لامیا - شیطان شب زنده داری

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    در اساطیر یونانی ، لامیا یک هیولا یا دیمون وحشتناک بود که هر کودکی را که به دستش می رسید می کشت. یونانیان باستان از او می‌ترسیدند و فرزندانشان را مجبور می‌کردند طلسم و تعویذ بپوشند تا بتوانند از شیطان بچه‌خوار محافظت شوند.

    اما، لامیا همیشه موجودی هیولا نبود. در واقع، او زمانی زنی به قدری زیبا بود که خود زئوس عاشق او شد. بیایید داستان غم انگیز لامیا و چگونگی تبدیل شدن او به شیطان شب خوار بچه گانه ای را که امروز می شناسیم، بررسی کنیم.

    لامیا کی بود؟

    لامیا (نسخه دوم - 1909) توسط جان ویلیام واترهاوس. دامنه عمومی.

    طبق افسانه، لامیا در اصل یک ملکه لیبی بود که به لطف و زیبایی خیره کننده اش معروف بود. او دختر پوزیدون ، خدای دریا بود. با این حال، بر اساس گزارش های دیگر، پدر او بلوس پادشاه لیبی بود. هیچ کس دقیقاً نمی داند مادر لامیا چه کسی بود. اگرچه اصل و نسب او احتمالاً الهی بود، اما او یک زن فانی بود.

    در برخی روایت‌ها، لامیا دو خواهر و برادر داشت - برادران دوقلوی ایجیپتوس و دانائوس. ایگیپتوس پادشاه عربستان شد، ازدواج کرد (احتمالاً با نایاد اوریرو) و پدر پنجاه پسر شد. دانائوس پس از پدرش بلوس تاج و تخت لیبی را به دست گرفت اما بعداً پادشاه آرگوس شد. او همچنین چندین دختر داشت که در مجموع به نام دانائیدها یا دانائیدها شناخته می شدنددانائیدها.

    لامیا خود چندین فرزند از زئوس ، پوزیدون و آپولو داشت، اما اکثر فرزندان او یا محکوم به مرگ بودند یا به خاطر آنها نفرین شده بودند. تمام ابدیت.

    کودکان لامیا

    محبوب ترین نسخه داستان لامیا می گوید که چگونه زئوس، خدای رعد، او را زیبا دید و عاشق او شد (صرف نظر از این واقعیت). که قبلاً زن داشته است). او با لامیا رابطه نامشروع داشت و با هم صاحب چند فرزند شدند. اکثر بچه ها در دوران کودکی توسط هرا کشته شدند. سه تا تا بزرگسالی زنده ماندند. این بچه ها عبارت بودند از:

    1. Acheilus - پسر لامیا یکی از زیباترین مردهای فانی در جهان بود که بزرگ شد، اما او متکبر بود و به ظاهر خود بسیار فکر می کرد. که او الهه عشق آفرودیت را به مسابقه ای دعوت کرد. غرور او آفرودیت را چنان خشمگین کرد که به جای شرکت در مسابقه، آخیلوس را به دیو زشتی که شبیه کوسه بود تبدیل کرد.
    2. هروفیل - او یکی دیگر از دختران لامیا بود و گفته می‌شد تنها کسی بود که از مرگ یا آینده‌ای وحشتناک فرار کرد. او اولین سیبیل دلفی شد.
    3. Scylla - اما این مورد بحث است. اگرچه برخی منابع ذکر می کنند که اسکیلا دختر لامیا بود، اما اغلب از او به عنوان دختر فورسیس دریایی و همسرش سیتو یاد می شود.

    انتقام هرا

    زئوس با او ازدواج کرده بود هرا، الهه خانواده و ازدواج ، اما او روابط خارج از ازدواج متعددی داشت که همسرش از آنها اطلاع داشت. هرا همیشه به عاشقان زئوس و فرزندانی که از آنها داشت حسادت می کرد. او همیشه سعی می کرد به هر طریقی که می توانست به آنها آسیب برساند یا آنها را آزار دهد. هنگامی که او حقیقت را در مورد لامیا و زئوس کشف کرد، خشمگین شد و تصمیم گرفت ملکه را با دزدیدن فرزندانش مجازات کند.

