راگنار لودبروک - اسطوره و مرد

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

فهرست مطالب

    راگنار لودبروک به طور همزمان یکی از مشهورترین قهرمانان وایکینگ و فردی است که چنان در هاله ای از رمز و راز پنهان شده است که مورخان هنوز مطمئن نیستند که او کیست.

    قهرمان اسکاندیناوی، یک بلا راگنار در انگلستان و فرانسه و همچنین پدری برای ارتش افسانه ای بتها، به همان اندازه که همسر و پسر داشته است، ماجراجویی داشته است. از قهرمان افسانه‌ای در شعر عصر وایکینگ‌ها و حماسه‌های ایسلندی یاد شده است.

    اما راگنار لودبروک دقیقاً چه کسی بود و آیا می‌توانیم به نوعی واقعیت را از داستان جدا کنیم؟ در اینجا چیزی است که ما در مورد اسطوره و انسان می دانیم.

    راگنار لودبروک واقعاً چه کسی بود؟

    همانند بسیاری از شخصیت های افسانه ای دیگر از اسطوره ها و فرهنگ ها در سراسر جهان، تاریخ راگنار لودبروک بیشتر از یک پازل بیش از هر چیز دیگری مورخان و محققان گزارش هایی از منابع متعدد فرانکی، آنگلوساکسون، دانمارکی، ایسلندی، ایرلندی، نورمنی و دیگر منابع قرون وسطی گردآوری کرده اند.

    چنین گزارش هایی به شرح زندگی مردان مختلف پرداخته اند که همگی دارای اسامی مشابه هستند. به راگنار و لودبروک. کاملاً مسلم است که همه آنها راگنار لودبروک نیستند، اما بسیاری از روایت ها با آنچه در مورد مردی از حماسه های اسطوره ای مانند t he Saga of Ragnar Lodbrok، داستان پسران راگنار، هروارار خوانده ایم، مطابقت دارد. حماسه، سوگوبروت، و هایمسکرینگلا نوشته شده در حدود قرن سیزدهم – چهار قرن پس از زندگی و مرگ راگنار.

    این، به علاوه موارد بسیار دیگرهمراه با بیشتر ارتش او از یک طاعون مرموز.

    به نظر می‌رسد این نیز بیشتر یک افسانه است تا تاریخ - احتمالاً تفکر آرزویی از سوی دانشمندان فرانک. این احتمال وجود دارد که بیماری در مقطعی یک جنگ سالار دانمارکی را از بین برده باشد و داستان به راگنار لودبروک نسبت داده شده باشد.

    3- مرگ در ایرلند

    سوم، حداقل منحصر به فرد و محتمل ترین نظریه از نظر تاریخی این است که راگنار در جایی در ایرلند یا در دریای ایرلند در جایی بین سال های 852 و 856 مرده است. این ادعا توسط مورخ دانمارکی و نویسنده Gesta Danorum - Saxo Grammaticus است.

    براساس به نظر او، راگنار در سال 851 به سواحل شرقی ایرلند حمله کرد و یک شهرک در نزدیکی دوبلین ایجاد کرد. او سپس چندین سال قبل از مرگش به سواحل شرقی ایرلند و سواحل شمال غربی انگلستان حمله کرد. اینکه آیا این در دریا آمده است، در جنگ، یا در صلح مشخص نیست.

    راگنار لودبروک در فرهنگ مدرن

    امروزه، راگنار لودبروک بیشتر به خاطر به تصویر کشیدن این فیلم معروف است. او در سریال تلویزیونی موفق وایکینگ ها توسط بازیگر استرالیایی تراویس فیمل. این نمایش به دلیل ترکیبی از حقایق تاریخی و تخیلی هم محبوب و هم منفور است. با این حال، این تقریباً همان چیزی است که ما از راگنار می دانیم. این نمایش اولین مبارزات انتخاباتی او در انگلیس، یورش های او در فرانسه و محاصره پاریس، و همچنین مرگ فرضی او در گودال مارها را بازسازی می کند.

