فهرست مطالب
پانتئون خدایان بابلی پانتئون خدایان مشترک است. تشخیص خدای اصلی بابلی، غیر از شاید مردوک یا نابو، بسیار سخت است. با توجه به اینکه چگونه بابل تحت تأثیر سومر باستان قرار گرفت، جای تعجب نیست که این پانتئون خدایان بین دو فرهنگ مشترک باشد. سیستم اعتقادی بابلی.
زمانی که حمورابی سکان هدایت بابل را به دست گرفت، خدایان اهداف خود را تغییر دادند و بیشتر به سمت ویرانی، جنگ، خشونت، و آیین های الهه های زن کاهش یافتند. تاریخ خدایان بین النهرین تاریخ باورها، سیاست ها و نقش های جنسیتی است. این مقاله برخی از اولین خدایان و الهه های بشریت را پوشش می دهد.
مردوک
مجسمه مردوک که بر روی مهر استوانه ای از قرن نهم به تصویر کشیده شده است. حوزه عمومی.
مردوک خدای اولیه بابل و یکی از محوری ترین شخصیت های دین بین النهرین به شمار می رود. مردوک به عنوان خدای ملی بابل در نظر گرفته می شد و اغلب به سادگی «خداوند» نامیده می شد.
در مراحل اولیه آیین خود، مردوک به عنوان خدای رعد و برق در نظر گرفته می شد. همانطور که معمولاً در مورد خدایان باستان اتفاق می افتد، باورها در طول زمان تغییر می کنند. آیین مردوک مراحل زیادی را طی کرد. او به عنوان خداوند 50 نام یا صفت مختلف شناخته می شدبه رنجی که آنها در طول جنگها، قحطیها و بیماریها متحمل شدهاند معنا بدهید و رویدادهای دراماتیک دائمی را که زندگی آنها را مختل کرده است توضیح دهید.
Nabu
Nabu خدای قدیمی خرد بابلی، نوشتن یادگیری و پیشگویی ها او همچنین با کشاورزی و خرمن ارتباط داشت و به او «مبلغ» می گفتند که به دانش نبوی او از همه چیز اشاره دارد. او حافظ معارف و سوابق الهی در کتابخانه خدایان است. بابلی ها گاهی او را با خدای ملی خود مردوک پیوند می زدند. از نابو در کتاب مقدس به عنوان نبو نام برده شده است.
Ereshkigal
Ereshkigal یک الهه باستانی بود که بر جهان اموات حکومت می کرد. نام او به «ملکه شب» ترجمه میشود، که به هدف اصلی او اشاره میکند، یعنی جدا کردن دنیای زندهها و مردگان و اطمینان از اینکه این دو جهان هرگز با هم تلاقی نمیکنند. دنیای زیرین که تصور می شد زیر کوه خورشید است. او در انزوا حکومت کرد تا اینکه نرگال/ارا، خدای ویرانی و جنگ، هر سال به مدت نیم سال با او حکومت کرد.
تیامات
تیامات الهه ازلی است. آشوب و در چندین اثر بابلی از آن یاد شده است. از طریق جفت شدن او با آپسو بود که همه خدایان و الهه ها خلق شدند. با این حال، افسانه ها در مورد او متفاوت است. در برخی، او به عنوان مادر همه خدایان و یک شخصیت الهی نشان داده شده است. در برخی دیگر، او به عنوان یک دریای وحشتناک توصیف شده استهیولا، نمادی از هرج و مرج اولیه است.
سایر فرهنگ های بین النهرینی از او نامی نمی برند، و او را فقط می توان تا زمان پادشاه حمورابی در بابل در ردپایی یافت. جالب اینجاست که او معمولاً به عنوان شکست خورده توسط مردوک به تصویر کشیده می شود، بنابراین برخی از مورخان ادعا می کنند که این داستان به عنوان پایگاهی برای ظهور فرهنگ مردسالار و زوال خدایان زن عمل می کند.
