یورمونگاندر - مار بزرگ جهانی

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    هیولاهای زیادی در فرهنگ عامه و اساطیر نوردیک وجود دارد، اما هیچ کدام به اندازه مار جهانی یورمونگاندر وحشت ایجاد نمی کنند. حتی اژدهای درخت جهانی Níðhöggr، که دائماً ریشه های درخت را می جود، به اندازه مار دریایی غول پیکر نمی ترسد.

    با نامش تقریباً به «جانور بزرگ» ترجمه می شود، یورمونگاندر مار/اژدهای نوردیک است. سرنوشت این است که پایان جهان را نشان دهد و خدای رعد و برق، ثور را در جریان راگناروک، نبرد پایان جهان، بکشد.

    Jörmungandr کیست؟

    علی رغم اینکه یک مار غول پیکر است- یورمونگاندر مانند اژدهایی که تمام جهان را با طول خود در بر می گیرد، در واقع پسر خدای حیله گر لوکی است. یورمونگاندر یکی از سه فرزند لوکی و غول زن آنگربوآ است. دو خواهر و برادر دیگر او گرگ غول پیکر فنریر هستند که قرار است خدای پدر مطلق اودین را در طول راگناروک و غول زن/الهه هل که بر دنیای اموات نوردیک حکومت می کند، بکشند. به جرات می توان گفت که فرزندان لوکی رویای هر والدینی نیستند.

    اما از بین آنها، سرنوشت از پیش هشدار داده شده یورمونگاندر از همه مهمتر بود - پیشگویی شده بود که مار غول پیکر آنقدر بزرگ شود که او تمام دنیا را در بر گیرد و دم خودش را گاز بگیرد. با این حال، هنگامی که یورمونگاندر دم خود را رها کرد، این آغاز راگناروک خواهد بود - رویداد فاجعه‌آمیز اسطوره‌ای نوردیک «پایان روزها». ، همچنین یکماری که دم خودش را می خورد و با معنای نمادین لایه لایه شده است.

    از قضا، زمانی که یورمونگاندر به دنیا آمد، اودین مار را که در آن زمان هنوز کوچک بود از ترس به دریا پرتاب کرد. و دقیقاً در دریا بود که یورمونگاندر بدون مزاحمت رشد کرد تا اینکه نام مار جهانی را به دست آورد و سرنوشت خود را برآورده کرد. چندین افسانه کلیدی درباره یورمونگاندر در فرهنگ عامه نوردیک وجود دارد که بهترین آنها در نثر ادا و ادای شاعرانه توصیف شده است. بر اساس اسطوره های محبوب و پذیرفته شده، سه ملاقات کلیدی بین یورمونگاندر و خدای رعد و برق ثور وجود دارد.

    یورمونگاندر لباس گربه پوشیده بود

    اولین ملاقات بین ثور و یورمونگاندر به این دلیل بود که از نیرنگ پادشاه غول پیکر اتگارا-لوکی. طبق این افسانه، Útgarða-Loki در تلاش برای آزمایش قدرت ثور، چالشی را برای ثور صادر کرد.

    برای عبور از چالش، ثور مجبور شد یک گربه غول پیکر را بالای سرش بلند کند. ثور نمی دانست که اتگارا-لوکی جورمونگاندر را با جادو به صورت گربه درآورده است.

    ثور تا جایی که می توانست خود را هل داد و توانست یکی از پنجه های "گربه" را از روی زمین بلند کند اما نتوانست بلند کند. کل گربه سپس اتگارا-لوکی به ثور گفت که نباید خجالت بکشد زیرا گربه در واقع یورمونگاندر است. در واقع، حتی بلند کردن تنها یکی از «پنجه‌ها» نشانی از قدرت ثور بود و خدای رعد و برق توانست آن را بلند کند.تمام گربه او مرزهای کیهان را تغییر می داد.

    در حالی که به نظر نمی رسد این افسانه معنای بیش از حد قابل توجهی داشته باشد، در خدمت پیشگویی درگیری اجتناب ناپذیر ثور و یورمونگاندر در طول راگناروک و به نمایش گذاشتن رعد و برق است. قدرت چشمگیر خدا و اندازه غول پیکر مار. همچنین گفته می شود که یورمونگاندر هنوز به اندازه کامل خود بزرگ نشده بود زیرا در آن زمان دم خود را گاز نگرفته بود.

