تزکاتلیپوکا - خدای تعارض و تغییر آزتک

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    همانطور که بسیاری از تمدن ها انجام دادند، آزتک ها اسطوره های خود را خلق کردند و آنها را پر از داستان های خدایان قدرتمندی کردند که نقش های مهمی در زندگی روزمره داشتند. این مورد تزکاتلیپوکا ("آینه سیگاری") است، که به طور گسترده ای به عنوان خدای مشیت، درگیری و تغییر شناخته شده بود.

    آزتک ها معتقد بودند که تزکاتلیپوکا همیشه حضور دارد و او می دانست که چه چیزی در آن وجود دارد. قلب هر مردی در این مقاله، درباره صفات و تشریفات مربوط به تزکاتلیپوکا اطلاعات بیشتری خواهید یافت.

    منشا تزکاتلیپوکا

    تزکاتلیپوکا اولین زاده زوج آسمانی اولیه اومتکوتلی و اومچیواتل بود. که همچنین به عنوان خدای اولیه-دوگانه Ometeotl مورد تحسین قرار می گرفتند. در میان همه پسران اومتئوتل، تزکاتلیپوکا به نظر قدرتمندتر بوده است، و به همین دلیل او، همراه با کوتزالکواتل ، نقش اصلی را در افسانه خلقت آزتک ها داشت.

    در اصل، کیش Tezcatlipoca توسط تولتک ها، یک قبیله جنگجو به زبان ناهوا که از شمال در اواخر قرن 10 پس از میلاد آمده بودند، به دره مکزیک آورده شد. بعدها، تولتک ها توسط آزتک ها شکست خوردند و دومی ها تزکاتلیپوکا را به عنوان یکی از خدایان اصلی خود جذب کردند. تزکاتلیپوکا به ویژه در میان جمعیت ایالت-شهر تککوکو به عنوان خدای اولیه در نظر گرفته می شد.

    ویژگی های تزکاتلیپوکا

    تزکاتلیپوکا همانطور که در کدکس توار نشان داده شده است. دامنه عمومی.

    ویژگی های the خدایان آزتک سیال بودند، به این معنی که در بسیاری از موارد، می توان یک خدا را با مفاهیم متضاد شناسایی کرد. این امر به ویژه در مورد تزکاتلیپوکا، که خدای مشیت، زیبایی ، عدالت و فرمانروایی بود، صادق است، اما با فقر، بیماری، اختلاف و جنگ نیز همراه بود.

    به علاوه. تزکاتلیپوکا تنها خدای خالقی بود که قدرت هایش با خدای اومتئوتل اولیه-دوگانه مقایسه می شد. چیزی که ممکن است طیف وسیعی از صفات مربوط به او را توضیح دهد.

    اما بر خلاف اجدادش، تزکاتلیپوکا در آسمان، دور و بی اطلاع از امور انسانی باقی نماند. در عوض، او همیشه مستعد مداخله در زندگی آزتک‌ها بود، گاهی اوقات برای به دست آوردن ثروت خوب، اما بیشتر برای مجازات کسانی که از فرقه او غفلت می‌کردند. فرار از زیر نظر تزکاتلیپوکا برای آزتک ها غیرممکن به نظر می رسید، زیرا آنها معتقد بودند که خدا هم نامرئی و هم در همه جا حاضر است. به همین دلیل است که عبادت کنندگان او دائماً تزکاتلیپوکا را با هدایا و مراسم خشنود می کردند.

    زمانی که او در شکل اثیری خود بود، تزکاتلیپوکا عمدتاً با آینه های ابسیدین همراه بود. اینها ابزار پیشگوی خدا بودند و اعتقاد بر این بود که تزکاتلیپوکا از آنها برای دانستن آنچه در قلب انسان است استفاده می‌کند.

    تزکاتلیپوکا همچنین تظاهرات فیزیکی متعددی داشت.

