فهرست مطالب
جنگ ویتنام که جنگ آمریکا در ویتنام نیز نامیده می شود، درگیری بین نیروهای ویتنام شمالی و جنوبی بود. این جنگ توسط ارتش ایالات متحده و متحدانش حمایت شد و از سال 1959 تا 1975 ادامه یافت.
اگرچه جنگ در سال 1959 آغاز شد، اما ادامه یک درگیری داخلی بود که در سال 1954 زمانی که هوشی مین تمایل خود را اعلام کرد آغاز شد. یک جمهوری سوسیالیستی از ویتنام شمالی و جنوبی ایجاد کنید که با مخالفت فرانسه و بعداً سایر کشورها روبرو خواهد شد. آیزنهاور PD.
جنگ با این فرض آغاز شد که اگر یک کشور به دست کمونیسم بیفتد، این احتمال وجود داشت که سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی نیز همین سرنوشت را داشته باشند. پرزیدنت دوایت دی. آیزنهاور آن را به عنوان "اصل دومینو" در نظر گرفت.
در سال 1949، چین به یک کشور کمونیستی تبدیل شد. با گذشت زمان، ویتنام شمالی نیز تحت حاکمیت کمونیسم قرار گرفت. این گسترش ناگهانی کمونیسم ایالات متحده را بر آن داشت تا به دولت ویتنام جنوبی کمک کند، پول، تدارکات و نیروهای نظامی در مبارزه با کمونیسم فراهم کند.
در اینجا برخی از جالب ترین حقایق جنگ ویتنام آورده شده است. شاید قبلاً درباره آن نشنیده باشید:
عملیات Rolling Thunder
Rolling Thunder نام رمز عملیات هوایی مشترک نیروی هوایی، ارتش، نیروی دریایی و تفنگداران دریایی ایالات متحده علیه ویتنام شمالی بود. و بین ماه مارس انجام شد1965 و اکتبر 1968.
عملیات در 2 مارس 1965 با بمباران اهداف نظامی در ویتنام شمالی آغاز شد و تا 31 اکتبر 1968 ادامه یافت. هدف از بین بردن اراده ویتنام شمالی برای ادامه جنگ بود. با رد کردن تدارکات و از بین بردن ظرفیت آنها برای بسیج سربازان.
تولد مسیر هوشی مین
مسیر هوشی مین شبکه ای از مسیرها است که در زمان ساخت جنگ ویتنام توسط ارتش ویتنام شمالی. هدف آن انتقال تدارکات از ویتنام شمالی به جنگجویان ویت کنگ در ویتنام جنوبی بود. از بسیاری از مسیرهای به هم پیوسته تشکیل شده بود که از زمین های جنگلی انبوه می گذشتند. این به دلیل پوشش جنگلی که در برابر بمبافکنها و سربازان پیاده ارائه میشد، به حمل و نقل کالاهای ضروری کمک زیادی کرد.
مسیرها همیشه قابل مشاهده نبودند، بنابراین سربازان هنگام حرکت در آنها مراقب بودند. خطرات زیادی در مسیرها وجود داشت، از جمله مین ها و سایر مواد منفجره به جا مانده از هر دو طرف جنگ. سربازانی که سعی میکردند این مسیرها را شناسایی کنند، از تلهها نیز میترسیدند.
تلههای انفجاری زندگی سربازان را بدبخت کردند
ویت کنگها معمولاً تلههای وحشتناکی را برای نیروهای آمریکایی تعقیب میکردند تا سرعت خود را کاهش دهند. پیشرفت ها آنها اغلب به راحتی ساخته می شدند، اما برای آسیب رساندن تا حد امکان ساخته می شدند.
یک نمونه از این تله ها چوب های موذی پانجی بود. آنها بودندبا تیز کردن چوب های بامبو، که بعداً در سوراخ هایی روی زمین کاشته شد، ساخته شده است. پس از آن، سوراخ ها توسط یک لایه نازک از شاخه ها یا بامبو پوشانده شد که سپس به طرز ماهرانه ای استتار شد تا از سوء ظن جلوگیری شود. هر سرباز بدبختی که روی تله پا بگذارد، پایش را به چوب میبندند. بدتر از آن، چوبها اغلب با مدفوع و سم پوشانده میشد، بنابراین مجروحان بیشتر در معرض ابتلا به عفونتهای بد بودند.
