فهرست مطالب
اگر تا به حال یک گوزن یا گوزن دیده باشید، فوراً از شکوه و ظرافت آن غافلگیر می شوید. این امر مخصوصاً در صورتی صادق است که شما با یک نر در تمام شکوه و عظمتش همراه با مجموعه ای چشمگیر از شاخ ها اتفاق بیفتید. استحکام و استحکام آنها آشکار و نفس گیر است.
بنابراین جای تعجب نیست که بسیاری از فرهنگ های باستانی چنین موجودی را به عنوان چیزی خداگونه مورد احترام قرار می دادند. برای سلتهای باستان، انرژی عرفانی خاصی در طبیعت وجود داشت. سلت های باستان فقط طبیعت را مشاهده نمی کردند، بلکه بخشی از آن بودند. این بدان معنی است که آنها برای هر جنبه ای از زمین احترام قائل بودند. آنها به همه موجودات احترام می گذاشتند زیرا معتقد بودند که هر کدام دارای روح و آگاهی هستند.
از میان همه موجودات محبوب جنگل، گوزن نر نماد اصلی قدرت ، جادو و دگرگونی بود.
سمبولیسم گوزن سلتیک
گوزن گوزن، به ویژه نر، نماد خود جنگل است. شاخ ها شبیه شاخه های درخت هستند و این شاخ ها را مانند تاج حمل می کنند. همچنین نشان دهنده سرعت، چابکی و قدرت جنسی است. همه اینها جزئی جدایی ناپذیر از قدرت احیا کننده طبیعت هستند که نشان می دهد چگونه گوزن ها شاخ های خود را در پاییز می ریزند و در بهار دوباره رشد می کنند.
گوشت و پوست این موجود غذا فراهم می کند. لباس، پتو و سایر پوشش ها. استخوان ها وارد ساخت ابزار و سلاح شدند. بنابراین، شکار یک عنصر حیاتی برای اقتصاد سلتیک بود.
معنای گوزن توسطرنگ
سمبولیسم گوزن می تواند بسته به رنگ حیوان متفاوت باشد. گوزن های سفید، قرمز و سیاه همگی معنای متفاوتی داشتند.
گوزن سفید
سفید رنگ خلوص، رمز و راز و دست نیافتنی است. این نماد تازگی و روحیه ماجراجویانه است و به ما یادآوری می کند که مسیری که طی می کنیم به اندازه رسیدن به مقصد مهم است. گوزنهای سفید تقریباً همیشه شروع یک سفر خارقالعاده به جهان دیگر را نشان میدهند. گوزن نر سفید بخشی از قلمرو پریان و خرد پنهان است
افسانههای آرتورین با گوزنهای سفید رو به رشد هستند، زیرا شوالیههای میز گرد تلاش میکنند تا آنها را تعقیب کنند و در اطراف دربار شاه آرتور ظاهر میشوند. وقتی کسی را در واقعیت بیداری یا در عالم رویا می بیند، به جنگجو یا حکیم انگیزه می دهد تا به جستجو برود. افسانه های آرتوری بر این ایده گوزن های سفید با خرد پنهان از طریق سفر به جهان های عرفانی تأکید می کنند.
گوزن قرمز
قرمز یکی دیگر از شاخص های قلمرو پریان است، اما به گفته سلت های باستانی ، این هم بدشانسی بود. در ارتفاعات اسکاتلند، گوزنهای قرمز «گاوهای پری» بودند و مردم معتقد بودند پریها آنها را روی قلههای کوه میدوشند. در رابطه با داستان فیون شکارچی، همسرش یک گوزن گوزن قرمز بود. بنابراین، رنگ قرمز بیشتر به ایده گوزنهای قرمز و افسونهای جادویی مرتبط میشود.
گوزن سیاه
اگرچه تنها چند داستان در مورد گوزن سیاه در سلتیک وجود دارد.اسطوره شناسی، جالب است بدانید که آنها همیشه مرگ و دگرگونی را شامل می شوند. یکی از قابل توجه ترین داستان آنکو، جمع آوری ارواح مرده است که به عنوان "پادشاه مردگان" نیز شناخته می شود.
آنکو زمانی یک شاهزاده ظالم بود که در طول یک سفر شکار با مرگ ملاقات کرد. شاهزاده احمق مرگ را به چالش کشید تا ببیند چه کسی می تواند اول یک گوزن سیاه را بکشد. مرگ پیروز شد و شاهزاده را نفرین کرد تا به عنوان جمع کننده روح برای ابدیت در زمین پرسه بزند. او به صورت یک هیکل اسکلتمانند قد بلند با کلاهی لبهدار و موهای بلند سفید ظاهر میشود. او سر جغد دارد و گاری همراه با دو روح را می راند.
داستان ها، افسانه ها و افسانه ها درباره گوزن ها
فیون و صدبه
در اساطیر ایرلندی، داستانی در مورد یک شکارچی بزرگ به نام فیون مک کومهیل وجود دارد که با زنی به نام Sadhbh ازدواج کرد. در ابتدا، ساذبه با درویید شرور به نام Fear Doirich ازدواج نکرد و او را به یک گوزن قرمز تبدیل کرد. فیون در حالی که با سگ های شکاری خود در حال شکار بود، تقریباً با تیر خود به او برخورد کرد. اما سگهای شکاری او آهو را به عنوان یک انسان تشخیص دادند و فیون او را به خانه برد و پس از قدم گذاشتن در سرزمین او به شکل انسانی بازگشت.
این دو با هم ازدواج کردند و صدبه به زودی باردار شدند. اما، در حالی که فیون در حال شکار بود، Fear Doirich او را پیدا کرد و او را فریب داد تا به عنوان یک گوزن به طبیعت بازگردد. او پسری به شکل حنایی کوچک به نام اویسین یا «آهوی کوچک» به دنیا آورد. او شاعر بزرگ ایرلندی و جنگجوی خود شدقبیله، فیانا.
