فهرست مطالب
والهالا سالن بزرگ اودین است که در آسگارد واقع شده است. اینجاست که اودین، پدر بزرگ، بزرگترین قهرمانان نورس را گرد هم میآورد تا با والکیریهای خود و خدای بارد براگی تا راگناروک بجنگند، بنوشند و جشن بگیرند. اما آیا والهالا فقط نسخه اسکاندیناوی بهشت است یا کاملاً چیز دیگری است؟
والهالا چیست؟
والهالا یا والهول در زبان اسکاندیناوی قدیم به معنی است. تالار کشته شدگان . این نام دارای همان ریشه Val با Valkyries، انتخاب کنندگان کشته شدگان است.
این نام تیره و تار از درک مثبت کلی والهالا کم نکرد. در طول تاریخ مردم باستان نوردیک و ژرمن، والهالا زندگی پس از مرگی بود که بیشتر مردان و زنان برای آن تلاش کردند. با این حال، تیرگی آن بخش مهمی از معنای عمیق تر آن است.
والهالا چه شکلی بود؟
طبق اکثر توصیفات، والهالا یک سالن طلایی بزرگ در وسط بود. آسگارد، قلمرو خدایان نورس. سقف آن از سپرهای جنگجویان ساخته شده بود، تیرهایش نیزه بود، و صندلی هایش در اطراف میزهای جشن، سینه های جنگجویان بود.
عقاب های غول پیکر در آسمان بالای سالن طلایی اودین گشت می زدند و گرگ ها از دروازه های آن محافظت می کردند. هنگامی که قهرمانان اسکاندیناوی کشته شده به داخل دعوت شدند، توسط خدای شاعر اسکاندیناوی، براگی، استقبال شد.
در حالی که در والهالا، قهرمانان نورس، معروف به einherjer، روزهای خود را برای سرگرمی با زخم هایشان به طور جادویی با یکدیگر مبارزه می کردند.شفا دادن هر شب پس از آن، تمام شب را از گوشت گراز سحریمنیر می نوشیدند و هر بار که بدنش را می کشتند و می خوردند، دوباره زنده می شد. آنها همچنین از پستان بز هیدرون، می نوشیدند، که آن نیز هرگز از جریان نیفتاد.
در حین جشن گرفتن، قهرمانان کشته شده توسط همان والکیری هایی که آنها را به والهالا آورده بودند، خدمت و همراهی می کردند.
10>قهرمانان نورس چگونه وارد والهالا شدند؟
والهالا (1896) اثر ماکس بروکنر (دامنه عمومی)
داستان اصلی چگونگی جنگجویان نورس و وایکینگهایی که وارد والهالا شدهاند حتی امروزه نیز نسبتاً مشهور است - کسانی که قهرمانانه در نبرد جان خود را از دست دادهاند به سالن طلایی اودین بر پشت اسبهای پرنده والکری برده میشوند، در حالی که کسانی که بر اثر بیماری، پیری یا تصادف مردهاند دوران داخلی خود را در Hel ، یا Helheim .
وقتی شروع به کاوش در برخی از افسانهها و حماسههای نورس میکنید، برخی جزئیات نگرانکننده ظاهر میشوند. در بسیاری از اشعار، والکیری ها نه تنها کسانی را که در جنگ جان باخته اند انتخاب می کنند، بلکه باید انتخاب کنند که چه کسی در وهله اول بمیرد.
در یک شعر به خصوص نگران کننده - Darraðarljóð از حماسه نجال - قهرمان دورو، دوازده والکری را در کلبه ای نزدیک نبرد کلونترف می بیند. با این حال، دوازده والکری به جای اینکه منتظر پایان نبرد و جمع آوری مردگان باشند، سرنوشت جنگجویان را روی یک بافندگی نفرت انگیز می بافتند.
سازه به جای پود و تار با روده مردم، به جای وزنه از سر انسان، به جای قرقره با تیر و به جای شاتل با شمشیر ساخته می شد. در این دستگاه، والکیری ها انتخاب می کردند و انتخاب می کردند که چه کسی در نبرد پیش رو بمیرد. چرا آنها این کار را کردند، ایده حیاتی پشت والهالا را آشکار می کند.