Nisaba
Nisaba. اغلب با نابو مقایسه می شود. او یک خدای باستانی بود که با حسابداری، نوشتن و کاتب خدایان مرتبط بود. در دوران باستان، او حتی یک الهه غلات بود. او یک شخصیت نسبتاً مرموز در پانتئون بین النهرین است و فقط به عنوان الهه غلات نشان داده شده است. هیچ تصویری از او به عنوان الهه نوشتن وجود ندارد. هنگامی که حمورابی زمام بابل را به دست گرفت، فرقه او افول کرد و اعتبار خود را از دست داد و نبو جایگزین او شد.
انشار/آسور
انشار نیز به نام اسور شناخته میشد و در مقطعی رئیس بود. خدای آشوری ها با قدرت هایش در مقایسه با مردوک. انشار را خدای ملی آشوریان میدانستند و بسیاری از نمادهای او از مردوک بابلی به عاریت گرفته شده بود. اما با فروپاشی بابل و ظهور آشور، تلاش هایی برای معرفی انشار به عنوان جایگزین مردوک صورت گرفت و آیین انشار آرام آرام بر کیش مردوک سایه انداخت.
Wrapping Up
امپراتوری بابل یکی از قدرتمندترین ایالت ها بودجهان باستان، و شهر بابل به مرکز تمدن بین النهرین تبدیل شد. در حالی که دین تا حد زیادی تحت تأثیر دین سومری بود، بسیاری از خدایان بابلی به طور عمده از سومری ها وام گرفته بودند، خدای اصلی و خدای ملی آنها مردوک مشخصاً بین النهرینی بود. همراه با مردوک، پانتئون بابلی از خدایان متعددی تشکیل شده است که نقش های مهمی در زندگی بابلی ها ایفا می کنند.
خدای آسمان و زمین و همه طبیعت و بشریت.مردوک واقعا خدایی محبوب بود و بابلی ها برای او دو معبد در پایتخت خود ساختند. این معابد با زیارتگاه هایی در بالا تزئین شده بود و بابلی ها برای خواندن سرودهای او جمع می شدند.
سمبولیسم مردوک در همه جای بابل به نمایش گذاشته شد. او اغلب در حال سوار بر ارابه و در دست داشتن عصا، کمان، نیزه یا صاعقه تصویر می شد.
بل
بسیاری از مورخان و آگاهان تاریخ و دین بابلی ادعا می کنند که بل نام دیگری بود که برای توصیف مردوک به کار می رفت. بل یک کلمه سامی باستان است که به معنای "خداوند" است. این احتمال وجود دارد که در آغاز، بل و مردوک همان خدایی بوده اند که نام های متفاوتی داشته اند. اما با گذشت زمان، بل با سرنوشت و نظم مرتبط شد و به عنوان خدایی متفاوت پرستش شد.
سین/نانار
نمای زیگورات اور – اصلی زیارتگاه نانار
سین به نام نانار یا ناننا نیز شناخته میشد و خدایی بود که سومریها، آشوریها، بابلیها و اکدیها مشترک آن بودند. او بخشی از دین گستردهتر بینالنهرین بود، اما همچنین یکی از محبوبترین خدایان بابل بود.
محل سین، زیگورات اور در امپراتوری سومری بود، جایی که او به عنوان یکی از خدایان اصلی پرستش میشد. زمانی که بابل شروع به طلوع کرد، معابد سین ویران شده بود و توسط نبونیدوس پادشاه بابل بازسازی می شد.
سین در حال بازسازی بود.معابد حتی در بابل. او به عنوان خدای ماه پرستش می شد و اعتقاد بر این بود که او پدر ایشتار و شمش است. قبل از اینکه فرقه او گسترش یابد، او به نام نانا، خدای گله داران و معیشت مردم شهر اور شناخته می شد.
گناه با هلال ماه یا شاخ های یک گاو بزرگ نشان داده می شد که نشان می داد او خدای طلوع آب، گله داران و باروری نیز بود. همسر او نینگال، الهه نی بود.
