همه خدایان اصلی مصر و نحوه ارتباط آنها

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    اساطیر مصر به همان اندازه که پیچیده و پیچیده است، زیبا و جذاب است. با بیش از 2000 خدا پرستیده شده در طول تاریخ بیش از 6000 سال آن، ما نمی توانیم تک تک آنها را در اینجا پوشش دهیم. با این حال، مطمئناً می‌توانیم تمام خدایان اصلی مصر را بررسی کنیم.

    وقتی توصیفات و خلاصه‌های آنها را می‌خوانیم، اغلب به نظر می‌رسد که هر خدا یا الهه مصری «اصلی‌ترین خدای» مصر بوده است. به نوعی، این درست است، زیرا مصر باستان دارای چندین دوره، سلسله ها، مناطق، پایتخت ها و شهرها بود که همگی خدایان اصلی یا خدایان خود را داشتند. ، ما معمولا آنها را در اوج محبوبیت و قدرت توصیف می کنیم. در حقیقت، آیین های بسیاری از خدایان مصری صدها یا حتی هزاران سال از هم جدا شده بودند.

    و همانطور که تصور می کنید، داستان های بسیاری از این خدایان چندین بار در طول هزاره ها بازنویسی و ادغام شدند.

    در این مقاله، ما به برخی از مهم ترین خدایان مصر باستان می پردازیم که آنها چه کسانی بودند و چگونه با یکدیگر تعامل داشتند.

    Sun God Ra

    احتمالاً اولین خدایی که باید ذکر کنیم خدای خورشید Ra باشد. همچنین Re و بعدها Atum-Ra نامیده شد، فرقه او در هلیوپولیس در نزدیکی قاهره امروزی آغاز شد. او بیش از 2000 سال به عنوان خدای خالق و فرمانروای کشور پرستش می شد، اما اوج محبوبیت او در زمان پادشاهی قدیم مصر بود.مومیایی پوشیده از روکش‌ها، تنها صورت و دست‌هایش که پوست سبزشان را نشان می‌دهند.

    در آن دگرگونی نهایی او، ازیریس به خدای دنیای زیرین تبدیل شد - خدایی خیرخواه یا حداقل از نظر اخلاقی بی‌طرف که روح‌ها را قضاوت می‌کرد. از مردگان با این حال، حتی در این حالت، اوزیریس همچنان برای قرن‌ها بسیار محبوب باقی ماند - این همان چیزی بود که مصریان شیفته ایده زندگی پس از مرگ بودند.

    Horus

    در مورد داعش، او موفق شد از اوزیریس پس از رستاخیز پسری باردار شد و او خدای آسمان هوروس را به دنیا آورد. هوروس که معمولاً به عنوان یک مرد جوان با سر شاهین به تصویر کشیده می شود، مدتی تاج و تخت آسمانی را از اوزیریس به ارث برد و به طور معروف با عمویش ست برای انتقام قتل پدرش جنگید.

    در حالی که آنها موفق به کشتن نشدند. نبردهای ست و هوروس با یکدیگر بسیار وحشتناک بود. به عنوان مثال، هوروس چشم چپ خود را از دست داد و بعداً باید توسط خدای خرد توث (یا هاثور، بسته به حساب) شفا می یافت. گفته می‌شود که چشم‌های هوروس نشان‌دهنده خورشید و ماه است، و بنابراین، چشم چپ او نیز با فازهای ماه مرتبط شد - گاهی کامل، گاهی نصف می‌شود. همچنین تصور می‌شود که نماد چشم هوروس منبع قدرتمندی برای شفا است.

    خود ست نیز زندگی می‌کرد و به خاطر طبیعت آشفته و خائنانه‌اش و سر عجیب و غریبش با خرطوم دراز معروف بود. او با نفتیس، خواهر دوقلوی ایسیس ازدواج کرد.و با هم صاحب پسری به نام مومیایی کننده معروف خدای آنوبیس شدند. نفتیس اغلب به عنوان یک خدا نادیده گرفته می شود، اما به عنوان خواهر ایسیس، او بسیار جذاب است.

    نفتیس

    گفته می شود این دو تصویر آینه ای برای یکدیگر هستند - ایسیس نشان دهنده نور است و نفتیس - تاریک اما نه لزوماً بد. در عوض، «تاریکی» نفتیس فقط به عنوان تعادلی برای نور ایسیس در نظر گرفته می‌شود.

