پوکا (پوکا) - اجنه اسب سلتیک مرموز

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    یک اسب نر سیاه در حال تاخت و تاز کردن، منظره بسیار زیبایی است، اما اگر بعد از تاریکی هوا در ایرلند باشید، خیر. اسب‌های اساطیری púca سیاه اساطیر ایرلندی قرن‌ها مردم ایرلند و دیگر قومیت‌های سلتیک را به وحشت انداخته‌اند، اما به‌ویژه کشاورزان را آزار می‌دهند. یکی از محبوب ترین موجودات اساطیر سلتیک ، پوکا از بسیاری جهات الهام بخش فرهنگ مدرن بوده است. رمز و راز پشت این موجودات چیست و چگونه پدید آمدند؟

    Púca چیست؟

    Púca، در ایرلندی باستان، به معنای واقعی کلمه به عنوان اجنه ترجمه می شود. امروزه معمولاً آن را pooka می‌گویند و púcai شکل جمع فنی آن است. نظریه دیگر در مورد نام پوکا این است که از Poc آمده است. he-goat به زبان ایرلندی.

    این موجودات تهدیدآمیز معمولاً به شکل اسب سیاه هستند و خستگی ناپذیر در حومه شهر پرسه می زنند و به دنبال افرادی هستند که عذاب دهند. آنها به ندرت تا آنجا پیش می رفتند که کسی را بکشند، اما گفته می شود که باعث آسیب مالی و شرارت فراوان و همچنین به طور کلی بدبختی می شوند.

    پوکا چه کرد؟

    رایج ترین افسانه در مورد پوکا این است که آنها شب ها به دنبال مردم می گردند و سعی می کنند مردم فقیر را فریب دهند تا سوار آنها شوند. قربانی معمول پوکا، مستی خواهد بود که به سرعت به خانه نرسیده است، کشاورز که پس از تاریک شدن هوا مجبور به انجام برخی کارها در مزرعه می شود، یا کودکانی که برای شام به خانه نمی رسند.

    پوکا معمولا سعی می کندبرای متقاعد کردن شخص برای سوار شدن به آن، اما در برخی از افسانه ها، جانور فقط آنها را به پشت می اندازد و شروع به دویدن می کند. این دویدن نیمه شب معمولاً تا سپیده دم ادامه می‌یابد که پوکا قربانی را به جایی که او را از آنجا برده برمی‌گرداند و او را گیج و گیج در آنجا رها می‌کند. قربانی به ندرت کشته می شود یا حتی آسیب جسمی می بیند، اما یک کابوس وحشتناک سواری به او داده می شود. بر اساس برخی افسانه ها، سوارکار نیز با بدشانسی مورد نفرین قرار می گیرد.

    چگونه پوکا را متوقف کنیم

    چند اقدام متقابل رایجی وجود دارد که مردم علیه اسب های پوکاه انجام دادند. ، جدای از تلاش ساده برای رسیدن به خانه قبل از غروب. رایج‌ترین آنها پوشیدن «چیزهای تیز»، مانند خار، برای جلوگیری از ربودن حیوان یا حداقل داشتن کنترل روی آن در طول سواری است.

    در داستان Seán Ó Cróinín یک Buachaill Bó agus an Púca ، پسری توسط یک پوکا گرفته می شود و با خارهای خود به حیوان می زند. پوکا جوانان را به زمین می اندازد و فرار می کند. چند روز بعد پوکا به طرف پسر برمی گردد و پسر به آن طعنه می زند و می گوید:

    بیا پیش من ، او گفت، تا بتوانم روی پشتت بلند شوم.

    چیزهای تیز به تن دارید؟ حیوان گفت.

    مطمئنا پسر گفت.

    اوه، پس من به شما نزدیک نمی شوم، پوکا گفت.

    سهم پوکا

    یکی دیگر از راه های متداول برای محافظت از خود در برابر پوکا، گذاشتن سهمی از رامحصولات در یک توده در انتهای مزرعه. این کار برای دلجویی از پوکا انجام شد تا روی محصولات و حصارها در مزرعه فرد رد نشود.

    سهم این پوکا به ویژه با جشنواره سامهین و روز پوکا - 31 اکتبر و 1 نوامبر در ایرلند. این روز پایان نیمه روشن سال و شروع نیمه تاریک در تقویم سلتیک است.

    جشنواره سامهین چندین روز طول می کشد و شامل فعالیت های مختلفی می شود، اما از آنجایی که پایان برداشت را نیز نشان می دهد. کشاورزان سهم پوکا را از آخرین محصولات ترک می کردند.

    Shapeshifters و Tricksters

    با این حال، پوکاها چیزی بیش از اسب های ترسناک بودند، و دلیلی وجود دارد که چرا نام آنها به گوبلین ترجمه می شود. در ایرلندی باستان. این موجودات در واقع تغییر دهنده های ماهری بودند و می توانستند در موارد نادری به حیوانات مختلف دیگری مانند روباه، گرگ، خرگوش، گربه، کلاغ، سگ، بز یا حتی یک فرد تبدیل شوند. افراد، نمی توانستند به یک فرد خاص تغییر شکل دهند و همیشه حداقل ویژگی های حیوانی مانند سم، دم، گوش های مودار و غیره داشتند. یک موضوع مشترک تقریباً در تمام تجسمات آنها این بود که پوکا دارای خز، مو و/یا پوست سیاه است.