نقطه والهالا چه بود؟
بر خلاف بهشت در اکثر ادیان دیگر، والهالا فقط یک مکان خوب نیست که در آن "خوب" " یا "لایق" از سعادت ابدی لذت می برد. در عوض، در اساطیر نورس بیشتر شبیه یک اتاق انتظار برای پایان روزها بود - راگناروک .
این تصویر "مثبت" والهالا - مردم نورس را از بین نمی برد. مشتاقانه منتظر گذراندن زندگی آخرت خود در آنجا بودند. با این حال، آنها همچنین میدانستند که به محض آمدن راگناروک، روحهای مردهشان باید برای آخرین بار سلاحهای خود را بردارند و در سمت بازنده نبرد نهایی جهان - نبرد خدایان Asgardian در برابر نیروهای آشوب، بجنگند.
این موضوع چیزهای زیادی را در مورد ذهنیت مردم نورس باستان نشان می دهد، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، و نقشه اودین را در سراسر اساطیر نورس نشان می دهد.
اودین به عنوان یکی از خردمندترین خدایان در افسانه های نورس، کاملاً از آن آگاه بود. راگناروک پیشگویی شده او می دانست که راگناروک اجتناب ناپذیر است و لوکی غول های بی شماری، جوتنار و هیولاهای دیگر را به حمله به والهالا هدایت می کند. او همچنین می دانست که قهرمانان والهالا این کار را خواهند کرددر کنار خدایان بجنگید، و خدایان در نبرد شکست خواهند خورد، و خود اودین توسط پسر لوکی، گرگ بزرگ کشته شد فنریر .
علیرغم این همه پیش آگاهی، اودین هنوز تمام تلاش خود را کرد تا هرچه بیشتر روحهای جنگجویان بزرگ اسکاندیناوی را در والهالا جمع کند - سعی کند تعادل ترازو را به نفع او تغییر دهد. همچنین به همین دلیل است که والکیریها فقط کسانی را که در جنگ میمیرند انتخاب نمیکنند، بلکه سعی میکنند چیزهایی را به گونهای تحت فشار قرار دهند که افراد «درست» بمیرند. اساطیر، سرنوشت گریزناپذیر است. اگر چه پدر تمام تلاش خود را انجام داد، اما سرنوشت مسیر خود را دنبال خواهد کرد.
والهالا در مقابل هل (هلهایم)
نقطه مقابل والهالا در اساطیر اسکاندیناوی هل است که به نام سرپرست آن - دختر لوکی نامگذاری شده است. و الهه عالم اموات هل. در نوشتههای اخیر، هل، قلمرو، اغلب به خاطر وضوح، هلهایم نامیده میشود. این نام در هیچ یک از متون قدیمی استفاده نشده است، و هل، مکان، به عنوان بخشی از قلمرو نیفلهایم توصیف شده است.
یکی از مواردی که کمتر در مورد آن نه قلمرو صحبت شده است، نیفلهایم مکانی متروک بود. یخ و سرما، خالی از حیات. به اندازه کافی عجیب، هلهایم مانند جهنم مسیحی محل شکنجه و رنج نبود - فقط یک فضای بسیار خسته کننده و خالی بود که در آن هیچ اتفاقی نمی افتاد. این نشان میدهد که برای مردم نورس، ملال و بیتحرکی «جهنم» بود.
وجود داردبرخی از افسانههایی که اشاره میکنند که روح هلهایم - احتمالاً ناخواسته - به لوکی در حمله او به آسگارد در طول راگناروک میپیوندند. این بیشتر نشان می دهد که هلهایم مکانی بود که هیچ اسکاندیناوی واقعی آلمانی نمی خواست به آنجا برود.
والهالا در مقابل فولکوانگر
در اساطیر اسکاندیناوی زندگی پس از مرگ سومی وجود دارد که مردم اغلب نادیده می گیرند - میدان بهشتی Fólkvangr الهه Freyja. در اکثر اسطوره های نورس Freyja ، الهه زیبایی، باروری، و همچنین جنگ، یک الهه واقعی آسگاردی (یا Æsir) نبود، بلکه بخشی از پانتئون دیگر نورس - خدایان وانیر بود. 5>
بر خلاف Æsir یا Asgardian ها، وانیرها خدایان صلح طلب تری بودند که بیشتر بر کشاورزی، ماهیگیری و شکار تمرکز داشتند. خدایان وانیر که بیشتر توسط دوقلوهای فریجا و فریر و پدرشان، خدای دریا نجورد نمایندگی میشدند، سرانجام پس از جنگی طولانی بین آن دو، در اسطورههای بعدی به پانتئون Æsir پیوستند. فرقه ها.
