتنا توانستند از میان صخره ها عبور کرده و به سفر خود ادامه دهند.

    آرگونات ها و پشم طلایی

    پس از چندین آزمایش، مصیبت و ماجراجویی، سرانجام آرگونات ها به کلخیس، سرزمین پشم طلایی رسیدند. پادشاه Aeetes موافقت کرد که پشم گوسفند را بدهد، اما در عوض، جیسون مجبور شد برخی از کارهای غیرممکن صدا را انجام دهد. از او خواسته شد که مزارع آرس را با گاوهای نر که آتش می‌خریدند شخم بزند و زمین را با دندان‌های اژدها بکارد.

    جیسون تنها توانست این وظایف را با کمک دختر آیتس، مدیا انجام دهد. اگرچه جیسون و مدیا این وظایف را به پایان رساندند، اما Aeetes هنوز از رها کردن پشم خودداری کرد. مدیاسپس اژدهای درنده را بخواباند و آرگونوت ها توانستند با پشم بگریزند. آرگونات ها همراه با مدیا به خانه های خود بازگشتند و جیسون تاج و تخت را پس گرفت.

    نمایش های فرهنگی آرگونات ها

    جستجوی پشم طلایی در چندین اثر کلاسیک ذکر شده است. . هومر در شعر حماسی خود اودیسه شرحی از این جستجو ارائه می دهد. وقایع این سفر نیز در شعر پیندار ثبت شده است.

    اما، جزئی ترین نسخه جستجو توسط آپولونیوس رودس در حماسه Argonautica نوشته شده است. در تمام این آثار کلاسیک، اکسپدیشن یک رویداد مهم در نظر گرفته شد، در باز کردن دریای سیاه به روی تجارت و استعمار یونان. موسیقی، سریال های تلویزیونی و بازی های ویدیویی. رقص انتقام مدیا، ساخته ای از ساموئل باربر درباره تلاشی است که از منظر مدیا دیده می شود.

    فیلم جیسون و آرگونات ها همه وقایع مهم را نشان می دهد. سفر یونانی اخیراً، یک بازی ویدیویی، Rise of the Argonauts جیسون و خدمه‌اش را در یک ماجراجویی جذاب و هیجان‌انگیز نشان می‌دهد.

    //www.youtube.com/embed/w7rzPLPP0Ew

    به طور خلاصه

    جستجوی پشم طلایی یکی از بزرگترین رویدادهای اساطیر یونانی است که آرگونوت ها به رهبری جیسون در آن حضور دارند. در پایاندر این تلاش، آرگونات ها به عنوان بزرگترین گروه قهرمانان یونانی شناخته شدند و هر یک از اعضا در موفقیت ماموریت سهیم بودند.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.