    این نمایش همچنین اولین نمایش او را رد می کند.ازدواج با تورا و ازدواج او با سپرکار لاگرتا را به عنوان یک فرد دوست داشتنی به جای اجباری که به نظر می رسد از نظر تاریخی بوده به تصویر می کشد. همسر دوم او، آسلاگ، به عنوان یک زیبایی اسطوره ای و اسطوره ای به تصویر کشیده شده است - کم و بیش چگونه او در حماسه ها نیز به تصویر کشیده شده است. این نمایش پس از مرگ راگنار با اقتباس از داستان‌های پسران راگنار ادامه می‌یابد.

    از دیگر منابع محبوبی که سعی در بیان داستان راگنار داشته‌اند، می‌توان به رمان وایکینگ ادیسون مارشال از سال 1951، رمان ادوین آترستون در سال 1930 اشاره کرد. پادشاهان دریا در انگلستان ، رمان 1957 ریچارد پارکر شمشیر گانلون ، فیلم 1958 وایکینگ بر اساس رمان مارشال، کتاب کمیک ژان الیور در سال 1955 راگنار لو وایکینگ ، و بسیاری دیگر.

    پسران راگنار نیز در بازی ویدیویی معروف Assassin's Creed: Valhalla به تصویر کشیده شده اند که در قرن نهم انگلستان را فتح کرده و بر آن سلطنت می کنند.

    راگنار لودبروک به‌عنوان یک قهرمان افسانه‌ای وایکینگ، یک راز باقی می‌ماند، بدون اجماع تاریخی درباره اینکه او چه کسی بود، خانواده‌اش یا مرگش. حقایق و داستان در داستان های راگنار لودبروک با هم آمیخته شده اند و روایت های زیادی از زندگی او وجود دارد.اسناد تاریخی قابل اعتمادی که از پسران راگنار (ظنمی) در اختیار داریم، به ما یک ایده نیمه مناسب را داده است که زندگی این مرد ممکن است شبیه به چه شکلی باشد.

    زندگی خانوادگی راگنار لودبروک

    راگنار و اسلاگ. دامنه عمومی.

    مردی که ما اکنون با نام های راگنار لودبروک، راگنار لوتبروک یا رگنروس لوتبروگ می شناسیم، احتمالاً در آغاز یا اواسط قرن نهم می زیسته است. گفته می شود که او پسر پادشاه افسانه ای سوئد سیگورد هرینگ است. اعتقاد بر این است که راگنار حداقل سه همسر داشته است، اگرچه حماسه ها در مورد بیش از این صحبت می کنند. یکی از آن همسران احتمالاً اسلاگ افسانه ای (یا اسوانلاگ، همچنین به عنوان کراکا) بود.

    گفته می شود که او همچنین با معروف ترین سپر خود، لاجردا (یا لاگرتا ) ازدواج کرده است. و همچنین ثورا بورگارهیورت، دختر پادشاه سوئد هراور، و همچنین چند زن ناشناس دیگر.

    از این همسران، راگنار چندین دختر ناشناس و چند پسر داشت که بیشتر آنها واقعی هستند. شخصیت های تاریخی اگرچه کاملاً مشخص نیست که آیا همه آنها واقعاً پسران او بودند یا فقط جنگجویان مشهوری که ادعا می کردند پسران او هستند، به نظر می رسد برای اکثر آنها زمان و مکان مطابقت دارند.

    مردانی که تصور می شود پسر راگنار هستند، هستند. بیورن آیرونساید، ایوار بی استخوان، هویتسرک، اوبا، هالفدان و سیگورد مار در چشم. همچنین گفته می شود که او پسرانی به نام های اریک و آگنار از تورا داشته است. از این میان، هویتسرک پسر استمورخان کمترین اطمینان را در مورد آن دارند، اما به نظر می رسد که اکثر بقیه در واقع پسران قهرمان بوده اند. در مورد ماجراجویی ها و فتوحات خارق العاده راگنار، اما شواهد تاریخی واقعی کمیاب است. هنوز - برخی شواهد وجود دارد. تواریخ نسبتاً معتبر آنگلوساکسون در مورد یورش وایکینگ ها به انگلستان در سال 840 پس از میلاد صحبت می کند. این یورش توسط مردی به نام راگنال یا رگینهروس انجام شد که مورخان معتقد بودند راگنار لودبروک بود.

