مکشا در ادیان شرقی به چه معناست؟

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

مذاهب خاور دور مفاهیم کلیدی را بین خود به اشتراک می گذارند، البته با اندکی تفاوت در تفسیرشان. یکی از این ایده‌های حیاتی که در قلب هندوئیسم، جینیسم، سیکیسم، و بودیسم قرار دارد، moksha است – رهایی کامل، رستگاری، رهایی و رهایی روح از رنج چرخه ابدی مرگ و تولد دوباره . موکشا شکستن چرخ در تمام این ادیان است، هدف نهایی که هر یک از تمرین‌کنندگان آن‌ها برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. اما دقیقاً چگونه کار می کند؟

موکشا چیست؟

موکشا که mukti یا vimoksha نیز نامیده می شود، در لغت به معنای آزادی از samsara در سانسکریت. کلمه muc به معنی آزاد است در حالی که sha مخفف samsara است. در مورد خود سامسارا، این چرخه مرگ، رنج و تولد دوباره است که روح مردم را از طریق کارما در یک حلقه بی پایان محدود می کند. این چرخه، گرچه برای رشد روح فرد در مسیر روشنگری مهم است، می تواند به طرز طاقت فرسایی کند و دردناک باشد. بنابراین، موکشا انتشار نهایی است، هدف در بالای قله ای است که همه هندوها، جین ها، سیک ها و بودایی ها برای رسیدن به آن تلاش می کنند.

Moksha در هندوئیسم

وقتی شما به تمام ادیان مختلف و مکاتب فکری مختلف آنها نگاه کنید، راه های بسیار بیشتر از سه راه برای رسیدن به موکشا وجود دارد. اگر بخواهیم تفکرات اولیه خود را فقط به هندوئیسم محدود کنیم، بزرگترینمذهبی که به دنبال موکشا است، سپس بسیاری از فرقه های هندو موافق هستند که 3 راه اصلی برای دستیابی به موکشا وجود دارد bhakti ، jnana ، و karma .

  • بهکتی یا باکتی مارگا راه یافتن موکشا از طریق ارادت فرد به یک خدای خاص است.
  • جنانا یا جنانا مارگا از سوی دیگر راه مطالعه و کسب علم است.
  • کارما یا کارما مارگا راهی است که غربی‌ها اغلب درباره آن می‌شنوند - این روش انجام کارهای خوب برای دیگران و توجه به وظایف زندگی است. کارما راهی است که بیشتر مردم سعی می کنند در پیش بگیرند، زیرا برای پیروی از جنانا مارگا باید یک دانشمند یا برای پیروی از باکتی مارگا یک راهب یا کشیشی شد.

Moksha در بودیسم

اصطلاح موکشا در بودیسم وجود دارد اما در اکثر مکاتب فکری نسبتاً غیر معمول است. اصطلاح بسیار برجسته‌تر در اینجا نیروانا است زیرا برای بیان وضعیت رهایی از سامسارا نیز استفاده می‌شود. اما نحوه کار این دو اصطلاح کاملاً متفاوت است.

نیروانا حالت رهایی خود از همه چیزها، احساسات و پدیده‌های مادی است، در حالی که موکشا حالت پذیرش و رهایی روح است. . به بیان ساده، این دو متفاوت هستند، اما در واقع در رابطه با سامسارا کاملاً مشابه هستند.

بنابراین، در حالی که نیروانا بیشتر با بودیسم مرتبط است، موکشا معمولاً به عنوان یک مفهوم هندو یا جین در نظر گرفته می شود.

موکشا در جینیسم

در ایندین صلح آمیز، مفاهیم موکشا و نیروانا یکی هستند. جین ها همچنین اغلب از اصطلاح Kevalya برای بیان رهایی روح - Kevalin - از چرخه مرگ و تولد دوباره استفاده می کنند.

جین ها معتقدند که شخص با ماندن در خود و داشتن یک زندگی خوب به موکشا یا کوالیا می رسد. این با دیدگاه بودایی مبنی بر انکار وجود خود دائمی و رهایی از قید و بندهای دنیای فیزیکی متفاوت است. راه های دیگری نیز وجود دارد:

  • Samyak Darśana (نمایش صحیح)، یعنی داشتن یک زندگی با ایمان
  • Samyak Jnana (دانش صحیح)، یا وقف خود به دنبال دانش
  • Samyak Charitra (رفتار صحیح) - بهبود تعادل کارمایی خود از طریق خوب بودن و نیکوکاری نسبت به دیگران

مکشا در آیین سیک

سیک ها، که مردم در غرب اغلب آنها را با مسلمانان اشتباه می گیرند، شباهت هایی با سه دین بزرگ آسیایی دارند. آنها نیز به چرخه مرگ و تولد مجدد اعتقاد دارند و موکشا – یا موکتی – را نیز رهایی از آن چرخه می دانند.

