7 مشهورترین رواقیون و فلسفه آنها

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

رواق گرایی که در 300 سال قبل از میلاد در آتن سرچشمه می گیرد، مکتبی از فلسفه است که از صلابت و خویشتن داری به عنوان جنبه هایی که منجر به زندگی با فضیلت، خوشبختی و هماهنگی با طبیعت.

در حالی که رواقیون به سرنوشت اعتقاد دارند، آنها همچنین معتقدند که انسان ها آزادی استفاده از اراده آزاد برای ایجاد این هماهنگی را دارند. آنها به برابری همه انسان ها معتقدند زیرا همه ما از طبیعت سرچشمه می گیریم. علاوه بر این، رواقی گرایی بیان می کند که برای اخلاقی و فضیلت بودن، نباید سعی کنیم چیزی را که در اختیار ما نیست کنترل کنیم و باید از اراده آزاد خود برای رهایی از حسادت، حسادت و خشم استفاده کنیم.

به طور کلی، رواقی گرایی تماماً در مورد فضیلت است و با اعتدال، شجاعت، خرد و عدالت به عنوان آرمان های اصلی آن هدایت می شود. فلسفه رواقی می آموزد که برای رسیدن به آرامش درونی که نشانه هماهنگی با طبیعت است، باید از جهل، شر و ناراحتی دوری کنیم.

توجه به این نکته مهم است که در حالی که همه رواقیون بر روی آرمان های اصلی ذکر شده در بالا اتفاق نظر دارند، رویکردهای آنها متفاوت است، هرچند حداقل، و این رویکردها هستند که بزرگترین رواقیون شناخته شده را متمایز می کنند. در زیر مشهورترین رواقیان و آنچه که آنها به آن شناخته می شوند آورده شده است.

Zeno Of Citium

Zeno به عنوان بنیانگذار استوکیسم شناخته می شود. پس از غرق شدن یک کشتی از او کالاهایش را ربود، زنو به دنبال راهی بهتر برای زندگی به آتن هدایت شد. در آتن بود که اوبا فلسفه سقراط و کراتس آشنا شد، هر دوی آنها او را تحت تأثیر قرار دادند تا مدرسه ای در فضای باز راه اندازی کند که به شدت در مورد "یافتن زندگی خوب" از طریق زندگی مطابق با فضیلت و طبیعت آموزش می داد.

بر خلاف سایر فیلسوفان، زنون تصمیم گرفت پیام خود را در ایوانی به نام Stoa Poikile آموزش دهد، که بعداً به زنونیان (اصطلاحاتی که برای اشاره به پیروانش استفاده می شد) نام رواقی گذاشتند.

در زیر آمده است. چند نقل قول که زنو به آنها معروف است:

  • ما دو گوش و یک دهان داریم، پس باید بیشتر از آنچه می گوییم گوش کنیم.
  • همه اشیاء جزء یک نظام واحد هستند که به آن طبیعت می گویند. زندگی فردی زمانی خوب است که با طبیعت هماهنگ باشد.
  • حساسیت های خود را تقویت کنید تا زندگی تا حد امکان کمتر به شما آسیب برساند.
  • 7>به نظر می رسد که انسان به اندازه زمان در هیچ چیز کمبودی ندارد.
  • خوشبختی جریان خوب زندگی است.
  • انسان با تسخیر خود جهان را تسخیر می کند.
  • همه چیزها جزئی از یک نظام واحد هستند که به آن طبیعت می گویند. زندگی فردی زمانی خوب است که با طبیعت هماهنگ باشد.

مارکوس اورلیوس

مارکوس اورلیوس به دو چیز معروف است – یکی از بزرگترین ها امپراتوران رومی که تا به حال زندگی کرده اند، و به خاطر مراقبت های او، که اظهارات روزانه ای بودند که او برای هدایت حکومت خود از آنها استفاده می کرد.

در آن زمان، مارکوس مسلماً قدرتمندترین مرد در جهان بود.جهان، و با این حال او خود را با مانتراهای رواقی مستقر نگه داشت. به گفته مارکوس، استفاده از احساسات در واکنش به یک بحران غیرمنطقی بود، در عوض، او از استفاده از تفکر منطقی و تمرین آرامش درونی حمایت کرد. قاطعانه حکمرانی کرد و با این حال، فضایل اصلی رواقی گری - عدالت، شجاعت، خرد، و خودداری را رها نکرد. به همین دلیل، او را آخرین امپراتور از پنج امپراتور خوب روم می نامند و مدیتیشن های او تا به امروز بر سیاستمداران تأثیر زیادی گذاشته است.