    چنین تفاوت‌هایی در نام‌ها برای دوره زمانی کاملاً عادی است زیرا دانشمندان آن زمان دقیقاً راهی نداشتند. (یا اصرار) برای ترجمه و همگام سازی اصطلاحات آنها. به عنوان مثال، یکی از مشهورترین پسران راگنار، ایوار بی استخوان، به نام ایمار دوبلین نیز شناخته می شود.

    پس از غارت چندین شهرک در سواحل انگلیس، گمان می رود که راگنار به جنوب، به فرانسیا، فرانسه امروزی سفر کرده است. . در آنجا، اعتقاد بر این است که پادشاه چارلز طاس به او هم زمین و هم یک صومعه داده است تا گرسنگی وایکینگ ها برای فتح را سیر کند. با این حال، واقعاً کار نکرد، زیرا گفته می‌شود راگنار به سمت جنوب در رودخانه سن حرکت کرد و پاریس را محاصره کرد. تقریباً دو و نیم تن نقره که در آن زمان مقدار بسیار مضحکی بود.نروژ و دانمارک را نیز فتح کرد و آنها را تحت حکومت خود متحد کرد. با این حال، شواهد تاریخی در این مورد کمیاب است. در حالی که درست است که پادشاهان و جنگ سالاران مختلف اسکاندیناوی در آن زمان پیمان هایی بستند و/یا یکدیگر را فتح کردند، و همچنین بسیاری از آنها با هم حملاتی انجام دادند، هیچ کدام واقعاً نتوانستند تمام اسکاندیناوی را فتح و متحد کنند.

    اسطوره های رنگارنگ راگنار لودبروک

    اسطوره های راگنار لودبروک همه موارد فوق و همچنین داستان ها و افسانه های مختلف دیگری را پوشش می دهد که از نظر تاریخی قابل تایید نیستند. در واقع، تمام موارد فوق بخشی از اساطیر شخصیت است، همانطور که در حماسه ها به این شکل نوشته شده است. اینها فقط جنبه هایی هستند که از نظر تاریخی محتمل به نظر می رسند.

    در مورد داستان های حتی غیرقابل باورتر و خارق العاده تر که در مورد راگنار گفته شده است، در اینجا چند مورد از آنها وجود دارد:

    کشتن یک مار غول پیکر

    راگنار یک مار غول پیکر (یا دو مار غول پیکر، طبق برخی افسانه ها) را کشت که برای نگهبانی از تورا بورگارهیورت، دختر هرائود، کوزه گیتز در جنوب سوئد قرار داده شده بود.

    راگنار به لطف لباس پاهای غیرمعمول خود توانست این شاهکار را به دست آورد که باعث شد به او لقب Lodbrok یا "شلوار مودار" یا "شاخی پشمالو" داده شود. درست است، لادبروک احتمالاً حتی نام واقعی آن مرد هم نبود، به همین دلیل است که فهمیدن اینکه واقعاً چه کسی بود دشوار است.

    سفر دوم به انگلستان

    گفته می شود که راگنار نیز دریانوردی کرده استبرای بار دوم انگلستان را فتح کند، اما تنها با دو کشتی. طبق حماسه ها، راگنار این کار را انجام داد زیرا می دانست پسرانش از او پیشی گرفته اند.

    بنابراین، او می خواست این پیشگویی را خنثی کند و خود را به عنوان بزرگترین قهرمان وایکینگ ها در تمام دوران ها ثابت کند. با این حال، او توسط پادشاه نورثومبریا Aella شکست خورد و سپس او را به گودالی پر از مارهای سمی انداخت. در حالی که پادشاه آئلا از نظر تاریخی وجود داشته است، این داستان به نظر یک افسانه است.

    پادشاهی بر دانمارک

    تواریخ مشهور دانمارکی، Gesta Danorum، بیان می کند که راگنار پس از مرگ پدرش سیگورد هرینگ، بر تمام دانمارک سلطنت کرد. در این منبع، سیگورد یک پادشاه نروژ بود، نه سوئدی، و او با یک شاهزاده خانم دانمارکی ازدواج کرد.

