سربروس - نگهبان دنیای اموات

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    در اساطیر یونان ، سربروس یک سگ سه سر هیولا بود که در آن زندگی می کرد و از دنیای زیرین محافظت می کرد. او همچنین به "سگ هادس" معروف بود. سربروس موجودی وحشتناک و غول پیکر با یالی از مارهای کشنده و بزاق بود که می توانست با سم خود بکشد.

    در اساطیر مصر سربوس به عنوان آنوبیس شناخته می‌شد، سگی که روح‌ها را به عالم اموات راهنمایی می‌کند و از مقبره‌های فراعنه نگهبانی می‌کند.

    سربروس بیشتر به خاطر اسیر شدن توسط شهرت دارد. قهرمان یونانی، هراکلس (رومی: هرکول) به عنوان یکی از دوازده کار او، کاری که هیچ کس قبلاً موفق به انجام آن نشده بود.

    منشا سربروس

    نام سربروس از واژه های یونانی "ker" و "erebos" گرفته شده است که در ترجمه به معنای "شیطان مرگ تاریکی" است.

    Cerberus (همچنین به عنوان "Kerberos" نوشته می شود) از فرزندان بود. Echidna و Typhon ، دو هیولا که نیمه انسان و نیمه مار بودند.

    تایفون مانند پسرش حدود 50 تا 100 سر مار داشت که از گردن او بیرون می زدند. و دست‌ها، در حالی که اکیدنا مردان را به غار خود می‌کشاند و آنها را خام می‌خورد. آنها موجودات هولناکی بودند که هر جا که می‌رفتند ترس و فاجعه را گسترش می‌دادند و طبق برخی منابع، حتی خدایان المپیا از والدین هیولایی سربروس می‌ترسیدند.

    Typhon و Echidna هزاران فرزند به دنیا آوردند که بسیاری از آن‌ها از جمله فرزندان بودند. ترسناک ترین هیولاهایی که در یونانی وجود داشته انداساطیر .

    برادر و برادران سربروس شامل کایمرا، هیدرا لرنا و سگ دیگری به نام اورفوس بودند.

    توصيف و سمبوليسم

    توصيف هاي مختلفي از سربروس وجود دارد. شناخته شده بود که او سه سر داشت، اما برخی گزارش ها می گویند که او حتی بیشتر داشت (اگرچه این می تواند شامل یال او از سرهای مار باشد). داشتن چند سر در خانواده سربروس رایج بود زیرا پدر و بسیاری از خواهران و برادرانش نیز چند سر بودند.

    سربروس جدا از سه سر سگ و بسیاری از سرهای مار در امتداد پشت خود، سگ هادس دارای دم مار و پنجه های شیر بود. اوریپید بیان می کند که سربروس دارای سه بدن و همچنین سه سر بود، در حالی که ویرژیل اشاره می کند که این حیوان دارای پشت های زیادی بود. چشمان او، سه زبان و شنوایی بسیار حاد او.

    به گفته نویسنده یونانی، اووید، بزاق سربروس بسیار سمی بود و به عنوان یک ماده در سموم ساخته شده توسط جادوگر مدیا و ارینیا استفاده می شد. هنگامی که حیوان کنار می رفت، همه کشاورزانی که زمین های نزدیک قلمرو هادس را کشت می کردند، از این صدا وحشت زده می گریختند.

    تصور می شد که سه سر سربروس نماد گذشته، حال و آینده در حالی که برخی منابع می گویند که آنها نشان دهنده تولد، جوانی و پیری بودند.

    نقش سربروس در یونانیاسطوره شناسی

    اگرچه سربروس "سگ جهنمی" نامیده می شد، اما او را شیطان صفت نمی دانستند. نقش سربروس به عنوان نگهبان دنیای زیرین، نگهبانی از دروازه های جهنم، جلوگیری از فرار مردگان و محافظت از آن در برابر هر گونه مزاحم ناخواسته بود. او به ارباب خود، هادس ، خدای عالم اموات وفادار بود و به خوبی به او خدمت می کرد.

    او علاوه بر محافظت از دروازه ها، در کرانه های رودخانه استیکس نیز گشت زنی می کرد. ، که مرز بین دنیای زیرین و زمین را تشکیل می‌داد.

    سربروس همچنین سواحل آکرون، رودخانه دیگری که از عالم اموات می‌گذشت، تسخیر شد و در هنگام ورود ارواح جدید و مرده حنایی کرد، اما به طرز وحشیانه‌ای هر چیزی را می‌خورد. که سعی کرد بدون اجازه اربابش از دروازه ها به سرزمین زندگان برگردد.

    اگرچه سربروس یک هیولای ترسناک و ترسناک بود که با پشتکار از دنیای زیرین محافظت می کرد، افسانه های متعددی وجود دارد که از قهرمانان یونانی می گوید. و فانی مانند تسئوس، اورفئوس و پیریتوس که توانستند از سگ جهنمی عبور کرده و با موفقیت وارد قلمرو هادس شوند.

    دوازدهمین کار هرکول

    بسیاری از خواهران و برادران سربروس مشهور بودند. به خاطر کشته شدن توسط قهرمانان یونانی. سربروس، با این حال، بیشتر به دلیل مواجهه خود با هرکاکل که جانور زنده ماند، شناخته شد. در آن زمان، هراکلس در خدمت اوریستئوس پادشاه تیرین بود که دوازده کار غیرممکن را برای او تعیین کرده بود. دوازدهم وکار نهایی قرار بود سربروس را از قلمرو هادس بازگرداند.

