آپولو و دافنه - یک داستان عشق غیرممکن

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    اسطوره آپولو و دافنه یک داستان عاشقانه غم انگیز از عشق نافرجام و از دست دادن است. قرن ها در هنر و ادبیات به تصویر کشیده شده است و مضامین و نمادهای فراوان آن حتی امروز نیز آن را به یک داستان مرتبط تبدیل کرده است.

    آپولو کی بود؟

    آپولو یکی از آنها بود. محبوب ترین و برجسته ترین خدایان در اساطیر یونانی که از زئوس، خدای رعد و برق، و تیتانس لتو متولد شدند.

    به عنوان خدای نور، مسئولیت آپولو شامل سوار شدن بر اسبش بود- ارابه کشیده شده هر روز، کشیدن خورشید در سراسر آسمان. علاوه بر این، او همچنین مسئولیت بسیاری از حوزه های دیگر از جمله موسیقی، هنر، دانش، شعر، پزشکی، تیراندازی با کمان و طاعون را بر عهده داشت.

    آپولون همچنین خدایی بود که اوراکل دلفی را در اختیار گرفت. مردم از گوشه و کنار جهان می آمدند تا با او مشورت کنند و بدانند که آینده آنها چه خواهد بود.

    دفنه کی بود؟

    دفنه دختر پنئوس، خدای رودخانه از تسالی بود، یا لادون از آرکادیا. او یک پوره نایاد بود که به خاطر زیبایی‌اش معروف بود که چشم آپولو را به خود جلب کرد.

    پدر دافنه می‌خواست دخترش ازدواج کند و به او نوه بدهد، اما دافنه ترجیح داد تا آخر عمر باکره بماند. او به دلیل زیبایی که بود، خواستگاران زیادی داشت، اما همه آنها را رد کرد و سوگند پاکی خورد.

    افسانه آپولو و دافنه

    داستان از زمانی شروع شد که آپولو به تمسخر اروس ، خدای عشق،توهین به مهارت های او در تیراندازی با کمان و جثه کوچکش. او اروس را در مورد نقش «بی‌اهمیت» خود در عاشق شدن مردم از تیرهایش مسخره کرد.

    اروس با احساس عصبانیت و تحقیر، با یک تیر طلایی به آپولو شلیک کرد که باعث شد خدا عاشق دافنه شود. سپس اروس با یک تیر سربی به دافنه شلیک کرد. این تیر دقیقاً برعکس تیرهای طلایی عمل کرد و باعث شد دافنه آپولو را تحقیر کند.

    آپولو که تحت تأثیر زیبایی دافنه قرار گرفته بود، هر روز او را دنبال می کرد و سعی می کرد پوره را عاشق خود کند، اما صرف نظر از اینکه چقدر سخت است. تلاش کرد، او را رد کرد. همانطور که آپولو او را دنبال می کرد، او مدام از او فرار می کرد تا اینکه اروس تصمیم گرفت مداخله کند و به آپولو کمک کرد تا به او برسد.

    وقتی دافنه دید که او درست پشت سرش است، پدرش را صدا کرد و از او خواست که این کار را انجام دهد. فرم خود را تغییر دهید تا بتواند از پیشروی های آپولو فرار کند. اگرچه او راضی نبود، اما پدر دافنه دید که دخترش به کمک نیاز دارد و به درخواست او پاسخ داد و او را به درخت لور تبدیل کرد.

    درست زمانی که آپولو کمر دافنه را گرفت، دفنه دگردیسی خود را آغاز کرد و در عرض چند ثانیه او خود را دید که به تنه درخت لور چسبیده است. آپولو با دل شکسته قول داد که دافنه را برای همیشه گرامی بدارد و درخت لور را جاودانه کرد تا برگهایش هرگز پوسیده نشود. به همین دلیل است که لورل ها درختانی همیشه سبز هستند که نمی میرند، بلکه در تمام طول سال دوام می آورند.