    در برخی روایت ها، هرا با کشتن تمام فرزندان لامیا انتقام خود را گرفت، در حالی که در برخی دیگر او انتقام گرفت. لامیا خودش آنها را بکشد. او همچنین ملکه را با بی خوابی دائمی نفرین کرد تا هرگز نتواند بخوابد. لامیا هرگز نمی توانست چشمانش را ببندد تا همیشه تصاویر فرزندان مرده خود را در مقابل آنها ببیند.

    گفته می شد که زئوس به لامیا زیبا ترحم کرد و به او عطای نبوت و همچنین توانایی داد. برای تغییر شکل و برداشتن چشمانش در زمانی که نیاز به استراحت داشت.

    تحول لامیا

    لامیا همچنان توسط هرا مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. هرا هر بار که یکی از فرزندان زئوس را به دنیا می آورد، یا آن را می کشت یا لامیا را مجبور می کرد که خودش آن را بکشد و ببلعد. پس از مدتی، لامیا عقل خود را از دست داد و شروع به دزدیدن نوزادان دیگران و خوردن آنها کرد تا غم خود را غرق کند. شکار و تعقیب بچه‌ها بخشی از سرگرمی شد و باعث خوشحالی او شد.

    اما، اقدامات شیطانی لامیا به زودی باعث شد که ویژگی‌های صورت او مخدوش شود. همه اوزیبایی شروع به ناپدید شدن کرد و او مانند یک شیطان به نظر می رسید. ملکه لیبی که زمانی زیبا و مهربان بود، اکنون هیولایی ترسناک و ترسناک بود و مردم از او وحشت داشتند.

    تصویر لامیا

    برخی می گویند که لامیا ویژگی ها و ویژگی های مارپیچی را در خود ایجاد کرد. او تبدیل به یک حیوان پاره زن، نیمه مار با بالاتنه یک زن و پایین تنه مار مانند Echidna شد. ممکن است این تغییرات به دلیل اعمال وحشیانه او رخ داده باشد، اما طبق برخی روایت ها، لامیا با این ویژگی های فیزیکی توسط هرا نفرین شده است.

    لامیا به عنوان یک هیولا

    لامیا به سرعت راهی برای مادران و دایه ها برای ترساندن کودکان کوچک به رفتار خوب. از این نظر لامیا شبیه بوگیمن است. با این حال، فکر کردن به لامیا فقط یک هیولا به معنای ظلم بزرگ به او است.

    مثل مدوسا ، لامیا فقط به این دلیل که آنقدر زیبا بود که چشم را به خود جلب کند، عذاب بزرگ و شکنجه های وحشتناکی را متحمل شد. از یک مرد قدرتمند، در این مورد زئوس. در حالی که زئوس هیچ عواقبی را متحمل نشد، لامیا و فرزندانش هزینه شهوت او را پرداخت کردند. در نهایت حتی جامعه از لامیا دوری کرد و او را هیولایی بیش نمی دید.

    لامیا به عنوان یک نماد

    لامیا نماد حسادت، اغواگری و نابودی است. او نماد چیزی است که جذاب به نظر می رسد اما در واقع مخرب است. حتی ظاهر او نمادی از این تصور است - به عنوان یک نیمه زن، نیمی مار، لامیا هر دو استزیبا و در عین حال خطرناک.

    لامیا در ادبیات و هنر

    لامیا (1909) نوشته هربرت جیمز دریپر. دامنه عمومی.

    لامیا در منابع ادبی متعددی ذکر شده است. یکی از مشهورترین آثار مربوط به او لامیا اثر جان کیتس است که از رابطه لامیا، جادوگر شیطانی، و مرد جوانی به نام لیسیوس می گوید.

    لامیا نیز به تصویر کشیده شده است. در نقاشی های زیبایی مانند لامیا اثر هربرت جیمز دریپر و نسخه اول و دوم لامیا اثر جان ویلیام واترهاوس از تحسین شده ترین آثار ملکه لیبی هستند.

    به طور خلاصه

    این واقعیت که زئوس معشوقه های زیادی داشت و همسرش از ایجاد درد در آنها لذت می برد یکی از موضوعات کلاسیک اساطیر یونان است. متأسفانه برای لامیا، هرا مجازاتی بسیار بدتر از مجازات هر معشوقه دیگر زئوس گرفت.

    از آنجایی که مجازات او برای ابدیت بود، گفته می شود که لامیا همچنان به حیات خود ادامه می دهد و در سایه ها پنهان شده است. شب با چشمانش به بچه های کوچک، منتظر لحظه مناسب برای ربودن آنهاست.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.