    درست است، نفتیس در وهله اول به ست کمک کرد تا ازیریس را با جعل هویت ایسیس بکشد و اوزیریس را به دام ست بکشاند. اما دوقلو تاریک سپس با کمک به ایزیس در احیای اوزیریس خود را نجات داد.

    هر دو الهه به عنوان "دوستان مردگان" و به عنوان عزاداران مردگان در نظر گرفته می شوند.

    Anubis

    و در حالی که ما در مورد خدایان خیرخواه مردگان هستیم، آنوبیس پسر ست نیز به عنوان یک خدای شیطانی در نظر گرفته نمی شود.

    آنوبیس با پوشیدن چهره معروف شغال از نقاشی های دیواری مصری بی شمار، خدایی است که اهمیت می دهد. برای مردگان پس از مرگشان آنوبیس کسی است که حتی خود اوزیریس را مومیایی کرد و این کار را با تمام مصری های مرده دیگر که پیش از خدای جهان زیرین رفتند، ادامه داد. خدایان مصر که در اینجا نامی از آنها برده نشده است. برخی از آنها عبارتند از توت خدای سر ایبیس که هوروس را شفا داد. او در برخی اسطوره ها به عنوان خدای قمری و پسر Ra و در برخی دیگر به عنوان پسر هوروس توصیف شده است.

    خدایان شو، تفنوت، گب و نوت نیز فوق العاده هستند.محوری برای کل اسطوره آفرینش مصر باستان. آنها حتی بخشی از Ennead هلیوپولیس همراه با Ra، Osiris، Isis، Seth و Nephthys هستند.

    Wrapping Up

    The پانتئون خدایان مصری در افسانه ها و داستان های مختلف آنها جذاب است. بسیاری از آنها نقش مهمی در زندگی روزمره مصریان ایفا کردند و در حالی که برخی از آنها پیچیده، پیچیده و درهم آمیخته با دیگران هستند - همه آنها بخشی جدایی ناپذیر از ملیله غنی اساطیر مصر هستند.

    به عنوان خدای خورشید، گفته می‌شود که Ra هر روز با کشتی خورشیدی خود به آسمان سفر می‌کند - از شرق طلوع می‌کند و در غرب غروب می‌کند. در طول شب، بارج او در زیر زمین به سمت شرق و از طریق جهان اموات حرکت کرد. در آنجا، Ra مجبور بود هر شب با مار اولیه Apep یا Apophis مبارزه کند. خوشبختانه چندین خدای دیگر مانند هاتور و ست و همچنین روح مردگان صالح به او کمک کردند. با کمک آنها، Ra به مدت هزاران سال هر روز صبح برمی خیزد.

    Apophis

    خود آپوفیس نیز یک خدای محبوب است. برخلاف مارهای غول پیکر در اساطیر دیگر، آپوفیس فقط یک هیولای بی فکر نیست. در عوض، او نماد هرج و مرج است که مصریان باستان معتقد بودند هر شب جهان آنها را تهدید می کند.

    بیشتر از آن، آپوفیس بخش عمده ای از الهیات و اخلاق مصر را نشان می دهد - این ایده که شر از مبارزات فردی ما با افراد غیر زاده می شود. وجود داشتن. ایده پشت آن در اسطوره منشأ آپوفیس نهفته است.

    بر اساس آن، مار آشوب از بند ناف Ra متولد شد. بنابراین، آپوفیس پیامد مستقیم و اجتناب‌ناپذیر تولد راس است - سرنوشت یک راه شیطانی تا زمانی که زنده است با آن روبرو خواهد شد. مدتی، او هنوز در طول مسیر دستخوش تغییراتی شد. بزرگترین و مهم ترین آنها آمیختگی او با خدایان بعدی حاکم مصر، آمون یاآمون.