    • جعل هویت اوماکالت، او خدای جشن ها بود.
    • به عنوان یائولت ("دشمن") اوحامی جنگجویان.
    • در ظاهر Chalciuhtecólotl ("جغد گرانبها")، خدا یک جادوگر، استاد جادوی سیاه، مرگ و نابودی بود.
    • Tezcatlipoca همچنین می توانست خود را متحول کند. به یک جگوار (همتای حیوانی او که به نام « ناگوال » نیز شناخته می‌شود).
    • او می‌توانست شکل تپیولوتل، خدای جگوار، و خدای زلزله‌ها را به خود بگیرد.

    نقش تزکاتلیپوکا در افسانه آفرینش آزتک ها

    آزتک ها معتقد بودند که کیهان دوران های مختلفی را پشت سر گذاشته است که هر کدام با ایجاد و نابودی خورشید آغاز و پایان یافته است. در طول هر دوره، یک خدای بزرگ به آسمان صعود می کرد و خود (یا خودش) را به خورشید تبدیل می کرد. بدین ترتیب الوهیت اصلی و نایب السلطنه آن عصر شد. در میان همه خدایان، تزکاتلیپوکا اولین کسی بود که نقش خورشید را به عهده گرفت.

    سلطنت تزکاتلیپوکا 676 سال به طول انجامید. در آن زمان، خدای خورشید جهان را با نژادی از غول‌ها پر کرد که فقط می‌توانستند بلوط بخورند. حکومت Tezcatlipoca زمانی به پایان رسید که برادرش Quetzalcoatl، احتمالاً از روی حسادت، او را از آسمان و به دریا انداخت. هنگامی که تزکاتلیپوکا دوباره ظهور کرد، آنقدر دیوانه بود که از سلطنت خلع شده بود، به طوری که خود را به یک جگوار غول پیکر تبدیل کرد و جهان را ویران کرد.

    در نسخه دیگری از این اسطوره، این تزکاتلیپوکا نبود که او را اعدام کرد. فاجعه، اما تعداد بی پایان جگوار، احضار شده توسطخداوند. این جگوارها تخریب زیادی به بار آوردند و تمام غول ها را در این فرآیند خوردند، قبل از اینکه توسط Quetzalcoatl محو شوند، که سپس خورشید دوم شد.

    خصومت بین دو برادر برای چندین قرن ادامه یافت. به نوبه خود، زمانی که دوره دوم به 676 سال رسید، تزکاتلیپوکا باد شدیدی به راه انداخت که کوتزالکواتل را از بین برد و به این ترتیب به سلطنت او پایان داد. اما همه چیز زمانی تغییر کرد که عصر چهارمین خورشید با سیل عظیمی به پایان رسید که تمام جهان را فرا گرفت و زندگی در آن را ناپایدار ساخت. به جز ماهی ها و یک هیولای غول پیکر نیمه مار نیمه تمساح، به نام Cipactli .

    این بار، تزکاتلیپوکا و کوتزالکواتل فهمیدند که سیل بسیار مهمتر از رقابت آنها است. بنابراین آنها اختلافات خود را کنار گذاشتند و نقشه ای برای بازسازی جهان ترتیب دادند. ابتدا تزکاتلیپوکا یکی از پاهایش را در آب فرو کرد و منتظر ماند. کمی بعد، سیپاکتلی که توسط طعمه جذب شده بود، پا را گاز گرفت. سپس، دو خدا تبدیل به مار شدند، با هیولای خزنده تا سر حد مرگ جنگیدند و بدنش را به دو نیم کردند. یک قسمت به زمین تبدیل شد و قسمت دیگر به آسمان تبدیل شد.

    کاری بعدی که تزکاتلیپوکا و کوتزالکواتل انجام دادند خلق نژاد بشر بود. اندکی بعد، عصر پنجمین خورشید، دورانی که آزتک ها خود را در آن قرار دادند، آغاز شد.

    تزکاتلیپوکا چگونه در هنرهای آزتک نشان داده شد؟

    Largeآینه ابسیدین اثر ساتیا هارا. آن را اینجا ببینید.

    علیرغم نابودی بیشتر میراث فرهنگی میان‌آمریکایی در اوایل دوران استعمار، هنوز چند اشیاء هنری تزکاتلیپوکا را به تصویر می‌کشند که امروزه قابل بررسی هستند. در میان این آثار هنری، کدهای آزتک یکی از منابع اولیه برای یادگیری نحوه نمایش آزتک ها از خدایان خود باقی مانده است.