برخی از مراقبه های اورلیا شامل افکار زیر است: 1>

  • انتخاب کنید که آسیب نبینید—و احساس آسیب نخواهید کرد. احساس صدمه نكن - و نكرده ای نمی توان از دست داد.
  • چیزهایی که به آنها فکر می کنید کیفیت ذهن شما را تعیین می کنند. روح شما رنگ افکار شما را به خود می گیرد.
  • اگر از هر چیز بیرونی رنج می برید، این نیست که شما را ناراحت می کند، بلکه قضاوت خودتان در مورد آن است. و این در اختیار توست که اکنون این قضاوت را محو کنی.
  • خیار تلخ است. آن را دور بیانداز. در جاده ها بریس ها وجود دارد. از آنها دور شوید. این کافی است. اضافه نکنید: «و چرا چنین چیزهایی در دنیا ساخته شد؟»باعث می شود به یک اعتماد خیانت کنید یا احساس شرمندگی خود را از دست بدهید یا باعث می شود نفرت، سوء ظن، بدخواهی یا ریاکاری یا میل به کارهایی که به بهترین وجه پشت درهای بسته انجام می شود نشان دهید.
  • Epictetus

    جذاب ترین چیز در مورد Epictetus این است که او برای قدرت به دنیا نیامده است، بلکه برده یک دولتمرد ثروتمند به دنیا آمده است. به طور اتفاقی به او اجازه تحصیل در فلسفه داده شد و رواقی گری را انتخاب کرد.

    بعد آزاد شد و در یونان مدرسه راه اندازی کرد. در اینجا اپیکتتوس از مادیات دوری کرد و خود را وقف یک سبک زندگی ساده و آموزش رواقیون کرد. درس اصلی او این بود که نیازی به شکایت یا نگرانی در مورد چیزی نیست که نمی توانیم آن را کنترل کنیم، بلکه آن را به عنوان راه هستی می پذیریم. او همچنین اصرار داشت که شر بخشی از طبیعت انسان نیست، بلکه نتیجه نادانی ماست.

    جالب است که اپکتتوس در طول سال های تدریس خود هیچ یک از آموزه های خود را یادداشت نکرد. یکی از شاگردان مشتاق او، آرین، اشاره کرد که آنها این کار را انجام دادند و یک دفتر خاطرات ایجاد کردند که برای بسیاری از مردان و زنان قدرتمند از جمله قهرمانان جنگ و امپراتوران مانند مارکوس اورلیوس مفید باشد. برخی از به یاد ماندنی ترین نقل قول های او عبارتند از:

    · برای یک مرد غیرممکن است که آنچه را که فکر می کند قبلاً می داند بیاموزد

    · استفاده بهینه از آنچه در اختيار ماست، و بقيه را همان طور كه ​​پيش مي آيد بگيريد.

    · هیچ انسانی که استاد نباشد آزاد نیستخود او

    · مرگ و تبعید و هر چیز دیگری که وحشتناک به نظر می رسد، هر روز در برابر چشمان شما باشد، اما مرگ عمدتاً. و هرگز به فکر پستی نخواهی بود، و به هیچ چیز مشتاقانه طمع نخواهی کرد.

    · ارباب شما کیست؟ هرکسی که بر چیزهایی که قلبت را روی آنها گذاشته ای، یا بر چیزهایی که می خواهی از آنها دوری کنی، کنترل دارد.

    · شرایط باعث نمی شود مرد، فقط او را به او نشان می دهد. خودش.

    سنکا جوان

    سنکا به عنوان بحث برانگیزترین فیلسوف رواقی شناخته می شود. او برخلاف کسانی که قبل از خود داشتند، زندگی مادی را تقبیح نکرد، بلکه برای خود ثروت اندوزی کرد و از نظر سیاسی تا مرز سناتور شدن پیش رفت.

    در یک تغییر وقایع، او به دلیل زنا تبعید شد. اما بعداً به یاد آورد که معلم و مشاور نرون شود، که بعداً یک امپراتور بدنام روم شد که به ظلم و ظلم شهرت داشت. بعداً، سنکا به دروغ در طرحی برای کشتن نرون نقش داشت، اتفاقی که نرو به سنکا دستور داد تا خود را بکشد. این رویداد نهایی است که جایگاه سنکا را به عنوان یک رواقی تثبیت کرد. با تمرین آپاتیا ، احساسات خود را کنترل کرد و سرنوشت خود را پذیرفت که منجر به شکافتن مچ دست و مصرف سم شد.

    در طول زندگی و حرفه بحث برانگیز خود، سنکا به نوشتن نامه های متعددی مشهور است که برای خلق کتاب " درباره کوتاهی زندگی " جمع آوری شد. خودنامه ها بر لزوم عدم نگرانی در مورد رویدادهای خارج از کنترل ما تاکید داشتند. از جمله نقل قول های او، موارد زیر از جمله معروف ترین آنها هستند:

    · باور کنید ترازنامه زندگی خود را بهتر از تجارت ذرت درک کنید.

