هستیا - الهه یونانی کانون

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    هستیا (معادل رومی Vesta ) الهه یونانی آتشگاه و خانه و محافظ خانواده بود. اگرچه او مانند دیگر خدایان المپیا در جنگ ها و نزاع ها شرکت نداشت و در اساطیر یونان نقش چندانی نداشت، اما در جامعه روزمره بسیار مهم بود و به طور گسترده ای پرستش می شد.

    در زیر فهرستی از ویراستار آمده است. برترین‌ها با مجسمه هستیا.

    برترین‌های ویرایشگرمجسمه برنزی الهه یونانی هستیا طراحی ورونز روم وستا را اینجا ببینیدAmazon.comهستیا الهه کانون، Home Family, and The State Statue Gold... این را اینجا ببینیدAmazon.comPTC 12 اینچی Hestia in Robes مجسمه مجسمه رزین الهه یونانی اینجا را ببینیدAmazon.com آخرین به روز رسانی در: 24 نوامبر بود , 2022 12:19 am

    ریشه های هستیا

    هستیا اولین دختر تیتان ها کرونوس و رئا بود. وقتی کرونوس از پیشگویی که یکی از فرزندانش به زندگی و سلطنت او پایان خواهد داد، همه آنها را در تلاش برای خنثی کردن سرنوشت فرو برد. فرزندان او شامل Chiron، Demeter ، Hera، Hades، Poseidon و زئوس بودند. با این حال، او نتوانست زئوس را ببلعد زیرا رئا توانست او را پنهان کند. زئوس بعداً برای آزاد کردن همه خواهر و برادرانش بازگشت و کرونوس را به چالش کشید و بدین ترتیب پیشگویی را محقق کرد. از آنجایی که هستیا اولین کسی بود که بلعیده شد، آخرین کسی بود که از درونش بیرون آمد.کرونوس.

    برخی منابع هستیا را یکی از 12 المپیکی می دانند و برخی دیگر دیونیسیوس را جایگزین او می کنند. داستان هایی وجود دارد که در آن خود هستیا از موقعیت خود در کوه المپ استعفا می دهد و جای خود را به دیونوسوس می دهد.

    هستیا ادعا کرد که از آنجایی که او محافظ خانواده است، با بزرگترین افتخارات در هر شهر فانی مورد استقبال قرار خواهد گرفت.

    نقش و اهمیت هستیا

    هستیا

    هستیا الهه آتشگاه، خانه، اهل خانه، خانواده و ایالت بود. نام خود هستیا به معنی کوره، شومینه یا محراب است. او به امور خانواده و خانه و همچنین با امور مدنی سر و کار داشت. در یونان باستان، پناهگاه رسمی او در پریتانیوم ، کانون عمومی شهر بود. هر زمان که یک مستعمره یا شهر جدید تأسیس می شد، شعله های آتش از آتشگاه عمومی هستیا برای روشن کردن آتشگاه در مستعمره جدید حمل می شد.

    هستیا همچنین الهه شعله های قربانی بود، بنابراین همیشه سهمی از آن دریافت می کرد. قربانی هایی که به خدایان دیگر تقدیم می شود. او در هر دعا، قربانی یا سوگند برای نظارت او بر نذورات ابتدا مورد استناد قرار می گرفت. ضرب المثل " از هستیا شروع شود..." از این عمل نشأت می گیرد.

    یونانیان نیز هستیا را الهه مهمان نوازی و محافظت از مهمانان می دانستند. تهیه نان و طبخ غذای خانواده تحت حمایت بودهستیا هم

    هستیا یک الهه باکره بود. آپولو و پوزیدون سعی کردند با او ازدواج کنند، اما او آنها را رد کرد و از زئوس خواست تا او را الهه ای باکره برای بقیه روزهای خود بسازد. خدای رعد موافقت کرد و هستیا جایگاه سلطنتی خود را در کنار شومینه گرفت.

    هستیا در هنر یونانی شخصیت برجسته ای نیست، بنابراین تصاویر او کمیاب است. او به عنوان یک زن محجبه، اغلب با کتری یا با گل به تصویر کشیده شد. در برخی موارد، تشخیص هستیا از الهه های دیگر دشوار است، زیرا او اشیاء یا لباس های امضایی ندارد.