    در برخی از نسخه‌های اسطوره پوکا، گفته می‌شود که این موجود می‌تواند گاهی اوقات به یک اجنه تبدیل شود. با ویژگی های آشکار خون آشام توصیف شده است. چند داستاندر مورد پوکاها صحبت کنید که مردم را شکار می کنند، و سپس آنها را می کشند و می خورند به این شکل اجنه خون آشام.

    با این حال، پوکاها معمولاً به جای موجودات قاتل، شیطان و مخرب در نظر گرفته می شوند. به همین دلیل است که داستان‌های مربوط به کشتن مردم پوکا به شکل اجنه اغلب نادرست تلقی می‌شوند، زیرا ممکن است داستان‌سرایان قدیمی و باردها از نام اشتباهی در داستان‌های خود استفاده می‌کردند.

    به‌طور معمول، پوکا به‌عنوان حیله‌گر بداخلاق در نظر گرفته می‌شود. ، حتی زمانی که به شکل انسان یا اجنه هستند. این موجودات می توانستند به هر شکلی صحبت کنند اما به ویژه در شکل انسانی خود پرحرف بودند. پوکا معمولاً از قدرت گفتار خود برای نفرین کردن کسی استفاده نمی‌کند، اما سعی می‌کنند او را فریب دهند و او را از شهر دور کنند یا پشت سرشان بگذارند.

    خیرخواهی پوکا

    همه داستان‌های پوکا نیستند. آنها را شیطانی نشان دهید. طبق برخی از داستان ها، برخی از پوکاها نیز می توانند خیرخواه باشند. برخی حتی از پوکا سفید می گویند، اگرچه رنگ آن 100% با شخصیت پوکا مرتبط نیست.

    سفید یا سیاه، انسان یا اسب، پوکاهای خوب نادر بودند، اما در فرهنگ عامه سلتیک وجود داشتند. برخی از آنها برای جلوگیری از تصادف مداخله می کردند یا مردم را از راه رفتن به دام روح یا پری بدخواه دیگر باز می داشتند. برخی از داستان ها در مورد پوکای خوب صحبت می کنند که از روستاها یا مناطق خاصی به عنوان یک روح نگهبان نیز محافظت می کند.

    در داستانی از شاعر ایرلندی لیدی وایلد، پسر یک کشاورز به نامپادریگ حضور پنهان یک پوکا را در آن نزدیکی احساس کرد و آن موجود را صدا زد و کتش را تقدیم کرد. پوکا به شکل یک گاو نر جوان در مقابل پسر ظاهر شد و به او گفت که اواخر همان شب به آسیاب نزدیک بیاید. پسر این کار را کرد و متوجه شد که پوکا تمام کار آسیاب کردن ذرت را در کیسه های آرد انجام داده است. پوکا این کار را شب به شب انجام می داد و پادریگ هر شب در یک صندوقچه خالی پنهان می شد و کار پوکا را تماشا می کرد.

    در نهایت پادریگ تصمیم گرفت برای تشکر از پوکا کت و شلواری از ابریشم خوب بسازد. موجود. با این حال، پوکا پس از دریافت هدیه تصمیم گرفت که زمان آن رسیده است که آسیاب را ترک کند و به «کمی از دنیا دیدن کند». با این حال، پوکا قبلاً به اندازه کافی کار کرده بود و خانواده پادریگ ثروتمند شده بودند. بعداً، وقتی پسر بزرگ شد و در حال ازدواج بود، پوکا برگشت و مخفیانه یک کادوی عروسی از یک فنجان طلایی پر از نوشیدنی جادویی که تضمین کننده خوشبختی بود، گذاشت.

    به نظر می‌رسد اخلاقیات داستان این است. که اگر مردم با پوکا خوب باشند (کتشان را به آنها تقدیم کنند یا به آنها هدیه بدهند) مقداری پوکا می تواند به جای اینکه باعث فساد شود، لطف خود را جبران کند. این یک موتیف رایج برای دیگر موجودات سلتیک، ژرمنی و نوردیک است که در عین حال که معمولاً بدخواه هستند، اگر با آنها خوب رفتار شود، می‌توانند خیرخواه باشند.

    Boogieman یاخرگوش عید پاک؟

    گفته می شود بسیاری دیگر از شخصیت های اساطیری محبوب از پوکا الهام گرفته شده اند. گفته می‌شود که بوگیمن یکی از این شخصیت‌ها است، اگرچه فرهنگ‌های مختلف ادعا می‌کنند که الهام‌های متفاوتی برای نسخه‌های خود از بوگیمن دارند. با این وجود، موتیف ربودن کودکان در شب مطمئناً با پوکا مطابقت دارد.