    · عمر کوتاهی به ما داده نمی شود، اما آن را کوتاه می کنیم، و ما بد عرضه نمی شویم، بلکه آن را اسراف می کنیم. شرایط را می توان ملایم کرد، شرایط محدود را می توان گسترده کرد، و شرایط سنگین می تواند برای کسانی که می دانند چگونه آنها را تحمل کنند، وزن کمتری داشته باشد.

    Chrysippus

    Chrysippus معروف است دومین بنیانگذار رواقیزم به این دلیل که فلسفه را مجذوب رومیان کرد. به گفته کریسیپوس، همه چیز در جهان توسط سرنوشت تعیین شده است، با این حال اعمال انسان می تواند بر رویدادها و پیامدها تأثیر بگذارد. بنابراین، برای رسیدن به آتاراکسی (آرامش درونی)، باید کنترل کامل احساسات، تفکر منطقی و واکنش های خود را در دست بگیریم.

    کریسیپوس با این نقل قول ها عصر جدیدی از رواقی گری را آغاز کرد:

    · جهان خود خدا و ریزش جهانی روح آن است.

    · افراد عاقل از چیزی بی نیاز هستند، اما به چیزهای زیادی نیاز دارند. از طرف دیگر، احمق ها به هیچ چیز نیاز ندارند، زیرا آنها نمی دانند چگونه از چیزی استفاده کنند، اما از همه چیز بی نیاز هستند. بی عدالتی؛بدون شجاعت، مگر اینکه بزدلی وجود داشته باشد. هیچ حقیقتی نیست، مگر اینکه باطل وجود داشته باشد.

    · من خودم فکر می کنم که عاقل در کارها کم دخالت می کند یا اصلاً دخالت نمی کند و کارهای خود را انجام می دهد.

    · اگر من از بسیاری پیروی می کردم، نباید فلسفه می خواندم.

    Cleanthes

    پس از مرگ زنون، Cleanthes به عنوان رهبر مدرسه جانشین او شد و توسعه یافت. رواقی گرایی با یکسان سازی ایده های خود در مورد منطق، اخلاق و متافیزیک. چیزی که آموزه های کلیانتز را متفاوت کرد این است که او به جای آموزش کنترل احساسات، آنها را به کلی لغو کرد. وی اظهار داشت که برای رسیدن به سعادت باید برای قوام عقل و منطق تلاش کرد. از نظر کلیانتز، این به معنای تسلیم شدن در برابر سرنوشت بود.

    • او به کمی میل دارد اما به اندک نیاز دارد.
    • او آرزوی خود را دارد، آرزوی او. می تواند داشتن آنچه که کافی است باشد.
    • سرنوشت ها مایل ها را هدایت می کنند اما ناخواسته ها را می کشانند.
    • من، زئوس، و شما را نیز هدایت کنید. ، تقدیر، به هر کجا که احکام تو مرا گماشته است. من به راحتی دنبال می کنم، اما اگر انتخاب نکنم، هر چند بدبخت هستم، باید همچنان دنبال کنم. سرنوشت مشتاقان را هدایت می کند، اما ناخواسته ها را می کشاند.

    دیوژنس بابلی

    دیوژنس به خاطر گفتار آرام و متواضع خود معروف بود. او ریاست مدرسه رواقی را در آتن بر عهده داشت و بعد به رم فرستاده شد. بزرگترین دستاورد او معرفی اندیشه های رواقی به روم بود. از نقل قول های فراوان او،موارد زیر برجسته می شوند:

    • او بیشترین را دارد و به کمترین ها راضی است.
    • من چیزی نمی دانم، جز حقیقت جهلم. .
    • کسانی که فضیلت را همیشه در دهان دارند و در عمل از آن غفلت می‌کنند، مانند چنگ هستند که صدایی خوشایند برای دیگران می‌فرستد، در حالی که خود از موسیقی بی‌احساس است. 8>

    Wrapping Up

    از فهرست داده شده، متوجه خواهید شد که زیبایی رواقی در این است که مختص هیچ طبقه خاصی نیست. رواقیون معروف از امپراتورها، از مقامات عالی رتبه تا یک برده خشمگین می شوند. تنها شرط این است که آموزه ها از ارزش های رواقی پیروی کنند. همچنین ذکر این نکته مهم است که فهرست‌شده‌های فوق تنها رواقیون شناخته شده در تاریخ نیستند.

    آنچه ما فهرست کرده ایم به سادگی معروف ترین آنها هستند. رواقی های نمونه دیگری نیز وجود دارند که به ما نقل قول هایی داده اند تا از آنها پیروی کنیم. همه اینها با هم فهرست جامعی از حکمت را برای هر کسی که به دنبال خوشبختی نهایی است تشکیل می دهد.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.