    بنابراین، پس از مرگ سیگورد در جنگ، راگنار پادشاه دانمارک شد و نه فقط از سرزمین های پدرش. . Gesta Danorum همچنین می گوید که راگنار سپس یک جنگ موفقیت آمیز با پادشاه سوئد فرو به راه انداخت که پدربزرگش راندور را که خود پادشاه دانمارک بود، کشت.

    اگر همه اینها گیج کننده به نظر می رسد، به این دلیل است. به گزارش Gesta Danorum، راگنار در مقطعی فرمانروای بخش‌های بزرگی از نروژ، سوئد و دانمارک بود. و در حالی که Gesta Danorum منبع قابل اعتمادی است که بیشتر تاریخ دانمارک بر آن استوار است، این گزارش از زندگی راگنار توسط برخی منابع دیگر در تناقض است.

    تسخیر دریایی افسانه‌ای> سایر حساب ها درGesta Danorum ادعا می‌کند که فتح دریانوردی راگنار بیش از انگلستان و فرانکیا را شامل می‌شود. همچنین گفته می‌شود که او اکسپدیشن‌های موفقیت‌آمیزی علیه مردم سامی فنلاند داشته و حملاتی را در سراسر اسکاندیناوی در بجارمالند افسانه‌ای انجام داده است - سرزمینی که گمان می‌رود در سواحل دریای سفید در شمال قطب شمال، در شرق اسکاندیناوی باشد. .

    در آنجا، راگنار مجبور شد با جادوگران Bjarmaland که باعث آب و هوای وحشتناکی شدند که بسیاری از سربازان او را کشتند، مبارزه کند. در مقابل مردم ساامی در فنلاند، راگنار مجبور شد با کمانداران روی اسکی مقابله کند، و به مردانش از دامنه های برفی حمله کند. لودبروک و پسرانش دامنه عمومی.

    وقتی نوبت به پسران راگنار می‌رسد، علاوه بر همه حماسه‌ها، تاریخ مکتوب بسیار معتبرتری نیز وجود دارد. از این نظر، می توان گفت که پیشگویی میراث راگنار محقق شد - پسران راگنار از پدرشان مشهورتر شدند. با این حال، جالب اینجاست که راگنار امروزه نیز به همین دلیل مشهور است.

    در هر صورت، در مورد پسران راگنار چیزهای زیادی می توان گفت. ایوار بی استخوان، بیورن آیرونساید و هالفدان راگنارسون از شخصیت های تاریخی معروف و شناخته شده ای هستند.

    ایوار بی استخوان

    ایوار بی استخوان به رهبری بزرگ معروف است. ارتش بتها در حمله به جزایر بریتانیا همراه با چند تن از آنهابرادران او، یعنی هالفدان و هوبا (یا اوبه). برخلاف سایر حملات، این ارتش یک حزب حمله صرف نبود - ایوار و وایکینگ هایش برای فتح آمده بودند. برادران ظاهراً انگیزه داشتند تا انتقام قتل پدرشان را نیز بگیرند.

    ارتش در شرق آنگلیا فرود آمد قبل از اینکه با مقاومت اندکی در قلمرو پادشاهی حرکت کرد و به پادشاهی شمالی نورثامبریا پیوست. در آنجا، آنها پایتخت یورک را در سال 866 محاصره و تصرف کردند. هم پادشاه ائل و هم پادشاه قبلی نورثومبریا اوزبرت یک سال بعد در سال 867 کشته شدند. پایتخت آن ناتینگهام را می گیرد. نیروهای باقی مانده مرسیا از پادشاهی وسکس کمک خواستند. این دو پادشاهی با هم وایکینگ ها را به یورک راندند. از آنجا، کمپین‌های بعدی وایکینگ‌ها به دنبال تصرف مرسیا و وسکس ناموفق بودند، در حالی که ایوار خود به اسکاتلند و از آنجا به دوبلین در ایرلند رفت.

    در ایرلند، ایوار سرانجام در سال 873 درگذشت. با عنوان "پادشاه نورسمن های تمام ایرلند و بریتانیا". در مورد نام مستعار قبلی او "The Boneless"، در واقع مشخص نیست که دلیل آن چیست. مورخان حدس می زنند که او ممکن است یک بیماری ارثی اسکلتی به نام Osteogenesis Imperfecta، معروف به بیماری استخوان شکننده داشته باشد. اگر چنین باشد، دستاوردهای نظامی ایوار قابل توجه تر می شود.

