از نماد باستانی تا نماد نازی: چرا هیتلر سواستیکا را انتخاب کرد؟

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    همه در دنیای غرب امروز می‌دانند که سواستیکا چه شکلی است و چرا اینقدر تحقیر شده است. با این حال، چیزی که بسیاری متوجه نمی شوند این است که برای هزاران سال، صلیب شکسته نماد محبوب شانس، باروری، و رفاه، به ویژه در هند و آسیای شرقی بوده است.

    پس، چرا آیا هیتلر نماد معنوی شرقی را برای نمایندگی رژیم نازی خود انتخاب کرد؟ در قرن بیستم چه اتفاقی افتاد که چنین نماد محبوبی توسط مسلماً نفرت انگیزترین ایدئولوژی که بشریت تا به امروز مطرح کرده است، پذیرفته شود؟ بیایید نگاهی به این مقاله بیندازیم.

    سواستیکا قبلاً در غرب محبوب بود

    توسط RootOfAllLight – کار خود، PD.

    این همه تعجب آور نیست که صلیب شکسته توجه نازی ها را به خود جلب کرد - این نماد در آغاز قرن بیستم در سراسر اروپا و ایالات متحده بسیار محبوب بود. این محبوبیت فقط به عنوان یک نماد مذهبی یا معنوی نبود، بلکه در فرهنگ عمومی پاپ نیز بود.

    کوکاکولا و کارلسبرگ از آن در بطری های خود استفاده کردند، پیشاهنگان ایالات متحده از آن بر روی نشان ها، باشگاه دختران استفاده کردند. آمریکا مجله ای به نام سواستیکا داشتند و رستوران های خانوادگی از آن در لوگوی خود استفاده می کردند. بنابراین، زمانی که نازی‌ها صلیب شکسته را دزدیدند، آن را نه تنها از مردم هندو، بودایی و جین در آسیای جنوب شرقی ربودند، بلکه آن را از همه در سراسر جهان دزدیدند.

    لینک به هندوآریایی‌ها

    ثانیاً، نازی‌ها پیوندی پیدا کردند - یا بهتر بگوییم تصور کردند -بین آلمانی‌های قرن بیستم و مردم هند باستان، هندوآریایی‌ها. آنها شروع به نامیدن خود را آریایی کردند - نوادگان برخی از مردمان خیالی جنگجوی الهی با پوست روشن از آسیای مرکزی، که آنها معتقد بودند برتر هستند. مردمانی خداگونه با پوست سفید الهی که در هند باستان زندگی می کردند و زبان سانسکریت و نماد سواستیکا را توسعه دادند؟

    همانند هر دروغ دیگری، برای اینکه میلیون ها نفر در دام آن بیفتند، باید یکی یا دانه های کوچکتر حقیقت و در واقع، هنگامی که ما شروع به برداشتن تکه‌های این ایدئولوژی شکسته می‌کنیم، می‌توانیم ببینیم که چگونه آنها توانستند خود را به این شکل فریب دهند.

    پیوندهای آلمان به شرق

    مستند سواستیکا. آن را اینجا ببینید.

    برای شروع، از نظر فنی درست است که آلمانی‌های معاصر اجداد مشترکی با مردم باستان و مدرن هند دارند – در نهایت همه مردم این سیاره چنین جد مشترکی دارند. علاوه بر این، بسیاری از مردمان مختلف اروپا و آسیا دارای مقاطع قومی و فرهنگی زیادی هستند زیرا قبایل مختلف باستانی هزاران سال است که از یک قاره به قاره دیگر و بالعکس نقل مکان کرده اند. ما حتی این دو قاره را یوروآسیا می نامیم.

    تا به امروز تعداد کمی از کشورهای اروپایی مانند مجارستان و بلغارستان وجود دارند که فقط توسط قبایلی از این کشور تاسیس نشده اند.آسیای مرکزی، اما حتی نام اصلی خود را دارد و بخش هایی از فرهنگ های باستانی خود را حفظ کرده است.

    البته، آلمان یکی از آن کشورها نیست - در ابتدا توسط مردم ژرمن باستانی که از فرزندانشان بودند تأسیس شد. از اولین سلت هایی که خودشان از تراکیان های باستانی که از آسیا آمده بودند جدا شدند. بعلاوه، آلمان قرن بیستم شامل بسیاری از قومیت های دیگر نیز می شد، مانند اسلاوها، قومیت های روم، یهودی ، و بسیاری دیگر که همگی با شرق پیوند دارند. از قضا، نازی ها همه آن قومیت ها را تحقیر می کردند، اما وجود پیوندهای قومی بین اروپا و آسیا یک واقعیت است.

    شباهت های زبانی آلمانی و سانسکریت

    یکی دیگر از عواملی که در توهمات آریایی ها نقش داشت. نازی‌ها شباهت‌های زبانی بین سانسکریت باستان و آلمانی معاصر داشتند. بسیاری از محققان نازی سال‌ها در جستجوی چنین شباهت‌هایی در تلاش برای کشف برخی از تاریخچه پنهان مردم آلمان بودند.