    درخت لورل به مقدس آپولو تبدیل شد.درخت و یکی از نمادهای برجسته او. از شاخه های آن تاج گلی برای خود درست کرد که همیشه آن را به سر می کرد. درخت لور به نمادی فرهنگی برای سایر موسیقی دانان و شاعران نیز تبدیل شد.

    سمبولیسم

    تحلیل اسطوره آپولو و دافنه مضامین و نمادگرایی زیر را مطرح می کند:

    1. هوس – احساسات اولیه آپولو نسبت به دافنه پس از شلیک تیر، هوس انگیز است. بدون توجه به رد شدن او، او را تعقیب می کند. از آنجایی که اروس خدای میل وابسته به عشق شهوانی است، واضح است که احساسات آپولو به جای عشق به معنای شهوت است.
    2. عشق - پس از تبدیل شدن دافنه به درخت، آپولو واقعاً متحول می شود. آنقدر که درخت را همیشه سبز می کند تا دافنه تا ابد به این شکل زندگی کند و لور را نماد خود می کند. واضح است که شهوت اولیه او برای دافنه به احساسات عمیق تری تبدیل شده است.
    3. تحول - این موضوع اصلی داستان است و به دو صورت اصلی مطرح می شود - دگرگونی فیزیکی دافنه به دست پدرش، و تبدیل عاطفی آپولو، از شهوت به عشق. ما همچنین شاهد دگرگونی آپولو و دافنه زمانی هستیم که هر کدام توسط تیر کوپید شلیک می‌شوند، زیرا یکی عاشق می‌شود و دیگری دچار نفرت می‌شود. را می توان استعاره ای از مبارزه بین عفت و شهوت دانست. فقط با قربانی کردن بدنش و تبدیل شدن به لوردرخت دافنه قادر است از پاکدامنی خود محافظت کند و از پیشرفت های ناخواسته آپولو جلوگیری کند. جیان لورنزو برنینی

      داستان آپولو و دافنه موضوعی محبوب در آثار هنری و ادبی در طول تاریخ بوده است. هنرمند جیان لورنزو برنینی مجسمه‌ای از سنگ مرمر باروک در اندازه واقعی از این زوج ساخته که آپولو را نشان می‌دهد که تاج لور خود را بر سر دارد و در حالی که دافنه از دستش فرار می‌کند، باسن او را گرفته است. دافنه به صورت دگردیسی به درخت لورل به تصویر کشیده شده است، انگشتانش به برگ و شاخه های کوچک تبدیل می شوند.

      جیوانی تیپولو، هنرمند قرن هجدهم، داستان را در یک نقاشی رنگ روغن به تصویر می کشد، و پوره دافنه را به تصویر می کشد که تازه شروع به دگرگونی خود کرده است. آپولو او را دنبال می کند. این نقاشی بسیار محبوب شد و در حال حاضر در موزه لوور پاریس آویزان است.

      نقاشی دیگری از داستان عشق غم انگیز در گالری ملی لندن آویزان است که هم خدا و هم پوره را در لباس های رنسانس به تصویر می کشد. در این نقاشی نیز دافنه در میانه تبدیل شدنش به درخت لورل به تصویر کشیده شده است.

      بوسه اثر گوستاو کلیمت. دامنه عمومی.

      برخی گمانه زنی ها وجود دارد مبنی بر اینکه نقاشی معروف گوستاو کلیمت بوسه ، آپولو را در حال بوسیدن دافنه به تصویر می کشد، درست زمانی که او به درخت تبدیل می شود، به دنبال روایت مسخ اووید. .

      درخلاصه

      داستان عشق آپولو و دافنه یکی از معروف ترین داستان های اساطیر یونانی است که در آن نه آپولو و نه دافنه بر احساسات و موقعیت خود کنترل ندارند. پایان آن غم انگیز است زیرا هیچ یک از آنها خوشبختی واقعی را پیدا نمی کنند. در طول تاریخ، داستان آنها به عنوان نمونه ای از این که چگونه میل می تواند منجر به نابودی شود، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. این یکی از محبوب ترین و شناخته شده ترین آثار ادبیات کهن باقی مانده است.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.