فهرست مطالب
در اساطیر یونان، زمانی که مردم به دنیا می آمدند، سرنوشت آنها نوشته می شد. سرنوشت ها که به مویرایی نیز معروفند، عهده دار این کار بودند. سه خواهر کلوتو، لاچسیس و آتروپوس الهه های سرنوشت بودند که سرنوشت انسان ها را رقم زدند. در اینجا نگاه دقیقتری داریم.
ریشههای مویرایی
اولین نویسندهای که سرنوشت را به عنوان یک خدا معرفی کرد هومر بود. او از سرنوشت نه به عنوان الهه، بلکه به عنوان نیرویی یاد می کند که با امور انسان ها سر و کار دارد و سرنوشت آنها را تعیین می کند.
هسیود از طرف خود پیشنهاد کرد که سرنوشت ها سه الهه سرنوشت هستند و آنها را به آنها اختصاص داد. نام ها و نقش ها این تصویر از سرنوشت محبوب ترین است.
- Clotho – ریسنده که نخ زندگی را می چرخاند.
- Lachesis - تخصیص دهنده که رشته زندگی هر فرد را با میله اندازه گیری خود اندازه گرفت و تصمیم گرفت که چقدر طول خواهد کشید. او زندگی را بخشید.
- آتروپوس – انعطاف ناپذیر یا غیرقابل تحمل ، که رشته زندگی را قطع کرد و انتخاب کرد که شخص کی و چگونه خواهد رفت. برای مردن. او از قیچی برای بریدن نخ استفاده کرد و به معنای پایان زندگی بود.
طبق افسانه ها، سرنوشت دختر Nyx ، مظهر شب بود و دارای نه پدر داستانهای بعدی، اما، آنها را به عنوان دختران زئوس و Themis معرفی می کنند. در ادبیات، تصویر آنها اغلب آنها را به عنوان پیرزن های زشت با نخ وقیچی با این حال، در آثار هنری، سرنوشت معمولاً بهعنوان زنان زیبا ترسیم میشد.
آنها پیوسته به عنوان سه چرخان به تصویر کشیده میشوند که تار و پود زندگی را میبافند. عبارات پارچه زندگی و رشته زندگی از اینجاست.
نقش در اساطیر یونانی
اسطوره ها می گویند که در لحظه تولد یک کودک، سه سرنوشت سرنوشت خود را تعیین کردند. کلوتو، به عنوان چرخنده، نخ زندگی را می چرخاند. لاچسیس، به عنوان تخصیص دهنده، سهم خود را در جهان به آن حیات بخشید. و در آخر، آتروپوس، به عنوان غیرقابل انعطاف، پایان زندگی را تعیین کرد و با قطع نخ به زمان آن پایان داد.
اگرچه سرنوشت سرنوشت همه را نوشت، مردم نیز در مورد آنچه که بر سرش می آمد نظر داشتند. آنها را بسته به اعمال آنها، هر مردی می تواند نوشته های زندگی خود را تغییر دهد. سرنوشت ها مستقیماً در امور جهان بشری دخالت نکردند، بلکه از نفوذ خود استفاده کردند تا سرنوشتی که تعیین شد بدون هیچ مانعی مسیر خود را طی کرد. Erinyes ، برای مثال، گاهی اوقات تحت خدمت Fates قرار می گرفتند تا مجازات را به کسانی که مستحق آن بودند برسانند.
برای تعیین سرنوشت انسانها، سرنوشت باید از آینده مطلع باشد. آنها خدایان نبوی بودند که در برخی موارد نکاتی را درباره آینده آشکار می کردند. از آنجایی که پایان زندگی بخشی از سرنوشت بود، سرنوشت ها به عنوان الهه های مرگ نیز شناخته می شدند.
سرنوشت ها در اسطوره های رایجشخصیتها نقش زیادی در اسطورههای یونانی نداشتند، اما قدرت آنها حوادثی را رقم زد که در بسیاری از تراژدیها رخ میداد. این سه الهه در بدو تولد هدایایی به انسان ها و خدایان ارائه می دهند یا سرنوشت را می چرخانند. - علیه غول ها: آنها نقش فعالی در جنگ غول ها داشتند که در آن جنگیدند. در کنار المپیکی ها و طبق گزارش ها یک غول را با استفاده از چوب های برنز کشت.
- جنگ علیه تایفون: در جنگ المپیکی ها علیه هیولا Typhon ، سرنوشت هیولا را متقاعد کرد که میوه هایی بخورد که قدرت او را کاهش می دهد و گفت که آنها او را تقویت می کنند. تایفون سرنوشت را به ضرر خود باور کرد.
- تولد خدایان: سرنوشت در تولد آپولو ، نقش داشت. آرتمیس و آتنا . آنها به آتنا باکرگی ابدی و زندگی بدون ازدواج را هدیه کردند.
- به تأخیر انداختن تولد هراکل : برخی از افسانهها پیشنهاد میکنند که سرنوشت به هرا کمک کرد تا تولد هراکل را به تأخیر بیندازد. اوریستئوس ابتدا به دنیا می آمد. این روش هرا برای انتقام گرفتن از هراکلس فرزند عشق زئوس بود.