    آمون به عنوان یک خدای کوچک باروری در شهر تبس شروع به کار کرد در حالی که راه هنوز بر این سرزمین تسلط داشت. با شروع پادشاهی جدید در مصر، یا در حدود 1550 قبل از میلاد، آمون به عنوان قدرتمندترین خدا جایگزین Ra شد. با این حال، نه راو و نه فرقه او از بین رفتند. در عوض، خدایان قدیم و جدید در یک خدای عالی به نام آمون را - خدای خورشید و هوا ادغام شدند. خود خدای اصلی خورشید نیز اولین خدای اصلی مصر نبود. درعوض، دو الهه نخبت و وادجت حتی قبل از رعیت بر مصر فرمانروایی داشتند.

    وادجت که اغلب به صورت مار به تصویر کشیده می شد، الهه حامی مصر سفلی بود - پادشاهی مصر در دلتای نیل در ساحل دریای مدیترانه. وادجت در روزهای اولیه او به نام اواجیت نیز شناخته می شد و زمانی که وادجت جنبه تهاجمی تر خود را نشان می داد از این نام استفاده می شد.

    خواهر او، الهه کرکس، نخبت، الهه حامی مصر علیا بود. یعنی پادشاهی در جنوب کشور در کوه هایی که رود نیل از شمال به سمت مدیترانه می گذرد. گفته می‌شود که از میان این دو خواهر، نخبت شخصیتی مادرانه‌تر و دلسوزتر داشت، اما این امر مانع از این نشد که پادشاهی علیا و سفلی در طول سال‌ها با هم درگیر شوند.

    معروف به "دو خانم"، Wadjet و نخبت تقریباً در تمام دوران پیش از سلسله آن بر مصر حکومت کرددوره ای از حدود 6000 قبل از میلاد تا 3150 قبل از میلاد. نمادهای آنها، کرکس و مار کبری پرورش دهنده، بر روی سر پادشاهان پادشاهی علیا و سفلی پوشیده می شد.

    حتی زمانی که Ra در مصر متحد برجسته شد، دو بانو همچنان مورد پرستش و احترام قرار می گرفتند. در نواحی و شهرهایی که زمانی حکومت می کردند.

    نخبت به الهه مراسم تشییع جنازه محبوب تبدیل شد، شبیه و اغلب با دو الهه مراسم تشییع جنازه محبوب دیگر - ایسیس و نفتیس مرتبط است.

    از طرف دیگر، همچنین محبوب باقی ماند و نماد مار کبری او - اورائوس - به بخشی از لباس سلطنتی و الهی تبدیل شد.

    از آنجا که وادجت بعدها با چشم رع برابر شد، او به عنوان مظهر قدرت راس در نظر گرفته شد. برخی نیز به نوعی او را دختر رع می دانستند. به هر حال، اگرچه او از نظر تاریخی مسن‌تر بود، اسطوره‌های راس از او به عنوان نیروی اولیه قدیمی‌تر از جهان یاد می‌کنند. Bastet یا فقط Bast - الهه گربه معروف. باست یک خدای زنانه زیبا با سر گربه، الهه اسرار زنان، کانون خانه و زایمان است. او همچنین به عنوان یک خدای محافظ در برابر بدبختی و بدی پرستش می شد.

    اگرچه باست هرگز به عنوان قدرتمندترین یا فرمانرواترین خدای مصر تلقی نمی شد، او بدون شک یکی از محبوب ترین خدایان در تاریخ این کشور بود.هم به خاطر تصویر او به عنوان یک الهه زنانه دوست داشتنی و دلسوز و هم به دلیل عشق مصریان باستان به گربه ها، مردم او را می پرستیدند. مصریان باستان هزاران سال او را می پرستیدند و همیشه طلسم های او را با خود حمل می کردند.

    در واقع، مصری ها باست را بسیار دوست داشتند، به طوری که ظاهراً عشق آنها به شکستی فاجعه بار و اکنون افسانه ای در برابر ایرانی ها در سال 525 قبل از میلاد منجر شد. . ایرانیان با کشیدن تصویر باست بر روی سپرهای خود و هدایت گربه ها در مقابل ارتش خود از فداکاری مصریان به نفع خود استفاده کردند. مصری ها که قادر به بلند کردن اسلحه علیه الهه خود نبودند، به جای آن تسلیم شدند.

    با این وجود، حتی باست ممکن است محبوب ترین یا مشهورترین دختر راس نباشد.

