زهره ویلندورف - یادگاری از عصر گمشده

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

فهرست مطالب

    بیشتر آثار تاریخی یافت شده توسط باستان شناسان «فقط» چندین هزار سال قدمت دارند، زیرا عوامل مختلف محیطی می توانند بر روی مخلوقات دست ساز بسیار سخت باشند. به همین دلیل است که یافتن مجسمه‌ها، ابزارها و نقاشی‌های غار که بیش از چند هزار سال قدمت دارند، یک کشف بزرگ است.

    دقیقاً به همین دلیل است که زهره ویلندورف بسیار خاص است. تقریباً 25000 سال قدمت دارد، این یکی از معدود آثاری است که ما از آن زمان داریم و یکی از چندین پنجره به گذشته است که باید ببینیم مردم در آن زمان چگونه زندگی می کردند.

    زهره چیست؟ ویلندورف؟

    حتی اگر قبلاً نام زهره ویلندورف را نشنیده اید، احتمالاً آن را دیده اید. این مجسمه معروف نمایانگر بدن یک زن با خصوصیات جسمی و جنسی بسیار بارز از جمله سینه های بزرگ، ران های بسیار نازک، شکم بزرگ و موهای بافته شده است. این مجسمه پا ندارد.

    این مجسمه زهره ویلندورف نامیده می شود زیرا در سال 1908 در ویلندورف اتریش پیدا شد. مردی که این کشف را انجام داد یوهان وران یا جوزف ورام بود - کارگری که بخشی از کاوش‌های باستان‌شناسی توسط هوگو اوبرمایر، یوزف زومباتی، یوزف سومباتی و یوزف بایر انجام شده است.

    این مجسمه تقریباً 4 و نیم اینچ ارتفاع دارد (11.1 سانتی‌متر) و از سنگ آهک اولیتی با رنگ قرمز ساخته شده است. رنگدانه اخر. جالب است که این ماده به طور طبیعی یافت نمی شوددر منطقه ویلندورف، اتریش، که احتمالاً به این معنی است که این مجسمه توسط یک قبیله کوچ نشین به آنجا آورده شده است.

    آیا این تنها مجسمه است؟ تقریباً 40 مجسمه کوچکتر مشابه از آن دوره وجود دارد که تا اوایل قرن بیست و یکم پیدا شده است. بیشتر آنها بدن زنانه هستند و فقط تعداد کمی مردان را به تصویر می کشند. همچنین بیش از 80 مجسمه تکه تکه شده از همان دوره یافت شده است.

    قدمت دقیق بیشتر این پیکره ها به دوره صنعت گراورتی پارینه سنگی فوقانی می رسد که بین 20000 تا 33000 سال پیش را در بر می گیرد. اعتقاد بر این است که زهره ویلندورف بین 25000 تا 28000 سال قدمت دارد و برخی دیگر از مجسمه های یافت شده کمی بزرگتر یا کمی جوانتر از او هستند.

    آیا این واقعاً زهره است؟

    طبیعتاً، این مجسمه واقعاً نشان دهنده الهه رومی زهره نیست زیرا این دین تا چند هزار دهه بعد ایجاد نشده است. با این حال، او را به دلیل منطقه ای که در آن پیدا کرده اند و به این دلیل که یک نظریه این است که او یک خدای باروری باستانی را نشان می دهد، در محاوره به این نام خوانده می شود.

    از دیگر نام های رایج این مجسمه می توان به زن ویلندورف<12 اشاره کرد> و زن برهنه .

    کدام تمدن زهره ویلندورف را ایجاد کرد؟

    مردم در دوره پارینه سنگی فوقانی عادت نداشتند آنچه را که ما می‌خواستیم ایجاد کنند. تماس با شهرها یاامروزه شهرها، چه رسد به تمدن های محلی در مقیاس بزرگ. در عوض، آنها مردمی کوچ نشین بودند که در دسته ها و قبایل کوچک در زمین پرسه می زدند. آنها به طور کلی مردم پارینه سنگی نامیده می شوند و اجداد بسیاری از تمدن ها، کشورها و قومیت های اروپایی امروزی هستند.