    هنگامی که Tezcatlipoca را به تصویر می کشند، اکثر کدها شامل مجموعه ای از ویژگی های بسیار مشابه هستند. این نمایش عمدتاً شامل نوارهای افقی زرد و سیاهی است که از صورت خدا عبور می کنند، آینه مشخصه ابسیدین «سیگار می کشد» و نبود پای چپ او (که تزکلاتلیپوکا در جریان نبرد خود با سیپاکتلی آن را از دست داد). اینها ویژگی هایی است که خدا در کدکس بورجیا نشان می دهد.

    اما در سایر کدها، تغییرات قابل توجهی از این تصویر یافت می شود. به عنوان مثال، در کدکس Borbonicus Tezcatlipoca به عنوان Tepeyollotl، خدای جگوار به تصویر کشیده شده است. یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های این نمایش وجود ezpitzal است، جریان خونی که درست از پیشانی خدا بیرون می‌آید و قلب انسانی را در درون خود دارد.

    زیرا برخی از محققان، ezpitzal نشان دهنده جنون و خشمی است که Tezcatlipoca هنگامی که کسی از آیین خود غفلت می کند به آن سوق داده می شود. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا این جزئیات تصویری دارای مذهبی دیگری است یا خیرمعانی.

    اشیاء دیگر تزکاتلیپوکا را با نوارهای فیروزه ای و سیاه بر روی صورت خود نشان می دهند. نقاب فیروزه ای از این قبیل است که شامل یک جمجمه بریده شده در پشت است و در جلو با موزاییکی ساخته شده با فیروزه آبی و زغال سنگ سیاه تزئین شده است. این ماسک آیینی که در حال حاضر در موزه بریتانیا به نمایش گذاشته می‌شود، احتمالاً شناخته‌شده‌ترین نمایش هنری Tezcatlipoca است.

    جشن Toxcatl

    جشن Toxcatl در مراسم آیینی آزتک‌ها در پنجمین ماه هجده برگزار شد. تقویم برای این مراسم، یک جنگجوی جوان، که معمولاً یک اسیر جنگی است، به عنوان خدای تزکاتلیپوکا به مدت یک سال انتخاب می‌شود و پس از آن قربانی می‌شود. گرفتن جای خدا در این جشن افتخار بزرگی به شمار می رفت.

    شخصیت دهنده که به « ixiptla » معروف بود، بیشتر این زمان را با پوشیدن لباس های فاخر و هدیه می گذراند. در Tenochtitlan، پایتخت امپراتوری آزتک رژه می رود.

    ixiptla همچنین باید نواختن فلوت، یکی از اشیای تشریفاتی منسوب به Tezcatlipoca را یاد می گرفت. بیست روز قبل از قربانی، تقلید خدا با چهار دختر جوان که آنها نیز به عنوان الهه مورد تحسین قرار می گرفتند ازدواج می کرد. پس از تقریباً یک سال پرهیز، این عروسی ها نشان دهنده تجدید زمین باروری بود.

    در آخرین روز جشن توکسالت، قربانی قربانی از پله های معبد بالا می رفت.به تزکاتلیپوکا تقدیم می شد و برای هر قدم یک فلوت سفالی می شکست.

    در نهایت، زمانی که شبیه خدا به بالای زیارتگاه می رسید، چندین کشیش او را می گرفتند، در حالی که دیگری از چاقوی ابسیدین برای قتل <11 استفاده می کرد>ixiptla و دلش را بیرون بیاور. تقلید بعدی خدا در همان روز انتخاب شد.

    نتیجه گیری

    Tezcatlipoca یکی از خدایان اصلی پانتئون آزتک ها بود، برتری که خدا با شرکت در هر دو خلقت به دست آورد. با این حال، با توجه به دوگانگی شخصیت تزکاتلیپوکا، آزتک ها او را تجسم تغییر از طریق درگیری می دانستند و بسیار مراقب بودند که خشم او را تحریک نکنند. در واقع، به نظر می‌رسد که شخصیت خدا به اندازه دودی که تزکاتلیپوکا با آن نشان داده می‌شد، فرار بوده است.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.