نینگال
نینگال الهه نی باستانی سومری بود، اما آیین او تا ظهور بابل باقی ماند. نینگال همسر سین یا ننا، خدای ماه و گله داران بود. او یک الهه محبوب بود که در شهر اور پرستش می شد.
نام نینگال به معنای "ملکه" یا "بانوی بزرگ" است. او دختر Enki و Ninhursag بود. ما متأسفانه چیز زیادی در مورد نینگال نمی دانیم به جز اینکه ممکن است او توسط دامداران جنوب بین النهرین که دارای زمین های باتلاقی فراوان بود نیز پرستش شده باشد. احتمالاً به همین دلیل است که او را الهه نی، گیاهانی که در امتداد باتلاقها یا سواحل رودخانهها میرویند، نامیده میشوند.
در یکی از داستانهای نادر بازمانده از نینگال، او درخواستهای شهروندان بابلی را میشنود. توسط خدایان خود رها شده است، اما او قادر به کمک به آنها و جلوگیری از تخریب شهر توسط خدایان نیست.
Utu/Shamash
لوح شاماش در موزه بریتانیا ،لندن
اوتو خدای خورشید باستانی بین النهرین است، اما در بابل به نام شاماش نیز شناخته می شد و با حقیقت، عدالت و اخلاق همراه بود. اوتو/شماش برادر دوقلوی ایشتار/ اینانا ، الهه عشق، زیبایی، عدالت، و باروری بین النهرین باستانی بود.
اوتو به عنوان سوارکاری توصیف شده است. ارابه بهشتی که شبیه خورشید بود. او مأمور به نمایش گذاشتن عدل الهی بهشتی بود. اوتو در حماسه گیلگمش ظاهر می شود و به او کمک می کند تا یک غول را شکست دهد.
گاهی اوقات Utu/شماش را پسر سین/ناننا، خدای ماه، و همسرش نینگال، الهه نی ها توصیف می کردند. 3>
یوتو حتی از امپراتوریهای آشور و بابل عمر کرد و بیش از 3500 سال پرستش شد تا اینکه مسیحیت دین بینالنهرین را سرکوب کرد. مربوط به دوران بابلی است. او یک خدای بین النهرینی باد، هوا، زمین و طوفان بود و اعتقاد بر این است که او یکی از مهمترین خدایان پانتئون سومری بود.
انلیل از آنجایی که خدای قدرتمندی بود، مورد پرستش مردم نیز قرار گرفت. اکدی ها، آشوری ها و بابلی ها. او معابدی را در سرتاسر بین النهرین به ویژه در شهر نیپور ساخته بود، جایی که فرقه او قوی ترین بود.
انلیل زمانی که بابلی ها اعلام کردند که او خدای اصلی نیست و مردوک را به عنوان محافظ ملی معرفی کردند، به فراموشی سپرده شد. با این حال، پادشاهان بابلی ازدوره های اولیه امپراتوری به شهر مقدس نیپور می رفتند تا از انلیل به رسمیت شناختن و تایید او بخواهند.
Inanna/Ishtar
The Burney Relief که ممکن است ایشتار PD
اینانا که به نام ایشتار نیز شناخته می شود، الهه سومری باستانی جنگ، جنسیت و باروری است. در پانتئون اکدی، او به نام ایشتار شناخته می شد و یکی از خدایان اولیه اکدی ها بود.
بین النهرینی ها معتقد بودند که او دختر سین/نانا، خدای ماه است. در زمان های قدیم او با اموال مختلفی که انسان ها در پایان یک سال خوب جمع می کردند مانند گوشت، غلات یا پشم همراه بود.
در فرهنگ های دیگر، ایشتار به عنوان الهه رعد و برق و باران شناخته می شد. او به عنوان یک شخصیت باروری نشان داده شد که مظهر رشد، باروری، جوانی و زیبایی بود. آیین ایشتار شاید بیش از هر خدای دیگر بین النهرین تکامل یافته است.