تلههای دیگری برای سوء استفاده از تمایل سربازان برای برداشتن غنائم جنگی ساخته شد. این تاکتیک به ویژه هنگامی که روی پرچم ها استفاده می شد مؤثر بود زیرا نیروهای آمریکایی دوست داشتند پرچم های دشمن را پایین بیاورند. هر زمان که کسی بخواهد پرچم را بردارد، مواد منفجره منفجر میشوند.
این تلهها همیشه برای کشتن یک سرباز نبوده است. قصد آنها این بود که کسی را معلول یا ناتوان کنند تا سرعت نیروهای آمریکایی را کاهش دهد و در نهایت به منابع آنها آسیب برساند زیرا مجروحان نیاز به درمان داشتند. ویت کنگ ها متوجه شدند که یک سرباز مجروح، سرعت دشمن را بسیار بیشتر از یک سرباز مرده کاهش می دهد. بنابراین، آنها تله های خود را تا حد امکان مخرب ساختند.
یک نمونه از تله های وحشتناک گرز نام داشت. هنگامی که سیم تریپ فعال می شود، یک توپ چوبی از کنده های چوبی که با میخ های فلزی آغشته شده است به پایین می افتد و قربانی ناآگاه را به چوب می اندازد.
عملیات مزرعه باعث سرطان و نقایص مادرزادی شد
جنگجویان ویتنامی علاوه بر تله ها همچنین از جنگل تا حد زیادی استفاده کردند.آنها از آن برای استتار مؤثر خود استفاده کردند و بعداً این تاکتیک در جنگ چریکی مفید واقع شد. سربازان ایالات متحده، در حالی که در فن آوری و آموزش جنگ دست بالا را داشتند، در برابر تاکتیک ضربه و اجرا مبارزه کردند. همچنین بر بار روانی سربازان افزود، زیرا آنها باید دائماً مراقب محیط اطراف خود باشند تا در داخل جنگل از هرگونه حمله ای جلوگیری کنند.
برای مبارزه با این نگرانی، ویتنام جنوبی درخواست کمک کرد. ایالات متحده به منظور از بین بردن مزیت دشمنانی که در جنگل پنهان شده بودند، شاخ و برگ ها را حذف می کند. در 30 نوامبر 1961، عملیات Ranch Hand توسط پرزیدنت جان اف کندی روشن شد. هدف از این عملیات تخریب جنگل برای جلوگیری از مخفی شدن ویت کنگ ها و فلج کردن منابع غذایی آنها از محصولات بود.
یکی از پرمصرف ترین علف کش ها در آن زمان "عامل نارنجی" بود. موسسه ملی سرطان ایالات متحده مطالعاتی را انجام داد که اثرات مضر این مواد شیمیایی را کشف کرد. بعداً مشخص شد که یک محصول جانبی استفاده از آن می تواند باعث سرطان و نقایص مادرزادی شود. با توجه به این کشف، عملیات خاتمه یافت، اما دیگر دیر شده بود. بیش از 20 میلیون گالن مواد شیمیایی در حالی که عملیات فعال بود، قبلاً در یک منطقه وسیع اسپری شده بود.
افرادی که در معرض عامل نارنجی قرار داشتند از بیماری ها و ناتوانی های فلج کننده رنج می بردند. بر اساس گزارش های رسمی ازدر ویتنام، حدود 400000 نفر در اثر مواد شیمیایی جان خود را از دست داده اند یا آسیب دائمی دیده اند. جدای از آن، از آنجایی که این ماده شیمیایی می تواند برای چندین دهه در بدن انسان باقی بماند، تخمین زده می شود که 2,000,000 نفر در اثر قرار گرفتن در معرض بیماری دچار بیماری شده و نیم میلیون نوزاد در نتیجه آسیب ژنتیکی که عامل نارنجی ایجاد کرده بود با نقص مادرزادی متولد شدند.
