هنر بومی آمریکا - مقدمه

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

با توجه به وسعت گسترده آمریکای شمالی، توصیف چگونگی تکامل هنر بومی آمریکا چیزی جز یک کار آسان نیست. با این حال، مورخان هنر کشف کرده‌اند که پنج منطقه اصلی در این قلمرو وجود دارد که دارای سنت‌های هنری بومی با ویژگی‌هایی است که مختص این مردمان و مکان‌ها است.

امروز در مورد چگونگی تجلی هنر بومیان آمریکا در هر یک از این پنج حوزه بحث خواهیم کرد.

آیا هنر هر گروه بومی آمریکا یکسان است؟

نه . مشابه آنچه در بخش‌های جنوبی و مرکزی این قاره اتفاق می‌افتد، چیزی به نام فرهنگ پان هندی در آمریکای شمالی وجود ندارد. حتی مدت‌ها قبل از ورود اروپایی‌ها به این سرزمین‌ها، قبایلی که در اینجا زندگی می‌کردند از قبل انواع مختلفی از اشکال هنری را تمرین می‌کردند.

بومیان آمریکا به طور سنتی هنر را چگونه تصور می‌کردند؟

در سنت سنتی چگونه بود. ادراک بومیان آمریکا، ارزش هنری یک شی نه تنها با زیبایی آن، بلکه به میزان "خوب" بودن اثر هنری تعیین می شود. این بدان معنا نیست که بومیان آمریکا قادر به ارزش گذاری زیبایی اشیا نیستند، بلکه به این معناست که قدردانی آنها از هنر اساساً بر اساس کیفیت است.

معیارهای دیگر برای تصمیم گیری در مورد هنری بودن یا نبودن چیزی ممکن است این باشد که شی می تواند به درستی عملکرد عملی را که برای آن ایجاد شده است، انجام دهد، چه کسی قبلاً مالک آن بوده است، و چند بار شیء دارای آن بوده است.که ساحل شمال غربی برای آن بسیار شناخته شده است.

برای درک اینکه چرا این تغییر رخ داده است، ابتدا لازم است بدانیم که جوامع بومی آمریکا که در ساحل شمال غربی توسعه یافته اند، سیستم های کاملاً تعریف شده ای از طبقات ایجاد کرده اند. . علاوه بر این، خانواده ها و افرادی که در بالای نردبان اجتماعی بودند، پیوسته به دنبال هنرمندانی بودند که بتوانند آثار هنری چشمگیر بصری خلق کنند که نمادی از ثروت و قدرت آنها باشد. همچنین به همین دلیل است که معمولاً میله‌های توتم را در مقابل خانه‌های متعلق به کسانی که هزینه آن را پرداخت می‌کردند به نمایش می‌گذاشتند.

میله‌های توتم معمولاً از کنده‌های سرو ساخته می‌شدند و می‌توانستند تا 60 فوت طول داشته باشند. آنها با تکنیکی به نام هنر فرم لاین حک شده بودند که شامل کنده کاری اشکال نامتقارن (بیضی شکل، فرم های U و فرم های S) بر روی سطح چوب است. هر توتم با مجموعه ای از نمادها تزئین شده است که نشان دهنده تاریخ خانواده یا شخصی است که آن را در اختیار دارد. شایان ذکر است که این ایده که توتم ها را باید پرستش کرد، یک تصور غلط رایج است که توسط افراد غیر بومی منتشر شده است.

عملکرد اجتماعی توتم ها، به عنوان ارائه دهندگان گزارش های تاریخی، به بهترین وجه در هنگام جشن پاتلچ ها مشاهده می شود. Potlatches جشن‌های بزرگی هستند که به‌طور سنتی توسط مردم بومی ساحل شمال غربی جشن گرفته می‌شوند، جایی که قدرت خانواده‌ها یا افراد خاص به طور عمومی به رسمیت شناخته می‌شود.

علاوه بر این، به گفته مورخان هنرجانت سی. برلو و روث بی. فیلیپس، در طول این مراسم است که داستان‌های ارائه شده توسط توتم‌ها «نظم اجتماعی سنتی را توضیح می‌دهند، اعتبار می‌بخشند و تجلی می‌دهند».

نتیجه‌گیری

در میان بومیان در فرهنگ های آمریکایی، قدردانی از هنر به جای جنبه های زیبایی شناختی، بر اساس کیفیت بود. هنر بومی آمریکا ماهیت عملی آن نیز مشخص می شود، زیرا تصور می شد بسیاری از آثار هنری خلق شده در این قسمت از جهان به عنوان ظروفی برای فعالیت های معمول روزانه یا حتی در مراسم مذهبی استفاده می شود.