    هر چه که باشددر مورد، ارتش بت بزرگ ایوار نه تنها بیشتر بریتانیا را فتح کرد، بلکه دو قرن طولانی جنگ مداوم و خونین وایکینگ ها و فتح جزایر بریتانیا را آغاز کرد.

    بیورن آیرونساید

    در حالی که در برنامه پرطرفدار کانال History Vikings ، بیورن به عنوان پسر سپر محافظ لاگرتا به تصویر کشیده شده است، اکثر منابع تاریخی ادعا می کنند که او پسر یکی از دو همسر دیگر راگنار - آسلاگ یا تورا - بوده است. در هر صورت، بیورن به عنوان یک جنگجوی خشن و قدرتمند مشهور بود، از این رو لقب او - آیرونساید.

    در اکثر حملات و ماجراجویی های خود، گفته می شد که او از رهبری اجتناب می کرد، اما در عوض بر حمایت از پدرش راگنار یا راگنار تمرکز می کرد. برادرش ایوار منابع مختلف او را نه تنها به جزایر بریتانیا، بلکه به سواحل نرماندی، لمباردی، پادشاهی فرانک و همچنین چندین شهر در جنوب اروپای مرکزی در جاده روم حمله کرده است. سوئد و نروژ پس از مرگ پدرش (یا قبل از آن). زمان و مکان مرگ او کاملاً ناشناخته است، و ما نیز اطلاعات کمی از خانواده او داریم - تنها اثر قرن سیزدهمی حماسه هروارار ok Heiðreks ادعا می کند که بیورن دو فرزند به نام های ایریک و رفیل داشته است.

    Halfdan Ragnarsson

    سومین پسر مشهور راگنار، Halfdan همچنین بخشی از ارتش بت‌های بزرگ بود که بریتانیا را با طوفان گرفت. پس از اینکه ایوار به شمال به اسکاتلند و سپس ایرلند نقل مکان کرد،هالفدان پادشاه دانمارک پادشاهی یورک شد.

    اما پس از فتح نورثومبریا، داستان هالفدان کمی نامشخص می شود. برخی منابع او را در حال جنگ در پایین رودخانه تاین با پیکت ها و بریتانیایی های استراتکلاید می دانند. دیگران ادعا می کنند که او در فتح خود در ایرلند به ایوار پیوست و در نزدیکی استرنگفورد لاف در سال 877 درگذشت. و سپس دیگران ادعا می کنند که او سال ها در یورک باقی مانده است.

    مرگ های فراوان راگنار لودبروک>تئوری های مختلفی در مورد مرگ راگنار وجود دارد، اما اتفاق نظر وجود ندارد که کدام احتمال بیشتر است.

    1- گودال مارها

    مشهورترین آنها مربوط به گودال است. مارهایی که توسط پادشاه نورثومبرین Aelle به داخل پرتاب شد. این نظریه نه تنها جذاب و منحصر به فرد است، بلکه به نظر می رسد با حمله بعدی پسران راگنار به نورثومبریا نیز پشتیبانی شود. همچنین با توجه به نبرد افسانه‌ای او با مارهای غول‌پیکر برای به دست آوردن همسر اولش ثورا، شاعرانه به نظر می‌رسد.

    در عین حال، در عین حال، هیچ مدرک تاریخی برای حمایت از این ایده وجود ندارد که راگنار و ائل واقعاً در مسیر یکدیگر قرار گرفته‌اند. برعکس – از نظر تاریخی، تقریباً مسلم به نظر می رسد که این دو شخصیت هرگز با هم ملاقات نکرده اند، چه رسد به کشتن یکی دیگر.

    2- نفرین خدا

    نظریه ای دیگر. از منابع فرانک می آید. به گفته آنها، پس از محاصره پاریس و رشوه 7000 لیور نقره، خداوند راگنار و ارتش دانمارکی او را نفرین کرد و پادشاه درگذشت.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.