    هستیا و خدایان دیگر

    علاوه بر درگیری بین پوزئیدون و آپولون برای ازدواج با الهه، هیچ گزارشی از تعامل هستیا با خدایان دیگر به جز زئوس وجود ندارد. او هیچ نقشی در دخالت خدایان در جنگ‌های انسانی یا درگیری‌ها و نزاع‌های بین المپیایی‌ها نداشت.

    الهه آتش‌گاه با توجه کم خود، در تراژدی‌های یونانی ورود کمی دارد. او یکی از خدایان کم ذکر شده در نوشته های شاعران بزرگ یونان است. از آغاز سلطنت المپیان ها، هستیا خود را از بسیاری از امور خداپسندانه جدا کرد و زمانی که زئوس به او نیاز داشت در دسترس ماند.

    هستیا به دلیل این جدایی از دیگر خدایان و ذکر اندک شاعران، مشهورترین الهه کوه المپ نیست.

    کوه در یونان باستان

    امروزه اجاق گاز کم استدر خانه ها و شهرها اهمیت داشت، اما در یونان باستان، جایی که تکنولوژی وجود نداشت، اجاق یک قطعه اصلی در جامعه بود.

    اجاق یک منقل متحرک بود که برای گرم نگه داشتن، پخت و پز و مانند آن استفاده می شد. منبع نور در خانه های یونان باستان. یونانیان همچنین از این اجاق برای پذیرایی از بازدیدکنندگان، احترام به یک مرده و در برخی موارد برای تقدیم پیشکشی به خدایان در طول وعده های غذایی روزانه استفاده می کردند. اجاق های روشن در تمام یونان محل عبادت همه خدایان بود.

    در شهرهای بزرگ، اجاق در میدان مرکزی قرار می گرفت که در آن امور مهم مدنی برگزار می شد. زنان مجردی بودند که مسئول نگهبانی از اجاق بودند زیرا باید همیشه روشن می ماند. این اجاق‌های مشترک محلی برای تقدیم قربانی به خدایان بوده است.

    گفته می‌شود پس از دفع حمله یونانی‌ها توسط یونانی‌ها، آتش‌گاه‌های همه شهرها خاموش و برای تطهیر آن‌ها مجدداً روشن شد.

    10>پرستندگان هستیا

    با توجه به اهمیت آتشدانها در یونان باستان، هستیا نقشی اساسی در جامعه یونان ایفا می کرد و مورد احترام همگان بود. او در دین یونانی یکی از برجسته ترین شخصیت هاست و سهم خوبی در نماز داشت. فرقه ها و سرودهایی برای هستیا در سراسر قلمرو یونان وجود داشت که از او لطف و برکت می خواستند. حضور او در زندگی روزمره قوی بود.

    حقایق هستیا

    1- والدین هستیا چه کسانی هستند؟

    والدین هستیا کرونوس ورئا.

    2- هستیا الهه چیست؟

    هستیا الهه آتشگاه، خانه، خانواده، باکرگی، خانواده و دولت است.<5 3- آیا هستیا همسر داشت؟

    هستیا باکره ماندن را انتخاب کرد و ازدواج نکرد. او علاقه هر دو پوزئیدون و آپولو را رد کرد.

    4- برادر و برادران هستیا چه کسانی هستند؟>، زئوس و چیرون . 5- نمادهای هستیا چیست؟

    نمادهای هستیا آتشدان و شعله های آن هستند.

    6- هستیا چه شخصیتی داشت؟

    هستیا مهربان، ملایم و دلسوز به نظر می رسد. او درگیر جنگ ها و قضاوت ها نمی شد و رذیلت های انسانی را که اکثر خدایان دیگر انجام می دادند، نشان نمی داد.

    7- آیا هستیا خدای المپیایی بود؟

    بله، او یکی از دوازده المپیکی است.

    Wraping It Up

    هستیا با خدایان قادر مطلق که لطف یا مجازات خود را به فانی بسته به علایقشان می دادند متفاوت بود. از آنجایی که او تنها الهه ای بود که به طور انحصاری بر منطقه مورد علاقه خود متمرکز بود، برخی منابع حتی از او به عنوان الهه ای بدون هیچ نقطه ضعف فانی صحبت می کنند. هستیا کلیشه خدای خشمگین را در هم می شکند و به عنوان شخصیتی مهربان که نسبت به فانی ها دلسوزی می کرد مواجه می شود.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.