فهرست مطالب
Asmodeus شیطانی از درجه اول است که برخی از آنها به عنوان "پادشاه شیاطین"، "شاهزاده شیاطین" و "شاه ارواح زمینی" یاد می کنند. او یکی از هفت شاهزاده جهنم است که هر کدام مسئولیت یکی از هفت گناه کبیره را بر عهده دارند. به این ترتیب، آسمودئوس دیو شهوت است.
هدف اصلی او برهم زدن روابط جنسی زوجین است، خواه از طریق مداخله در پایان ازدواج در شب عروسی و یا توسط ترغیب زن و شوهر به دنبال استثمارهای جنسی خارج از ازدواج.
منشا و ریشه شناسی Asmodeus
نام Asmodeus دارای املای جایگزین متعددی از جمله Asmodia، Ashmedai، Asmodevs و چندین تکرار مشابه دیگر است. اکثر محققان بر این باورند که آسمودئوس ریشه در زرتشتی ، دین باستانی ایران دارد.
در زبان اوستایی "aeshma" به معنای خشم و "daeva" به معنای دیو است. اگرچه نام ترکیبی Aeshma-daeva در متن مقدس یافت نمی شود، یک شیطان خشم وجود دارد، "daeva Aeshma". این خاستگاه ریشهشناختی با تأثیر تأیید شده فرهنگ ایرانی بر یهودیت پس از تبعید مرتبط است.
آسمودئوس چگونه است؟
آسمودئوس در کتاب کولین دی پلانسی Dictionnaire Infernal. PD.
معروف Dictionnaire Infernal (1818) نوشته ژاک کولین دی پلانسی منبعی برای آنچه امروزه ویژگی های فیزیکی پذیرفته شده است.آسمودئوس.
به طور سنتی، آسمودئوس دارای سه سر است، یکی مانند گوسفند، یکی مانند گاو نر، و یکی مانند یک انسان، اما با بینی قلاب، گوش ها و دندان های نوک تیز، و آتش از دهانش می آید. تنه او نیز مانند یک مرد است، اما در زیر کمر، او پاها و پاهای خروس پردار دارد.
آسمودئوس در کنار ظاهر غیرمعمول خود، سوار بر شیری با بال می باشد. و گردن اژدها. پس از تایید اسقف اعظم پاریس، این دیدگاه پذیرفته شد.
آسمودئوس در متون یهودی
آسمودئوس در هیچ یک از کتب متعارف کتاب مقدس عبری دیده نمی شود، اما در چندین متون خارج از متعارف مانند کتاب توبیت و عهد سلیمان نقش برجسته ای دارد. . دوم پادشاهان 17:30 حاوی اشاره ای به خدای آشیما است که توسط «مردان حمات» در سوریه پرستش می شد. در حالی که املا در زبان اوستایی شبیه اشما است، اما برقراری ارتباط مستقیم دشوار است.
کتاب توبیت
آسمودئوس آنتاگونیست اصلی کتاب است. توبیت، متنی متعارف دوم که نزدیک به قرن دوم قبل از میلاد نوشته شده است. کتاب توبیت فضای مبهمی را در کتاب مقدس یهودی و مسیحی اشغال می کند. این بخشی از کتاب مقدس عبری نیست، اما توسط کلیسای کاتولیک رومی و ارتدکس به عنوان متعارف شناخته شده است. پروتستان ها آن را در آپوکریفا قرار می دهند، مجموعه ای از نوشته ها با وضعیت مبهم بسته به نوعفرقه.
کتاب توبیت داستانی تخیلی است که حول محور دو خانواده یهودی متمرکز است. اولین آنها خانواده توبیت هستند. پسرش توبیاس به سفری از نینوا به شهر اکباتانا در ماد، ایران امروزی فرستاده می شود. در طول راه، فرشته رافائل به او کمک می کند.
در اکباتانا، او با سارا، دختر راگوئل، که توسط دیو آسمودئوس در حال عذاب است، ملاقات می کند. آسمودئوس به حدی عاشق سارا شده است که ازدواج او با هفت خواستگار مختلف را با کشتن هر داماد در شب عروسی آنها قبل از اینکه بتوانند ازدواج را به پایان برسانند، خنثی کرده است. توبیاس خواستگار بعدی است که سارا را تعقیب می کند. او موفق شد و توانست تلاش های آسمودئوس را با کمک رافائل محدود کند.
تلمود و عهد سلیمان
هم در تلمود و هم در عهد سلیمان، آسمودئوس در ساخت معبد سلیمان نقش دارد.
تلمود متن اولیه یهودیت خاخام است. این منبع اصلی برای قوانین دینی و الهیات یهودی است. در اینجا اشمدایی چندین ظاهر می شود. در یک افسانه، او توسط سلیمان فریب خورده است تا در ساخت معبد کمک کند. در داستان های مرتبط دیگر، او عاشق همسر سلیمان می شود.