ناپالم ویتنام را به جهنم آتشین تبدیل کرد
به غیر از باریدن مواد شیمیایی سرطان زا از هواپیماهای خود، سربازان ایالات متحده تعداد زیادی بمب نیز پرتاب کردند. روشهای بمباران سنتی بر مهارت خلبان برای انداختن بمب بر روی هدف دقیق تکیه میکنند و در عین حال از شلیک دشمن نیز اجتناب میکنند، زیرا برای دقیق بودن باید تا حد امکان نزدیکتر پرواز کنند. روش دیگر پرتاب چندین بمب در منطقه ای در ارتفاع بالاتر بود. هر دو چندان مؤثر نبودند، زیرا جنگجویان ویتنامی اغلب خود را در جنگل های انبوه پنهان می کردند. به همین دلیل ایالات متحده به ناپالم متوسل شد.
ناپالم مخلوطی از ژل و سوخت است که طوری طراحی شده است که به راحتی می چسبد و آتش را پخش می کند. در جنگلها و مکانهای احتمالی که جنگجویان ویتنامی در آنجا مخفی میشوند استفاده میشد. این ماده آتشین به راحتی می تواند قطعه عظیمی از زمین را بسوزاند و حتی می تواند روی آب بسوزد. این نیاز به دقت دقیق برای پرتاب بمب ها را از بین می برد زیرا آنها فقط باید یک بشکه ناپالم را رها می کردند و اجازه می دادند آتش کار خود را انجام دهد. با این حال، غیرنظامیان نیز اغلب تحت تاثیر قرار گرفتندآتش غیر قابل کنترل.
یکی از نمادین ترین عکس هایی که از جنگ ویتنام به دست آمد، دختری برهنه بود که از حمله ناپالم می دوید. دو روستایی و دو پسر عموی دختر کشته شدند. او برهنه می دوید زیرا لباس هایش توسط ناپالم سوخته بود، بنابراین مجبور شد آن ها را پاره کند. این عکس جنجال و اعتراضات گسترده ای را علیه تلاش های جنگی در ویتنام برانگیخت.
مسائل کلیدی تسلیحات
اسلحه هایی که به سربازان ایالات متحده داده شد با مشکلاتی همراه بود. به تفنگ M16 وعده داده شده بود که در عین سبک وزن بودن، قدرت بیشتری داشته باشد، اما نتوانست نقاط قوت فرضی خود را در میدان نبرد ارائه دهد.
بیشتر برخوردها در جنگل ها اتفاق می افتاد، بنابراین اسلحه ها مستعد جمع شدن خاک بودند که باعث می شد خاک جمع شود. در نهایت باعث گیر کردن آنها می شود. تجهیزات تمیز کردن نیز محدود بود، بنابراین تمیز کردن آنها به طور منظم یک چالش بود.
این نوع شکست ها در طول گرمای جنگ می تواند خطرناک و اغلب کشنده باشد. سپس سربازان مجبور شدند به دلیل قابلیت اطمینان به تفنگ های AK 47 دشمن به عنوان سلاح اصلی خود تکیه کنند. همچنین یک بازار زیرزمینی برای سلاحهای دشمن وجود داشت تا سربازانی را که نمیخواستند سرنوشت خود را با تفنگهای معیوب M16 قمار کنند.
اکثر سربازان در واقع داوطلب شدند
برخلاف تصور عمومی که پیش نویس نظامی به طور ناعادلانه جمعیت آسیب پذیر را در طول جنگ هدف قرار داد، آمار نشان می دهد که این پیش نویس در واقع بوده استنمایشگاه. روش هایی که برای ترسیم پیش نویس استفاده کردند کاملا تصادفی بود. 88.4 درصد مردانی که در ویتنام خدمت می کردند قفقازی، 10.6 درصد سیاه پوست و 1 درصد از نژادهای دیگر بودند. وقتی صحبت از مرگ و میر به میان میآید، 86.3 درصد از مردانی که جان باختند، قفقازی، 12.5 درصد سیاهپوست و 1.2 درصد از نژادهای دیگر بودند. پیش نویس، دو سوم سربازان داوطلب شدند تا به جنگ بپیوندند. تنها 1,728,344 مرد در طول جنگ ویتنام در مقایسه با 8,895,135 مرد در جنگ جهانی دوم به خدمت گرفته شدند.