    سخمت و هاتور

    سخمت و هاتور احتمالاً دو مشهورترین و پیچیده ترین دختران راس هستند. در واقع، آنها اغلب در برخی از روایت های اساطیر مصر همان الهه هستند. زیرا، در حالی که داستان های آنها کاملاً متفاوت است، اما آنها به همین ترتیب شروع می شوند.

    در ابتدا سخمت به عنوان الهه ای خشن و تشنه به خون شناخته می شد. نام او به معنای واقعی کلمه به عنوان "زن قدرتمند" ترجمه می شود و او سر یک شیر داشت - ظاهری کاملاً ترسناک تر از بست.

    سخمت به عنوان الهه ای در نظر گرفته می شد که هم قادر به نابودی و هم در شفا است، اما تأکید اغلب بر جنبه مخرب او بود. چنین موردی در یکی از محوری‌ترین اسطوره‌های سخمت وجود داشت - داستانچگونه راع از شورش های مداوم بشریت خسته شد و دخترش سخمت (یا هاثور) را برای نابودی آنها فرستاد.

    طبق این افسانه، سخمت آنقدر زمین را ویران کرد که دیگر خدایان مصری به سرعت نزد راه دویدند و از او التماس کردند. تا جلوی داد و بیداد دخترش را بگیرد. راع که با دیدن خشم دخترش به انسانیت ترحم کرد، هزاران لیتر آبجو داشت و آن را قرمز رنگ کرد، طوری که شبیه خون شد، و آنها را روی زمین ریخت،

    تشنه خون سخمت بسیار قدرتمند و واقعی بود. که بلافاصله متوجه مایع قرمز خونی شد و بلافاصله آن را نوشید. سِخمت سرمست از دمنوش قدرتمند، از بین رفت و بشریت زنده ماند.

    اما داستان‌های سِخمت و هاثور در اینجا از هم جدا می‌شوند، زیرا الهه‌ای که از خواب مستی بیدار شد، در واقع هاتور خیرخواه بود. در داستان‌های هاتور، او همان خدای تشنه‌ی خونی بود که را برای نابودی بشریت فرستاد. با این حال، هنگامی که از خواب بیدار شد، ناگهان آرام شد.

    از زمان حادثه آبجو خونی، هاتور به عنوان حامی شادی، جشن، الهام، عشق، زایمان، زنانگی، سلامت زنان و... شناخته شد. دوره - مستی در واقع، یکی از نام‌های متعدد او «بانوی مستی» بود.

    هاثور همچنین یکی از خدایان است که با رع با کشتی خورشیدی خود سفر می‌کند و هر شب به مبارزه با آپوفیس کمک می‌کند. او از طریق دیگری نیز با دنیای اموات مرتبط است - او یک تشییع جنازه استالهه ای که به هدایت روح مردگان به سمت بهشت ​​کمک می کند. یونانی‌ها حتی هاتور را با آفرودیت مرتبط می‌کردند.

    برخی از تصاویر هاتور او را به‌عنوان یک پیکر مادرانه با سر گاوی نشان می‌دهد که او را به الهه مصری قدیمی‌تر به نام خفاش متصل می‌کند - احتمالاً نسخه اصلی هاتور. در همان زمان، برخی از افسانه های بعدی او را با ایزیس، الهه تشییع جنازه و همسر اوزیریس مرتبط می دانند. و با این حال اسطوره های دیگر می گویند که او همسر هوروس، پسر ایسیس و اوزیریس بود. همه اینها هاثور را به نمونه ای کامل از تکامل خدایان مصری به یکدیگر تبدیل می کند - ابتدا خفاش، سپس هاثور و سخمت، سپس داعش، سپس همسر هوروس.

    و بیایید خود سخمت را فراموش نکنیم، همانطور که هاثور نبود تنها کسی است که با خماری از آبجو قرمز Ra's بیدار می شود. علیرغم بیرون آمدن هاتور از حالت مستی سخمت، شیر زن جنگجو نیز به حیات خود ادامه داد. او یک خدای حامی ارتش مصر باقی ماند و نام مستعار "کوبنده نوبی ها" را می پوشید. طاعون را "پیام آوران سخمت" یا "سلاخ کنندگان سخمت" نیز می نامیدند، به ویژه هنگامی که به دشمنان مصر ضربه می زدند. و هنگامی که چنین بلاهایی برای خود مصریان اتفاق افتاد، آنها یک بار دیگر سخمت را پرستش کردند، زیرا او نیز توانست آنها را درمان کند.