در یک افسانه طولانی، او را برای ساختن معبد سلیمان به زنجیر بسته اند، اما سلیمان را فریب می دهد تا او را آزاد کند. پس از آزادی، او سلیمان را به فاصله قابل توجهی به صحرا پرتاب می کند و لباس مبدل می کندخود را به جای سلیمان به عنوان پادشاه. چندین سال بعد، سلیمان برمی گردد و با استفاده از یک حلقه جادویی اشمدای را شکست می دهد.
آسمودئوس نقش مشابهی در عهد سلیمان دارد، متنی شبه کتبی که در طی چندین قرن از تقریباً قرن سوم پس از میلاد تا قرن سوم نوشته و گردآوری شده است. قرون وسطی. در این روایت، سلیمان از آسمودئوس در ساختن معبد کمک میگیرد. آسمودئوس در طول کار آنها پیش بینی می کند که پادشاهی سلیمان بین پسرانش تقسیم خواهد شد. پرسشهای بیشتر حقایقی را در مورد آسمودئوس نشان میدهد، مانند ناکام ماندن او توسط رافائل.
مراجعات شیطانشناسی
آسمودئوس بعداً در چندین خلاصه معروف جادوگری و شیطانشناسی ظاهر میشود. Malleus Maleficarum او را به عنوان دیو شهوت توصیف می کند. چکش جادوگران که در سال 1486 توسط یک روحانی آلمانی به نام هاینریش کرامر نوشته شده است، جادوگری را به عنوان جنایت بدعت گذاری و ابزارهای مختلف شکنجه که برای گرفتن اعترافات به این جنایات استفاده می شود، تشریح می کند. با این توصیف، از جمله آسمودئوس در طبقه بندی شیاطین خود. بر اساس سایر منابع دوره قرون وسطی عالی، قدرت آسمودئوس در ماه نوامبر یا در طول علامت زودیاک دلو بیشتر بود. او را یکی از پادشاهان جهنم درست زیر لوسیفر می دانند و گاهی با ابادون در ارتباط است.
اندیشه مسیحی
دردر اندیشه مسیحی، آسمودئوس موقعیت مشابهی از اولویت و وسوسه داشته است. بر اساس برخی گزارش ها، گریگوری کبیر، پاپ در رم از سال 590 تا 604 پس از میلاد، آسمودئوس را در تاج و تخت، یکی از رده بندی های برتر فرشتگان، گنجاند. قبل از سقوط فرشتگان با شیطان و با عنوان والای او در میان شیاطین مطابقت دارد زیرا شیاطین فقط فرشتگان سقوط کرده اند.
در سالهای بعد رذیلت های دیگری به کارنامه این اهریمن شرور اضافه شد که مهمترین آنها قمار بود. ظاهر و رفتار او نیز تا حدودی دستخوش تغییر شد. او حداقل در نگاه اول بسیار جذاب تر می شود. نگاه کردن به چهره انسانی او خوشایند است، و او به خوبی لباس پوشیده است، پای پردار و دم اژدها را پنهان کرده است.
استفاده از عصا از لنگی که او با آن راه می رود ناشی از چنگال پایش است، منحرف می شود. او همچنین بسیار کمتر متخاصم می شود و به شرارت های قتل و نابودی متمایل می شود. در عوض، او به چیزی شبیه به یک محرک خوش اخلاق و بداخلاق تبدیل می شود.
ظاهر قابل توجه دیگر
افسانه سلیمان و آسمودئوس در فرهنگ اسلامی ظاهر می شود. مانند بسیاری دیگر از نکات تاریخ یهود، به تاریخ و عقاید اسلامی نیز انتقال داده شده است. در نسخه اسلامی داستان، آسمودئوس با نام صخر شناخته می شود که به راک ترجمه می شود. این اشاره به سرنوشت او پس از شکست سلیمان است.دیو در آهنی کف زده و در جعبه ای از سنگ محبوس می شود که سپس به دریا انداخته می شود.
در دوران مدرن، آسمودئوس تا حد زیادی از منابع فرهنگی ناپدید شده است، شاید به دلیل نرم شدن او در طول قرن های قبل. او به عنوان یک شخصیت تکرارشونده در فصل سیزدهم سریال تلویزیونی Supernatural ظاهر می شود. او در بازی نقش آفرینی Dungeons and Dragons نقش برجسته ای دارد و در هر تکرار بازی نقشی مشابه با پادشاه نه جهنم دارد.
به طور خلاصه
آسمودئوس دیویی است که نفوذ و ظاهرش به مرور زمان کمرنگ شده است. در حالی که اکثر مردم شیطان شهوت را با ظاهر وحشتناکش در طول بیشتر تمدن غرب می شناختند و از آن می ترسیدند، امروزه تعداد کمی نام او را می شناسند.