    آیا زهره ویلندورف خود پرتره است؟

    برخی مورخانی مانند کاترین مک‌کوید و لروی مک‌درموت فرض می‌کنند که زن ناهید ممکن است در واقع خودنگاره‌ای از یک هنرمند زن باشد. توسط شخصی ساخته شده است که نمی تواند بدن او را از دور به دقت ببیند. این مورخان به فقدان آینه و سایر سطوح بازتابنده کافی در آن زمان اشاره می کنند. آنها همچنین فقدان ویژگی های صورت را به عنوان نشانه ای ذکر می کنند که هنرمند نمی دانست چهره خود چگونه است. در آن زمان زندگی می کند، سطوح آب آرام هنوز به اندازه کافی بازتابنده هستند. علاوه بر این، مردم هنوز هم می‌توانستند بدن دیگران را ببینند که چه شکلی است.

    تفکر اکثر مورخان این است که فرم‌های زن ویلندورف عمداً به این شکل ساخته شده‌اند و خودنگاره نیستند. این واقعیت که مجسمه های زیادی وجود دارد که شبیه به آن هستند، با این نظریه همکاری بیشتری دارد.

    زهره ویلندورف چه می کندنشان دهنده؟

    یک نماد باروری، یک فتیش، یک توتم خوش شانس، یک پرتره سلطنتی، یک نماد مذهبی، یا چیز دیگری؟ بیشتر مورخان این مجسمه را به عنوان نماد باروری یا فتیش، احتمالاً الهه بی نام آن زمان می دانند. قبایل عشایری باستان از نظر ساختار مادرسالار بودند، بنابراین این مجسمه ها می توانستند "پرتره های سلطنتی" مادرسالاران قبایل خاصی باشند.

    نظریه دیگر این است که این تیپ بدنی به سادگی "هنجار زیبایی" در آن زمان بود و مردم آن را دوست داشتند. و زنانی با چنین اندامی را محترم می شمرد. به نظر می‌رسد که فقدان ویژگی‌های صورت مشخص در پیکره با آن نظریه همکاری می‌کند - این مجسمه نشان دهنده هیچ شخص یا خدایی خاصی نبود، بلکه فقط یک نوع بدن محبوب بود.

    شکل ایده‌آل زن؟

    آیا این واقعاً تیپ اندام زنانه در آن زمان بود؟ به نظر می رسد مصنوعاتی مانند زهره ویلندورف به این موضوع اشاره دارد.

    از سوی دیگر، مردم شکارچی/گردآورنده از آن زمان به زندگی کوچ نشینی تمایل داشتند و چنین تیپ بدنی واقعاً با شیوه زندگی عشایری.

    یک توضیح احتمالی این است که مردم در آن زمان به این نوع بدن احترام می گذاشتند، اما در آن زمان برای اکثر زنان واقعاً قابل دستیابی نبود زیرا غذا کمیاب بود و فعالیت بدنی یک امر مشترک بود.

    همچنین ممکن است مادرسالاران اکثر قبایل دارای چنین فرم بدنی بوده باشندبقیه زنان قبیله این کار را نکردند. همچنین این امکان وجود دارد که حتی مادرسالاران به ندرت به چنین اشکال دلپذیری دست یافته باشند، و فقط الهه های آنها بودند که به این شکل به تصویر کشیده شدند. ویلندورف، واقعیت این است که این مجسمه و سایر مجسمه‌های مشابه آن، دوره‌ای از تاریخ ما را زنده می‌کنند که در بیشتر موارد مبهم باقی مانده است. قدمت و جزئیات آن را به یکی از جذاب ترین آثار باستان شناسان تبدیل کرده است.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.