    ارتباط شگفت‌انگیزتر دیگر ارتباط با خرگوش عید پاک است. از آنجایی که خرگوش‌ها یکی از محبوب‌ترین شکل‌های پوکا هستند، پس از اسب، به نماد باستانی باروری خرگوش‌ها متصل می‌شوند. واقعاً مشخص نیست که آیا خرگوش عید پاک از تجسم اسم حیوان دست اموز پوکا الهام گرفته شده است یا اینکه هر دو از ارتباط خرگوش با باروری الهام گرفته شده اند. در هر صورت، افسانه های پوکا خاصی وجود دارد که در آن پوکاهای خرگوش خیرخواه تخم مرغ و هدیه به مردم می دهند.

    پوکا در ادبیات – شکسپیر و کلاسیک های دیگر

    Puck (1789) اثر جاشوا رینولدز. دامنه عمومی.

    پوکاها در بسیاری از ادبیات باستانی، قرون وسطایی و کلاسیک بریتانیا و ایرلند حضور دارند. یکی از این نمونه ها شخصیت پاک در رویای شب نیمه تابستان شکسپیر است. در نمایشنامه، پوک یک جن حیله‌گر است که بیشتر رویدادهای داستان را به حرکت در می‌آورد.

    نمونه‌های معروف دیگر از رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس ایرلندی فلان اوبراین (نام اصلی برایان اونولان) و شاعر آمده است. دبلیو بی ییتسکه شخصیت‌های پوکا خود را به صورت عقاب نوشته‌اند.

    نمادها و نمادهای پوکا

    به نظر می‌رسد بیشتر نمادهای پوکا مربوط به تصویر کلاسیک بوگیمن است - یک هیولای ترسناک برای ترساندن بچه‌ها (و روستا) مست) به طوری که آنها رفتار می کنند و از مقررات منع آمد و شد عصر خود پیروی می کنند.

    وجه شیطنت آمیز پوکا نیز وجود دارد که باعث می شود آنها بدون توجه به رفتارشان با مردم کلک بزنند و نماد غیرقابل پیش بینی بودن زندگی و سرنوشت است.

    نماد پوکا در اسطوره هایی که موجودات از نظر اخلاقی خاکستری یا حتی خیرخواه هستند جالب تر می شود. این داستان‌ها نشان می‌دهند که پوکا، مانند بسیاری دیگر از جن‌ها و جن‌ها، فقط شیاطین یا اجنه نیستند، بلکه مأموران فعال و نمایندگی‌های بیابان ایرلند و بریتانیا هستند. در بیشتر این داستان‌ها باید به پوکا احترام گذاشته شود و سپس می‌تواند به قهرمان داستان ثروت یا هدایایی برکت دهد. از آثار ادبی کلاسیک و مدرن برخی از نمونه های معروف قرن بیستم عبارتند از:

    • رمان Xanth Crewel Lye: A Caustic Yarn (1984)
    • رمان فانتزی شهری 1987 اما بول War از اوکس
    • R. A. MacAvoy 1987 خانه خاکستری فانتزی
    • رمان پیتر اس. بیگل 1999 Tamsin
    • تونی دی ترلیزی و هالی بلک 2003-2009 کتاب فانتزی کودکان سریال SpiderwickChronicles

    پوکاها در صفحه نمایش کوچک و بزرگ نیز ظاهر می شوند. چند نمونه از این نمونه ها فیلم هاروی ساخته هنری کوستر در سال 1950 است که در آن یک خرگوش سفید غول پیکر از پوکا سلتیک الهام گرفته شده است. برنامه تلویزیونی محبوب کودکان 1987-1994 Knightmare همچنین دارای یک پوکا است که یک آنتاگونیست اصلی است.

    پوکا در برخی از بازی های ویدیویی و کارتی مانند Odin 2007 وجود دارد. Sphere که در آن خدمتکاران خرگوش مانند قهرمان داستان هستند، بازی با ورق Dominion که در آن پوکا یک کارت حقه است، The Witcher 3: Wild Hunt (2015) که در آن "phoocas" ” یک دشمن اصلی هستند، و همچنین در بازی کارت دیجیتال 2011 Cabals: Magic & کارت‌های نبرد.

    پوکاها را می‌توان در مانگای معروف Berserk ، انیمه Sword Art Online و Blue Monday <9 پیدا کرد> مجموعه کتاب های طنز. همچنین یک ترانه سرایی سابق بریتانیایی به نام پوکا با حضور شارون لوئیس و ناتاشا جونز وجود دارد.

    در مجموع، تأثیر پوکا بر فرهنگ مدرن و باستانی اروپا را می‌توان در مکان‌های مختلف یافت - تا دورتر از غرب تا ایالات متحده و ... در شرق دورتر مانند مانگا و انیمه ژاپنی.

    Wrapping Up

    برای مثال، در حالی که پوکا ممکن است به اندازه موجودات اساطیر یونان یا روم محبوب نباشد، اما تأثیر قابل توجهی در آثار بعدی داشته است. فرهنگ ها آنها در فرهنگ مدرن برجسته هستند و به الهام بخشیدن به تخیل ادامه می دهند.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.