پیدا کردن یک جنبه وحدت بخش از ایشتار که در تمام جوامع بین النهرینی جشن گرفته می شد بسیار سخت است. متداول ترین نمایش Inanna/Ishtar به عنوان یک ستاره هشت پر یا یک شیر بود زیرا اعتقاد بر این بود که رعد او شبیه غرش شیر است.
در بابل، او با سیاره زهره مرتبط بود. در زمان پادشاهی نبوکدنصر دوم، یکی از دروازههای متعدد بابل به نام او ساخته شد و بهطور مجلل تزئین شد.
Anu
Anu مظهر الهی آسمان بود. باستانی بودنخدای برتر، او توسط بسیاری از فرهنگ ها در بین النهرین به عنوان جد همه مردم در نظر گرفته شد. به همین دلیل است که او را مانند دیگر خدایان پرستش نمی کردند، زیرا او را بیشتر به عنوان خدای اجدادی می دانستند. بین النهرینی ها ترجیح می دادند فرزندان او را بپرستند.
آنو دارای دو پسر به نام های انلیل و انکی توصیف شده است. گاهی آنو، انلیل و انکی با هم پرستش می شدند و به عنوان یک سه گانه الهی در نظر گرفته می شدند. بابلی ها از نام او برای برچسب زدن قسمت های مختلف آسمان استفاده می کردند. آنها فضای بین زودیاک و استوا را «راه آنو» نامیدند.
در زمان حکومت حمورابی، آنو به آرامی جایگزین شد و در حاشیه قرار گرفت در حالی که قدرت های او به خدای ملی نسبت داده شد. بابلی، مردوک.
آپسو
تصویر آپسو. منبع.
پرستش آپسو در زمان امپراتوری اکد آغاز شد. او را خدای آب و اقیانوس اولیه ای می دانستند که زمین را احاطه کرده است.
آپسو همچنین به عنوان اولین خدایان را خلق کرد که سپس کنترل را به دست گرفتند و خدایان اصلی شدند. آپسو حتی به عنوان یک اقیانوس آب شیرین توصیف می شود که قبل از هر چیز دیگری روی زمین وجود داشته است.
آپسو با همسرش تیامات، یک مار دریایی هیولا، ادغام شد و این ادغام همه خدایان دیگر را ایجاد کرد. تیامات می خواست انتقام مرگ آپسو را بگیرد و اژدهای شرور خلق کرد که توسط خدای بابلی مردوک کشته شدند. مردوک سپس نقش خالق را بر عهده می گیرد و آن را خلق می کندزمین.
Enki/Ea/Ae
Enki نیز یکی از خدایان اصلی آیین سومری بود. او در بابل باستان با نام Ea یا Ae نیز شناخته می شد.
انکی خدای جادو، آفرینش، صنایع دستی و شیطنت بود. او یکی از خدایان قدیمی در دین بین النهرین به حساب می آید و نامش به طور خلاصه به عنوان پروردگار زمین ترجمه می شود.
Dumuzid/Tammuz
Dumuzid یا تموز، محافظ شبانان بود. و همسر الهه ایشتر/اینانا. اعتقاد به دوموزید به سومر باستان برمی گردد و در اوروک او را می پرستیدند. بین النهرینی ها معتقد بودند که دوموزید باعث تغییر فصول شده است.
اسطوره ای رایج در مورد ایشتار و تموز به موازات داستان پرسفونه در اساطیر یونانی است. بر این اساس، ایشتار می میرد اما دوموزید برای مرگ او سوگواری نمی کند و باعث می شود که ایشتار با عصبانیت از دنیای اموات بازگردد و او را به عنوان جایگزین خود به آنجا بفرستد. با این حال، او بعداً نظر خود را تغییر می دهد و به او اجازه می دهد نیمی از سال را با او بماند. این چرخه فصول را توضیح داد.