    متاسفانه برای آنها، شباهت‌های اندک بین سانسکریت و آلمانی معاصر به دلیل رابطه منحصر به فرد بین آنها نیست. مردم هند باستان و آلمان امروزی، اما فقط ویژگی‌های زبانی تصادفی هستند، مانند آن‌ها تقریباً بین هر دو زبان در جهان وجود دارد. با این حال، اینها برای نازی‌ها کافی بود تا چیزهایی را ببینند که در آنجا نبودند.خودش را خیلی جدی گرفت این برای نازی ها کاملاً ماهیت دارد، با این حال، زیرا بسیاری از آنها سرمایه گذاری زیادی در غیبت دارند. در واقع، همین امر در مورد بسیاری از نئونازی‌های امروزی نیز صدق می‌کند - مانند سایر اشکال فاشیسم، این یک ایدئولوژی مبتنی بر مفهوم فراملی‌گرایی پالینژنتیک است، یعنی تولد دوباره یا بازآفرینی برخی عظمت قومی باستانی.

    هند و رنگ پوست

    هنوز ارتباطات کلیدی دیگری وجود داشت که باعث شد نازی ها صلیب شکسته را به عنوان متعلق به خود بدزدند. برای مثال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد یکی از معدود نژادهای باستانی که در شبه قاره هند زندگی می‌کردند، واقعاً پوست روشن‌تری داشت. هندوآریایی‌های باستانی که نازی‌های آلمانی سعی کردند با آن‌ها همذات پنداری کنند، مهاجرتی ثانویه به هند بودند و قبل از اینکه با ساکنان تیره‌پوست پیرتر شبه قاره مخلوط شوند، پوست روشن‌تری داشتند.

    بدیهی است که این واقعیت که در میان بسیاری از افرادی که در دیگ ذوب شرکت کردند، یک نژاد با پوست روشن‌تر وجود داشت که هند ربطی به آلمان معاصر ندارد - نازی‌ها فقط آرزو داشتند که اینطور باشد. قوم روم امروزی در اروپا ارتباط قومی بی نهایت بیشتری با مردم هند دارند، با این حال نازی ها آنها را به همان اندازه که از یهودیان، آفریقایی ها، اسلاوها و LGBTQ نفرت داشتند، تحقیر می کردند. 6>استفاده گسترده از سواستیکا در دوران باستان نمونه ای از سواستیکا هندو. آن را اینجا ببینید.

    شاید مهم ترین ارتباطی که نازی ها "پیدا کردند"با این حال، که باعث شد آنها صلیب شکسته را بدزدند، این واقعیت ساده بود که این فقط یک نماد مذهبی یا معنوی هندی نیست. صلیب شکسته در بسیاری از فرهنگ ها و مذاهب باستانی دیگر در آسیا، آفریقا و اروپا یافت شده است، که قدمت بسیاری از آنها به بیش از ده ها سال قبل می رسد. الگوی کلیدی یونانی ، سلت‌های باستانی و مردم اسلاو، انواعی از سواستیکا داشتند، همانطور که در بسیاری از مجسمه‌های سنگی و برنزی باستانی که از خود به جا گذاشته‌اند، آنگلوساکسون‌ها و همچنین مردم نوردیک آن‌ها را داشتند. دلیل معروف شدن صلیب شکسته به عنوان نماد هندو قبل از هر چیز این است که اکثر فرهنگ های دیگر در طول سال ها از بین رفته اند یا مذاهب و نمادهای جدیدی را پذیرفته اند.

    وجود صلیب شکسته در سایر باستان ها فرهنگ ها واقعاً تعجب آور نیست. صلیب شکسته یک شکل بسیار ساده و شهودی است - یک صلیب با بازوهای آن در جهت عقربه های ساعت در زاویه 90 درجه خم شده است. تعجب از اینکه بسیاری از فرهنگ‌ها چنین نمادی را اختراع و استفاده کرده‌اند، مانند شگفت‌زده شدن از این است که بسیاری از فرهنگ‌ها این دایره را تصور می‌کنند.

    با این حال، نازی‌ها می‌خواستند باور کنند که تاریخ و سرنوشتی مخفی، افسانه‌ای و فوق بشری دارند. به قدری بد که آنها وجود الگوهای سواستیکا را در کشورهای بین آلمان و هند به عنوان «اثباتی» می دانستند که آلمانی ها از نوادگان هندوآریایی های باستانی با پوست سفید الهی هستند که از هند به آلمان آمده بودند.هزاران سال پیش.

    اگر آنها در طول سلطنت کوتاه خود بر آلمان و اروپا این همه جنایات غیرانسانی مرتکب نمی شدند، ممکن بود احساس بدی نسبت به آنها داشته باشید.

    Wrapping Up

    دلایل انتخاب آدولف هیتلر از سواستیکا به عنوان نماد رژیم نازی چند وجهی بود. در حالی که سواستیکا به عنوان نماد خوش شانسی در فرهنگ های مختلف سابقه طولانی داشت، پذیرش آن توسط هیتلر و نازی ها تغییری در معنا و درک آن ایجاد کرد.

    نازی ها می خواستند خود را با یک انسان باشکوه و باستانی مرتبط کنند. گذشته، برای توجیه باورهای ایدئولوژیک خود در برتری ادراک شده خود. این یک نماد عالی برای نازی ها برای تجمع در اطراف شد. امروزه، صلیب شکسته قدرت نمادها، تغییر آنها در طول زمان و نحوه استفاده از آنها برای دستکاری و کنترل را به ما یادآوری می کند.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.