    هادس با پرسفون صحبت می‌کند

    چگونه هرکول سگ جهنمی را اسیر کرد، چندین مورد وجود دارد. شناخته شده ترین آنها شامل پرسفون ، همسر هادس و ملکه عالم اموات است. هراکلس به جای گرفتن سربروس و به خطر انداختن انتقام هادس قدرتمند، با همسر هادس، پرسفونه صحبت کرد. او در مورد کارگر به او گفت و از او اجازه خواست تا سربروس را با خود بازگرداند، و قول داد پس از اتمام کار او را بازگرداند.

    سربروس دستگیر شده است

    پرسفونه با شوهرش صحبت کرد و هادس سرانجام به هراکلس اجازه داد تا سربروس را بگیرد، به شرطی که سگ شکاری او آسیبی نبیند و سالم به او بازگردانده شود. از آنجایی که هراکلس اجازه نداشت به سگ شکاری هادس آسیب برساند، او با استفاده از چیزی جز دست های خالی خود با این جانور کشتی گرفت. پس از کشمکش طولانی و گزیده شدن توسط دم مار سربروس، هرکول جانور را در قفسه ای قرار داد و آن را نگه داشت تا سرانجام سربروس تسلیم اراده او شد.

    هراکلس سربروس را به سرزمین زندگان می برد

    هرکول سربروس را از عالم اموات بیرون آورد و به دربار پادشاه اوریستئوس برد. هرکسی که این جانور را می‌دید، ترس بر او غلبه می‌کرد، از جمله پادشاه اوریستئوس که با دیدن آن در کوزه بزرگی پنهان شد. به گفته آپولودوروس، هرکول سپس جانور را به عالم اموات بازگرداند، اما به دنیای زیرینمنابع بیان می کنند که سربروس فرار کرد و به تنهایی به خانه بازگشت.

    سایر اسطوره های سربروس

    سایر اسطوره های معروف مربوط به سربروس اسطوره های اورفئوس و آئنیاس هستند که هر دوی آنها سربروس را فریب دادند تا آنها را به دنیای زیرین راه دهد.

    اورفیوس و سربروس

    اورفیوس همسر زیبای خود اوریدیس را زمانی از دست داد که او بر روی مار سمی پا گذاشت و گزیده شد. اورفئوس که از مرگ همسر محبوبش غمگین شد، تصمیم گرفت برای بازگرداندن همسرش به قلمرو هادس سفر کند. او در حالی که می رفت، غنای خود را می نواخت و همه کسانی که آن را می شنیدند توسط موسیقی زیبا مسحور می شدند.

    چارون، کشتی گیر، که تنها ارواح مرده را از رودخانه Styx عبور می داد، موافقت کرد که اورفئوس را از رودخانه عبور دهد. هنگامی که اورفئوس به سربروس برخورد کرد، موسیقی او باعث شد هیولا دراز بکشد و بخوابد تا اورفئوس بتواند عبور کند>Aeneid ، قهرمان یونانی Aeneas از قلمرو هادس بازدید کرد و با سگ جهنمی سربروس روبرو شد. برخلاف اورفئوس که سگ را با موسیقی مجذوب خود کرد و هراکلس که با این موجود جنگید، آئنیاس از سیبیل، نبی یونانی کمک گرفت. او یک کیک عسلی با داروهای آرام بخش (آنها اسانس های خواب آور بودند) زد و آن را به سمت سربوس که آن را خورده بود پرتاب کرد. سربروس در عرض چند دقیقه به خواب رفت و آئنیاس توانست وارد عالم اموات شود.

    سربروس در هنر و ادبیات

    هرکول وسربروس اثر پیتر پل روبنس، 1636. دامنه عمومی.

    در طول تاریخ، سربروس در ادبیات و آثار هنری باستان ذکر شده است. او یک موضوع محبوب در هنر یونانی-رومی بود. اولین تصاویر از این جانور به آغاز قرن ششم قبل از میلاد برمی گردد که بر روی یک جام لاکونی نمایش داده شده است. در یونان، تسخیر سربروس اغلب بر روی گلدان‌های آتیک به تصویر کشیده می‌شد، در حالی که در روم معمولاً همراه با سایر کارهای هرکول نیز نشان داده می‌شد.

    تصویر سگ تازی جهنمی در ادبیات و فرهنگ عامه‌پسند در دوران آشنا شد. قرن 20. شخصیتی شبیه به سربروس در فیلم هری پاتر و سنگ فیلسوف ظاهر می شود که در آن هری سگ سه سر "Fluffy" را با نواختن فلوت به خواب می برد، صحنه ای الهام گرفته از داستان اورفئوس. نمونه های دیگر عبارتند از سگ باسکرویل ها اثر آرتور کانن دویل و کوجو استیون کینگ (خرگوش سنت برنارد).

    در سال 1687، ستاره شناس یوهانس هولیوس، صورت فلکی سربروس را معرفی کرد. هرکول در حالی که یک مار سه سر در دست دارد به تصویر کشیده شد. با این حال این صورت فلکی اکنون منسوخ شده است.

    به طور خلاصه

    اگرچه روایات کمی در مورد سگ جهنمی اسطوره ای وجود دارد، مجسمه ها و نقاشی های اسطوره های سربروس همچنان در طول تاریخ محبوب بوده اند. برخی بر این باورند که سگ شکاری هادس همچنان به نگهبانی از عالم اموات ادامه می‌دهد و صدای غمگین او اعلام می‌کند کهآمدن مرگ

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.