حماقت مک نامارا
به غیر از تهیه پیش نویس تصادفی معمولی در طول جنگ، روند انتخاب متفاوتی نیز وجود داشت. در جریان بود رابرت مک نامارا پروژه 100000 را در دهه 1960 اعلام کرد، ظاهراً برای حل نابرابری افراد محروم. این دموگرافیک شامل افرادی با ظرفیت جسمی و ذهنی کمتر از حد متوسط بود.
آنها در میانه نبرد مسئولیت داشتند، بنابراین معمولاً به دور از آن به کار گرفته می شدند. هدف اولیه این پروژه این بود که به این افراد مهارت های جدیدی بدهد که بتوانند در زندگی غیرنظامی از آنها استفاده کنند. با وجود اینکه قصد خوبی داشت، با انتقادهای قابل توجهی مواجه شد و کهنه سربازان بازگشته نتوانستند مهارت هایی را که آموخته بودند در زندگی غیرنظامی خود بگنجانند.
این برنامه به عنوان استثمارگرانه و به عنوان یک شکست بزرگ تلقی می شد. در نظر عموم، افراد ذکر شده بودندفقط به عنوان خوراک توپ استفاده شد، بنابراین تصویر ارتش آمریکا ضربه بزرگی خورد. سالها طول کشید تا دوباره اعتماد عمومی را به دست آورد.
تعداد مرگ و میر
افراد تخلیه شده با هلیکوپتر ایر آمریکا قبل از سقوط سایگون به دست نیروهای ویتنام شمالی.
تخمین زده می شود که تا 3 میلیون غیرنظامی، جنگجویان ویتنام شمالی و ویت کنگ در طول درگیری کشته شدند. این تخمین رسمی از تلفات تا سال 1995 توسط ویتنام برای عموم منتشر نشد. معیشت مردم به دلیل بمباران مداوم، استفاده از ناپالم و عقیمسازی علفکشهای سمی به شدت ویران شده بود. این تأثیرات هنوز تا به امروز احساس می شود.
در واشنگتن دی سی، یادبود کهنه سربازان ویتنام در سال 1982 برای ادای احترام به افرادی که در حین خدمت در ویتنام جان باختند یا مفقود شدند، برپا شد. این فهرست حاوی اسامی 57939 پرسنل نظامی ایالات متحده بود و از آن زمان به بعد فهرست گسترش یافته است تا اسامی افراد دیگری را نیز در بر گیرد که در ابتدا در این فهرست گنجانده نشده بودند.
در نتیجه
جنگ ویتنام منجر به کشته شدن میلیون ها نفر شد و تنها درگیری بود که تا آن زمان به شکست ارتش آمریکا ختم شد. سالها ادامه یافت و عملیاتی پرهزینه و تفرقهانگیز برای آمریکاییها بود که منجر به تظاهرات ضد جنگ و آشوب در داخل شد.
حتی امروز، این سوال که چه کسی در جنگ پیروز شد، پاسخ روشنی ندارد. استدلال هایی برای هر دو طرف وجود دارد، و در حالی کهایالات متحده در نهایت عقب نشینی کرد، آنها تلفات کمتری نسبت به دشمن متحمل شدند و در اکثر نبردهای اصلی جنگ، نیروهای کمونیست را شکست داده بودند. در پایان، هدف آمریکا برای محدود کردن کمونیسم در منطقه شکست خورد زیرا ویتنام شمالی و جنوبی در نهایت در سال 1976 تحت یک دولت کمونیستی متحد شدند.