Geshtinanna
Gishtinanna الهه باستانی سومریان بود که با باروری، کشاورزی و تعبیر خواب مرتبط بود.
Gishtinanna بود. خواهر دوموزید، محافظ شبانان. هر سال، هنگامی که دوموزید از عالم اموات بالا می رود تا جای خود را با ایشتار بگیرد، گشتینانا به مدت نیم سال جای او را در عالم اموات می گیرد که نتیجه آن تغییر است.فصلها.
جالب است که بینالنهرینهای باستان معتقد بودند که بودن او در جهان زیرین در زمستان نیست، بلکه تابستانی است که زمین خشک است و از خورشید میسوزد.
Ninurta/Ningirsu
تصویری که اعتقاد بر این است که نینگیرسو در حال مبارزه با تیامات است. PD.
نینورتا خدای جنگ باستانی سومری و اکدی بود. او با نام نینگیرسو نیز شناخته می شد و گاهی به عنوان خدای شکار به تصویر کشیده می شد. او پسر نینهورساگ و انلیل بود و بابلیها معتقد بودند که او جنگجوی شجاعی است که بر شیری با دم عقرب سوار شده بود. مانند دیگر خدایان بین النهرین، آیین او در طول زمان تغییر کرد.
اولین توصیفات ادعا می کنند که او خدای کشاورزی و خدای محلی یک شهر کوچک بوده است. اما چه چیزی باعث شد که خدای کشاورزی به خدای جنگ تبدیل شود؟ خوب، این زمانی است که توسعه تمدن بشری مطرح می شود. زمانی که بینالنهرینهای باستان نگاه خود را از کشاورزی به تسخیر تبدیل کردند، نینورتا، خدای کشاورزی آنها نیز چنین کرد.
Ninhursag
Ninhursag یک خدای باستانی در پانتئون بینالنهرین بود. او به عنوان مادر خدایان و مردان توصیف می شود و به عنوان خدای پرورش و باروری پرستش می شد.
نین هورساگ نیز به عنوان یک الهه محلی در یکی از شهرهای سومری شروع به کار کرد و اعتقاد بر این بود که همسر اوست. از انکی، خدای خرد. Ninhursag با رحم و بند ناف که نماد نقش او به عنوان یک مادر بود مرتبط بود.الهه.
بعضی از مورخان بر این باورند که او مادر زمین اصلی بوده و بعداً به یک شخصیت معمولی مادری تبدیل شده است. او چنان برجسته شد که بین النهرین باستان قدرت او را با آنو، انکی و انلیل برابر کردند. در بهار، او شروع به مراقبت از طبیعت و انسان می کند. در دوران بابلی، به ویژه در زمان سلطنت حمورابی، خدایان مرد رایج شدند و نینهورساگ به خدایی کوچکتر تبدیل شد. نقش برجسته اشکانی باستان. PD
نرگال یکی دیگر از خدایان باستانی کشاورزی بود، اما در حدود 2900 قبل از میلاد در بابل شناخته شد. در قرون بعد، او با مرگ، ویرانی و جنگ همراه بود. او را با قدرت خورشید سوزان بعد از ظهر مقایسه کردند که رشد گیاهان را متوقف می کند و زمین را می سوزاند.
در بابل، نرگال به عنوان Erra یا Irra شناخته می شد. او شخصیتی مسلط و ترسناک بود که گرز بزرگی در دست داشت و با لباس های بلند آراسته بود. او را پسر انلیل یا نینهورساگ میدانستند. مشخص نیست چه زمانی او به طور کامل با مرگ همراه شد، اما در یک زمان کشیش ها شروع به قربانی کردن به نرگال کردند. بابلی ها از او می ترسیدند زیرا معتقد بودند زمانی او مسئول ویرانی بابل بوده است.
با توجه به فراوانی جنگ و آشفتگی های اجتماعی در مراحل بعدی تاریخ بین النهرین، این امکان وجود دارد که بابلی ها از نرگال و بدی های او استفاده کرده باشند. خلق و خوی به