    پتاح و نفرتم

    یکی دیگر از پیوندهای مهم که سخمت به آن منتهی می شود، خدایان Ptah و نفرتم است. Ptah، به طور خاص، ممکن است امروز چندان محبوب نباشد اما اودر تمام طول تاریخ مصر بسیار مهم بود. او رئیس سه‌گانه خدایان بود که در ممفیس به همراه همسرش سِخمت و پسرشان نفرتم پرستش می‌شدند.

    پتاح در اصل خدای معمار و حامی همه صنعت‌گران بود. با این حال، طبق یکی از اسطوره‌های اصلی خلقت مصر، پتاخ خدایی بود که ابتدا خود را از خلأ کیهانی خلق کرد و سپس خود جهان را خلق کرد. یکی از تجسم‌های پتا، گاو نر الهی آپیس بود که در ممفیس نیز پرستش می‌شد.

    جالب است که پتاه منشأ احتمالی نام مصر بوده است. بسیاری از مردم این را نمی دانند اما مصریان باستان سرزمین خود را مصر نمی نامیدند. در عوض، آنها آن را Kemet یا Kmt نامیدند که به معنای "سرزمین سیاه" است. و آنها خود را "Remetch en Kemet" یا "مردم سرزمین سیاه" نامیدند.

    نام مصر در واقع یونانی است - در اصل Aegyptos . منشأ دقیق این اصطلاح صد در صد روشن نیست، اما بسیاری از محققان معتقدند که از نام یکی از زیارتگاه‌های اصلی پتاه، Hwt-Ka-Ptah آمده است.

    Osiris، Isis، و Seth

    از Ptah و گاو نر الهی او Apis، ما می توانیم به خانواده بسیار محبوب دیگری از خدایان مصری برویم - خانواده Osiris . خدای معروف مردگان و دنیای زیرین به عنوان یک خدای باروری در آبیدوس شروع به کار کرد. با رشد فرقه او، او سرانجام با گاو نر آپیس Ptah مرتبط شد و کشیشان در Saqqara شروع به پرستش یک خدای دورگه به ​​نام کردند.اوزیریس-آپیس.

    اوزیریس، خدای باروری، شوهر ایسیس و پدر هوروس، موفق شد با کمک همسرش به طور موقت بر تخت سلطنت مصر صعود کند. ایزیس که خود الهه قدرتمند جادو بود، خدای خورشید را که هنوز حاکم بود را مسموم کرد و او را مجبور کرد تا نام واقعی خود را برای او فاش کند. هنگامی که او این کار را کرد، ایسیس او را درمان کرد، اما او اکنون می‌توانست رای را با دانستن نام او کنترل کند. بنابراین، او را دستکاری کرد تا از تخت آسمانی بازنشسته شود، و به اوزیریس اجازه داد تا جای او را بگیرد.

    با این وجود، دوران تصدی اوزیریس به عنوان خدای اصلی زیاد طول نکشید. چیزی که او را از اوج سرنگون کرد، ظهور فرقه Amun-Ra نبود - که بعداً به وجود آمد. در عوض، سقوط اوزیریس خیانت برادر حسود خود، ست بود.

    ست، خدای هرج و مرج، خشونت، و طوفان های صحرا، که بی شباهت به دشمن Ra's Apophis نیست، برادرش را با فریب دادن او به دروغ گفتن کشت. در یک تابوت سپس ست او را داخل تابوت حبس کرد و به رودخانه انداخت.

    دل شکسته، ایسیس زمین را جست و جو کرد، به دنبال شوهرش گشت و در نهایت تابوت او را که تبدیل به تنه درخت شده بود، پیدا کرد. سپس، ایزیس با کمک خواهر دوقلوی خود، نفتیس، توانست اوزیریس را زنده کند، و او را به اولین خدا یا مرد مصری تبدیل کرد که از مردگان بازگشت.

    اما اوزیریس دیگر زنده نبود. خدای باروری و بر تخت آسمانی به اقامت خود ادامه نداد. در عوض، از آن لحظه به بعد او را به عنوان یک

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.