این مفهوم تغییر شکل در باور سلتیک ها حائز اهمیت است، جایی که افراد از شکل انسان نما به حیوان دیگری تبدیل می شوند. داستان فیون و صدبه نماد قدرتمندی است که قدرت گوزنها و دگرگونی را نشان میدهد. دیگ Gundestrup
گوزن سمبل ایزد سلتیک Cernunnos است. به عنوان خدای جانوران و مکانهای وحشی، Cernunnos "شاخدار" است. او میانجی بین انسانیت و طبیعت است که قادر است هم شکارچی و هم طعمه را رام کند. Cernunnos بر طبیعت بکر و جنگل های بکر حکومت می کند. او یادآور بی ادبی طبیعت و پوشش گیاهی تصادفی و آزادانه موجود در طبیعت است. او همچنین خدای صلح بود و دشمنان طبیعی را با یکدیگر ارتباط برقرار می کرد. او اغلب به عنوان یک مرد ریشو با شاخ ظاهر می شود، گاهی اوقات یک تورک، نوعی گردنبند فلزی، بر سر دارد. برخی تصویرها او را در حالی که این تورک را در دست دارد در حالی که برخی دیگر او را روی گردن یا شاخهایش میپوشاند نشان میدهند.
Cernunnos از زمانی که او بر زندگی، خلقت و باروری سرپرستی میکرد، محافظ و تأمینکننده بود. برخی از محققان وجود دارند که معتقدند Cernunnos پیوند پیچیده ای با درختان بلوط دارد، زیرا بلوط، درخت گاو نر برای جدا کردن شاخ های خود است.
Cocidius
کوسیدیوس (تلفظ می شود ko-kiddius) یک خدای سلتیک-بریتانیایی بود که روی دیوار هادریان مرتبط با گوزن گوزن تصویر شده بود. او خدای جنگل و شکار است که از آن به عنوان درخت توسکا یاد می شود. واضح است که او یک خدای مهم در زمان خود بود، زیرا هم رومیان اشغالگر و هم سلت ها کوسیدیوس را می پرستیدند. او اغلب با نیزه و سپر نشان داده می شود که او را به خدای جنگجویان، شکارچیان و سربازان تبدیل می کند.
حداقل 23 محراب اختصاص داده شده به او و دو لوح نقره وجود دارد. زیارتگاهی در یاردهوپ وجود دارد که تصویری از یک جنگجو را نشان میدهد که پاهایش را کمی از هم باز کرده و دستهایش را دراز کرده است. در دست راست او نیزه ای و در دست چپ پشت یک سپر کوچک و گرد است. به نظر می رسد که او کلاه ایمنی یا کلاه مناسبی بر سر دارد که روی ابروها پایین کشیده شده است و کاملا برهنه است، البته از نظر آناتومیک درست نیست. این کوسیدیوس است. با این حال، دو پلاک نقره ای در Bewcastle، که نشان دهنده نام او هستند، او را در همان موقعیت با همان ترتیب سلاح نشان می دهند. گوزنهایی که با یا بدون خدای طبیعت ظاهر میشوند در سراسر اروپا وجود دارند. هرجا که فرهنگ سلتیک ساکن بوده، گوزن نر در میان هر گروه، قبیله و قبیله برجسته است. این تصاویر نه تنها نشان دهنده احترام به شکار، بلکه احترام عمیق به طبیعت است.
- در روستای دانمارکGundestrup، یک دیگ آهنی تزئین شده وجود دارد که چندین خدا را نشان می دهد. یکی از این افراد که تئوری آن سرنونوس است، در حالی که پاهایش را بین گوزن و سگ (یا گراز) ضربدری کرده مینشیند. شاخ ها از سر او رشد می کنند در حالی که یک تورک در دست راستش و یک مار در دست دیگرش نگه داشته است. در قسمت دیگری از دیگ، تصویری از خدایی وجود دارد که در هر دست یک گوزن گوزن را گرفته است. این میتواند سرنونوس باشد، اما میتواند کوسیدیوس باشد.
- بورگوندی مرکز پرستش سرنونوس بود و بسیاری از تصاویر گوزننر از آن منطقه میآیند.
- مجسمهای از قبیله Aedui یک زوج الهی را به تصویر میکشد که بر این منطقه ریاست میکنند. پادشاهی حیوانات در کنار هم نشسته اند و پاهایشان روی دو گوزن گوزن قرار می گیرد.
- در زیارتگاه کوهستانی در لو دونون، می توان سنگی کنده کاری شده ای را یافت که یک خدای طبیعت یا شکارچی را نشان می دهد. این چهره مرد پوست حیوانی با میوه های آویزان می پوشد. دستان او بر روی شاخ گوزن گوزن که در کنار او ایستاده است قرار گرفته است.
- در لوکزامبورگ، تصویر گوزن گوزن با سکه هایی که از دهانش جاری است، یافت می شود.
- در ریمز، یک مجسمه سنگی حکاکی شده از Cernunnos با یک گوزن گوزن و یک گاو نر در حال نوشیدن از یک جریان سکه. مضمون سکه ها نشان دهنده پیوند گوزن گوزن با رفاه است.
به طور خلاصه
گوزن یک نماد خدای باستانی سلتی از دگرگونی، جادو و فعالیت های ماورایی است. شاخ ها یک ویژگی خاص هستند، و بسیاری از تصاویر نشان می دهد که چگونه این حیوان نماد رفاه است. این موجود مهمی برایسلت های باستان و ویژگی های بسیاری از اسطوره ها و باورها.