اما در آیین سیک، موکتی منحصراً از طریق فیض خدا به دست می آید، یعنی چیزی که هندوها باکتی و جین ها سامیاک دارشانا می نامند. برای سیک‌ها، وفاداری به خدا مهم‌تر از آرزوی فرد استبرای موکتی در اینجا موکتی به جای اینکه هدف باشد، فقط پاداش اضافی است که اگر با موفقیت زندگی خود را وقف ستایش از طریق مدیتیشن و تکرار بسیاری از نام‌های سیک خدا کرده باشد، دریافت می‌کند.

سؤالات متداول

سؤال: آیا موکشا و رستگاری یکسان هستند؟

A: به راحتی می توان نجات را به عنوان جایگزین مکشا در ادیان ابراهیمی مشاهده کرد. و نسبتاً درست است که این موازی را انجام دهیم - هم موکشا و هم رستگاری روح را از رنج نجات می دهند. منشأ آن رنج در آن ادیان و روش نجات متفاوت است، اما مکشا در واقع در چارچوب ادیان شرقی رستگاری است.

سؤال: خدای مکشا کیست؟

الف: بسته به سنت مذهبی خاص، موکشا ممکن است به خدای خاصی متصل باشد یا نباشد. معمولاً اینطور نیست، اما برخی از سنت‌های هندوی منطقه‌ای مانند هندوئیسم اودیا وجود دارد که در آن خدای جاگانات به عنوان تنها خدایی که می‌تواند موکشا را «بخشد» در نظر گرفته می‌شود. در این فرقه از هندوئیسم، Jagannath یک خدای برتر است و نام او به معنای واقعی کلمه به عنوان پروردگار جهان ترجمه می شود. عجیب است که نام لرد جاگانات منشأ کلمه انگلیسی Juggernaut است.

سؤال: آیا حیوانات می توانند به موکشا برسند؟

A: در ادیان غربی و مسیحیت، چنین چیزی وجود دارد یک بحث مداوم در مورد اینکه آیا حیوانات می توانند به رستگاری برسند و به بهشت ​​بروند یا نه. در شرق چنین بحثی وجود نداردبا این حال، ادیان به عنوان حیوانات قادر به دستیابی به موکشا نیستند. آنها بخشی از چرخه مرگ و تولد دوباره سامسارا هستند، اما روح آنها تا تولد دوباره در مردم و رسیدن به موکشا پس از آن فاصله زیادی دارد. به یک معنا، حیوانات می‌توانند به موکشا برسند، اما نه در آن عمر - آنها در نهایت باید دوباره به دنیا بیایند تا شانس رسیدن به موکشا را داشته باشند.

سؤال: آیا بعد از موکشا تولد دوباره وجود دارد؟ 5>

الف: خیر، مطابق هیچ دینی که این اصطلاح را به کار می برد، نیست. اعتقاد بر این است که تولد دوباره یا تناسخ زمانی اتفاق می‌افتد که روح همچنان در حال ناتوانی باشد، زیرا هنوز به قلمرو فیزیکی گره خورده است و به روشنگری نرسیده است. اما رسیدن به موکشا این میل را برآورده می کند و بنابراین روح دیگر نیازی به تولد دوباره ندارد.

سؤال: موکشا چه احساسی دارد؟

A: ساده ترین کلمه معلمان شرقی برای توصیف احساس رسیدن به موکشا از شادی استفاده می کنند. این در ابتدا کم گفته به نظر می رسد، اما به شادی روح اشاره دارد نه خود. بنابراین، اعتقاد بر این است که رسیدن به موکشا به روح احساس رضایت و رضایت کامل می‌دهد، زیرا سرانجام به هدف ابدی خود پی برده است. موکشا دولتی است که میلیاردها نفر برای آن تلاش می کنند - رهایی از سامسارا، چرخه ابدی مرگ و در نهایت تولد دوباره. موکشا یک ایالت دشوار برای دستیابی به مردم استتمام زندگی خود را وقف آن کنند تا بمیرند و دوباره تناسخ پیدا کنند. با این حال، این رهایی نهایی است که همه باید به آن برسند، اگر بخواهند روحشان در نهایت آرامش باشد.

استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.