- پسر آلته آ: پس از تولد Meleager، مادرش، Althea، ملاقات کرد. از سرنوشت، که به او گفت که پسرش خواهد مرد زمانی که یک چوب که در آتش سوزی در آتش خانه به طور کامل مصرف شد. آلته آ چوب را در صندوقچه ای نگه داشت تا اینکه از مرگ او دیوانه شدبرادران با شمشیر Meleager، او چوب درخت را سوزاند و پسرش را کشت.
- فریب خورده توسط آپولو: سرنوشت یک بار توسط آپولو فریب خورد تا دوستش را نجات دهد ادمتوس که مقدر شده بود بمیرد. آپولو سرنوشت ها را مست کرد و سپس از آنها خواست که در ازای یک زندگی دیگر، ادمتوس را نجات دهند. با این حال، آپولو نتوانست شخص دیگری را برای جایگزینی Admetus پیدا کند. پس از آن بود که آلکستیس ، همسر ادمتوس، پا به میدان گذاشت تا داوطلبانه جای شوهرش را بگیرد و جان خود را برای نجات شوهرش فدا کرد.
سرنوشت ها و زئوس
زئوس و دیگر خدایان نمیتوانستند وقتی سرنوشتی را تعیین کرده بودند دخالت کنند. تصمیم و قدرت آنها نهایی و فراتر از اختیارات دیگر خدایان بود. با این حال، همیشه اینطور نبود، زیرا زئوس، به عنوان پدر انسان ها و خدایان، زمانی که صلاح می دید می توانست سرنوشت را تغییر دهد. در این اسطوره ها، زئوس سوژه نبود، بلکه رهبر سرنوشت ها بود.
طبق برخی از افسانه ها، زئوس نمی توانست در سرنوشت پسرش سارپدون و شاهزاده تروا، هکتور<8 دخالت کند> زمانی که سرنوشت جان آنها را گرفت. زئوس همچنین می خواست سمله را از مرگ نجات دهد، پس از اینکه در مقابل او به شکل خدایی خود ظاهر شد، اما او در رشته های سرنوشت دخالت نمی کرد.
نفوذ سرنوشت در مدرن فرهنگ
سرنوشت ها
اراده آزاد نوع بشر موضوعی است که مدت ها در تاریخ مورد بحث قرار گرفته است. به برخی از حساب ها، انسان ها هستندآزاد به دنیا آمدند و سرنوشت خود را در راه خلق کردند. از نظر برخی دیگر، انسان ها با سرنوشتی مکتوب و هدفی روی زمین متولد می شوند. این بحث دریچه ای را به روی یک بحث فلسفی باز می کند و آغاز همه آن می تواند از گنجاندن سرنوشت ها و سرنوشت مکتوب فانی ها در اساطیر یونان باشد.
ایده سرنوشت به اساطیر رومی وارد شد، جایی که آنها به عنوان Parcae شناخته می شدند و نه تنها با مرگ بلکه به تولد نیز مرتبط بودند. به این معنا، ایده سرنوشت مکتوب در بدو تولد در دوران امپراتوری روم ادامه یافت و از آنجا به دنیای غرب گسترش یافت.
حقایق درباره سرنوشت ها
1- چه کسانی پدر و مادر The Fates؟Fates از Nyx، الهه شب متولد شدند. آنها پدری نداشتند.
2- آیا The Fates خواهر و برادر داشتند؟ که فرزندان نایکس بودند. 3- نمادهای The Fates چیست؟نمادهای آنها شامل نخ، کبوتر، دوک و قیچی است.
4- آیا سرنوشت ها شیطانی هستند؟سرنوشت ها به صورت شیطانی به تصویر کشیده نمی شوند، بلکه صرفاً وظیفه خود را برای تعیین سرنوشت انسان ها انجام می دهند.
5 - The Fates چه کرد؟سه خواهر وظیفه تصمیم گیری در مورد سرنوشت فانی ها را داشتند.
6- چرا موضوع در The Fates مهم است داستان؟نخ نماد زندگی و طول عمر است.
7- آیا The Furies و The Fates یکسان هستند؟Fries الهه های انتقام بودند و مجازات هایی را برای اشتباه تعیین می کردند. تقديرها بر اساس قوانين ضرورت براي هر فرد سهمي از خير و شر تعيين كردند و در مورد طول عمر و لحظه مرگ او تصميم گرفتند. گاهی اوقات The Furies در تعیین مجازات با The Fates همکاری میکردند.
به طور خلاصه
سرنوشتها موجودات مهمی در اساطیر یونان بودند، زیرا آنها بر هر چیزی که در جهان میگذشت نظارت و دیکته میکردند. هیچ زندگی بدون تأثیر سرنوشت آغاز و پایان نخواهد یافت. به همین دلیل، نقش آنها در اساطیر یونان ازلی بود و تأثیر آنها بر فرهنگ هنوز هم وجود دارد.