تمایز اصلی تاریخی بین Æsir و Vanir این بود که دومی ها فقط در اسکاندیناوی پرستش می شدند در حالی که Æsir توسط اسکاندیناوی ها و قبایل ژرمنی پرستش می شدند. محتمل ترین فرضیه این است که این دو پانتئون/مذهب مجزا بودند که در سال های بعد به سادگی ادغام شدند.
به هر حال، پس از پیوستن Njord، Freyr و Freyja به خدایان دیگر در Asgard، میدان آسمانی Freyja Fólkvangr به آن ملحق شد. والهالابه عنوان مکانی برای قهرمانان نورس که در جنگ جان باختند. پیرو فرضیه قبلی، فولکوانگر احتمالاً زندگی پس از مرگ «بهشتی» قبلی برای مردم اسکاندیناوی بوده است، بنابراین وقتی این دو اسطوره با هم ترکیب شدند، فولکوانگر بخشی از اسطوره های کلی باقی ماند.
در اسطوره های بعدی، جنگجویان اودین نیمی از اسطوره ها را به دست آوردند. قهرمانان به والهالا و نیمی دیگر به Fólkvangr. دو قلمرو بر سر ارواح مرده رقابت نمی کردند، زیرا کسانی که به Fólkvangr رفتند - بر اساس یک اصل به ظاهر تصادفی - همچنین به خدایان در Ragnarok پیوستند و در کنار Freyja، Odin و قهرمانان Valhalla جنگیدند.
سمبلیسم والهالا
والهالا نماد زندگی پس از مرگ باشکوه و مطلوبی است که مردم نوردیک و ژرمنی آن را مطلوب میدانستند. مردم از اکثر فرهنگ ها و مذاهب دیگر از زندگی پس از مرگ مانند بهشت خود استفاده کردند تا به خود آرامش دهند که پایان خوشی برای آن وجود دارد. زندگی پس از مرگ نورس پایان خوشی نداشت. در حالی که Valhalla و Fólkvangr ظاهراً مکانهای سرگرمکنندهای برای رفتن بودند، گفته میشد که آنها نیز در نهایت با مرگ و ناامیدی به پایان میرسند.
چرا مردم نوردیک و ژرمن میخواستند به آنجا بروند؟ چرا آنها هل را ترجیح نمی دهند – مکانی کسل کننده و بدون حادثه، اما جایی که شامل هیچ شکنجه یا رنجی نیز نمی شود و بخشی از طرف «برنده» در راگناروک بود؟
بیشتر محققان موافق هستند کهآرزوی نورس برای والهالا و فولکوانگر نمادی از اصول آنهاست – آنها لزوماً افرادی هدف گرا نبودند، و کارها را به خاطر پاداش هایی که امیدوار بودند به دست آورند، انجام نمی دادند، بلکه به دلیل آنچه "درست" می دانستند.
در حالی که قرار بود رفتن به والهالا پایان بدی داشته باشد، این کار "درست" بود، بنابراین مردم نورس از انجام آن خوشحال بودند.
اهمیت والهالا در فرهنگ مدرن
به عنوان یکی از منحصر به فردترین زندگی های پس از مرگ در فرهنگ ها و مذاهب بشری، والهالا بخشی برجسته از فرهنگ امروزی باقی مانده است.
نقاشی ها، مجسمه ها، شعرها، اپراها و آثار ادبی بی شماری وجود دارد که انواع مختلفی از والهالا را به تصویر می کشد. . اینها عبارتند از Ride of the Valkyries ریچارد واگنر، مجموعه کمیک پیتر مدسن Valhalla ، بازی ویدیویی 2020 Assassin's Creed: Valhalla و بسیاری دیگر. حتی معبد والهالا در باواریا، آلمان، و باغ های ترسکو ابی والهالا در انگلستان وجود دارد.
Wrapping Up
والهالا زندگی پس از مرگ ایده آل برای وایکینگ ها بود، با فرصت هایی برای مبارزه، غذا خوردن و شادی بدون عواقب. با این حال، حتی در این صورت، فضایی از عذاب قریب الوقوع وجود دارد، زیرا حتی والهالا در راگناروک به پایان می رسد.