    سفر ماهیگیری ثور

    دومین ملاقات بین ثور و یورمونگاندر بود. بسیار مهم تر این اتفاق در سفر ماهیگیری ثور با هیمیر غول پیکر رخ داد. از آنجایی که هایمیر از دادن طعمه به ثور خودداری کرده بود، خدای رعد مجبور شد سر بزرگترین گاو را در این سرزمین جدا کند تا از آن به عنوان طعمه استفاده کند. دریا علی رغم اعتراض هایمیر. پس از اینکه ثور قلاب زد و سر گاو را به دریا انداخت، یورمونگاندر طعمه را گرفت. ثور موفق شد سر مار را با خون و سمی که از دهان هیولا بیرون می زد از آب بیرون بکشد (به این معنی که او هنوز آنقدر بزرگ نشده بود که بتواند دم خود را گاز بگیرد). ثور چکش خود را بلند کرد تا هیولا را بزند و بکشد، اما هایمیر از اینکه ثور راگناروک را آغاز کند و خط را قطع کند و مار غول پیکر را آزاد کند می ترسید.

    در فولکلور قدیمی اسکاندیناوی، این جلسه در واقع با کشتن ثور یورمونگاندر به پایان می رسد. با این حال، یک بار اسطوره راگناروک تبدیل شد"رسمی" و گسترده در بسیاری از سرزمین های نوردیک و ژرمنی، تغییر افسانه به Hymir که اژدهای مارپیچ را آزاد می کند.

    نماد این ملاقات واضح است - در تلاش او برای جلوگیری از راگناروک، هایمیر در واقع آن را تضمین کرد. اگر ثور می‌توانست مار را بکشد، یورمونگاندر نمی‌توانست بزرگ‌تر شود و کل «قلمرو زمین» میدگارد را در بر بگیرد. این باور نورس ها را تقویت می کند که سرنوشت اجتناب ناپذیر است.

    راگناروک

    آخرین ملاقات بین ثور و یورمونگاندر مشهورترین ملاقات است. پس از اینکه اژدهای دریایی سرپانتین راگناروک را آغاز کرد، ثور او را درگیر جنگ کرد. این دو برای مدت طولانی با هم جنگیدند و اساساً ثور را از کمک به خدایان آسگاردی در جنگ باز داشتند. ثور در نهایت موفق شد مار جهانی را بکشد اما یورمونگاندر او را با زهر خود مسموم کرده بود و ثور بلافاصله پس از آن مرد. همچنین نمادی از جبر است. مردم نورس معتقد بودند که آینده تعیین شده است و نمی‌توان آن را تغییر داد – تنها کاری که هر کس می‌توانست انجام دهد این بود که نقش خود را تا جایی که می‌توانست نجیبانه بازی کرد. یورمونگاندر در حالی که از اودین به خاطر زنجیر کردن او در آسگارد انتقام می گیرد، با چنین نمادگرایی «عادلانه» همراه نیست. در عوض، Jörmungandr به عنوان نماد نهایی در نظر گرفته می شودسرنوشت اجتناب ناپذیر است.

    یورمونگاندر همچنین به عنوان نوع نوردیک مار اوروبوروس در نظر گرفته می شود. اوروبوروس که از افسانه های آفریقای شرقی و مصری سرچشمه می گیرد، یک مار جهانی غول پیکر است که جهان را احاطه کرده و دم خود را گاز گرفته است. و اوروبوروس، مانند یورمونگاندر، نماد پایان و تولد دوباره جهان است. چنین افسانه‌های مارهای جهانی را می‌توان در فرهنگ‌های دیگر نیز مشاهده کرد، اگرچه همیشه مشخص نیست که آیا آنها به هم مرتبط هستند یا به طور جداگانه ایجاد شده‌اند.

    تا امروز بسیاری از مردم جواهرات یا خالکوبی‌هایی می‌پوشند که ژورمونگاندر یا اوروبورها در یک دایره پیچ خورده یا خالکوبی می‌کنند. نماد بی نهایت.

    Wrapping Up

    Jormungandr یک شخصیت محوری در اسطوره اسکاندیناوی است، و همچنان یک شخصیت مهیب و ترسناک است. او دلالت بر ناگزیر بودن سرنوشت و نبردی دارد که جهان را به پایان می رساند.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.