در یک مراسم مذهبی استفاده می‌شد.

در نهایت، برای هنری بودن، یک شیء نیز باید به نوعی بیانگر ارزش‌های جامعه‌ای باشد که از آن سرچشمه می‌گیرد. این اغلب نشان می‌دهد که هنرمند بومی فقط می‌تواند از مجموعه‌ای از مواد یا فرآیندهای از پیش تعیین‌شده استفاده کند، چیزی که می‌تواند آزادی خلقت او را محدود کند.

با این حال، موارد شناخته شده‌ای از افرادی وجود دارد که آثار هنری را دوباره اختراع کردند. سنتی که آنها به آن تعلق داشتند; به عنوان مثال، این مورد در مورد هنرمند پوبلو ماریا مارتینز است.

نخستین هنرمندان بومی آمریکا

اولین هنرمندان بومی آمریکا در زمان بسیار دور، در حدود 11000 سال قبل از میلاد مسیح، روی زمین قدم زدند. ما چیز زیادی در مورد حساسیت هنری این مردان نمی دانیم، اما یک چیز مسلم است - بقا یکی از اصلی ترین چیزهایی بود که در ذهن آنها بود. این را می‌توان با مشاهده اینکه کدام عناصر توجه این هنرمندان را به خود جلب کرده است، تأیید می‌کند.

به عنوان مثال، از این دوره، استخوان مگافونایی را می‌یابیم که تصویر یک ماموت در حال راه رفتن روی آن حک شده است. مشخص است که مردان باستانی برای چندین هزار سال ماموت ها را شکار می کردند، زیرا این حیوانات منبع مهمی از غذا، پوشاک و سرپناه برای آنها بودند.

پنج منطقه اصلی

در حین مطالعه تکامل بومی هنر آمریکایی، مورخان کشف کرده اند که پنج منطقه اصلی در این بخش از قاره وجود دارد که آثار هنری خود را ارائه می دهند.رسم و رسوم. این مناطق عبارتند از جنوب غربی، شرق، غرب، ساحل شمال غربی و شمال.

مناطق فرهنگی مردم آمریکای شمالی در زمان تماس با اروپا. PD.

پنج منطقه در آمریکای شمالی سنت‌های هنری را ارائه می‌دهند که منحصر به گروه‌های بومی ساکن در آنجا هستند. به طور خلاصه، این موارد به شرح زیر است:

  • جنوب غربی : افراد پوئبلو در ایجاد ظروف خانگی خوب مانند ظروف سفالی و سبدها تخصص داشتند.
  • شرق : جوامع بومی از دشت‌های بزرگ، مجموعه‌های تپه‌ای بزرگ ایجاد کردند تا محل دفن اعضای طبقات عالی باشد.
  • غرب: بومیان آمریکای غربی که بیشتر به کارکردهای اجتماعی هنر علاقه داشتند، گزارش های تاریخی را روی پوست گاومیش ترسیم می کردند.
  • Northwest: بومیان ساحل شمال غربی ترجیح می دادند تاریخ خود را بر روی توتم ها حک کنند.
  • شمالی: در نهایت، به نظر می رسد هنر شمال به عنوان آثار هنری بیشترین تأثیر را از تفکر مذهبی داشته باشد. از این سنت هنری برای نشان دادن احترام به ارواح حیوانی قطب شمال ایجاد شده است.

Southwest

هنر سفالگری توسط ماریا مارتینز. CC BY-SA 3.0

مردم پوئبلو یک گروه بومی آمریکایی هستند که عمدتاً در قسمت شمال شرقی آریزونا و نیومکزیکو واقع شده‌اند. این بومیان از آناسازی، فرهنگی باستانی که به اوج خود رسیده است، می آیندبین 700 قبل از میلاد و 1200 قبل از میلاد.

مردم پوئبلو که نماینده هنر جنوب غربی هستند، قرن ها سفالگری و سبد سازی خوب انجام داده اند و تکنیک های خاص و سبک های تزئینی را تکمیل کرده اند که هم سادگی و هم نقوش الهام گرفته از طبیعت آمریکای شمالی را نشان می دهد. . طرح‌های هندسی نیز در میان این هنرمندان محبوب است.

تکنیک‌های تولید سفال ممکن است از محلی به محل دیگر در جنوب غربی متفاوت باشد. با این حال، آنچه در همه موارد رایج است، پیچیدگی فرآیند در مورد تهیه خاک رس است. به طور سنتی، تنها زنان پوئبلو می توانستند خاک رس را از زمین برداشت کنند. اما نقش زنان پوئبلو به این محدود نمی شود، زیرا برای قرن ها یک نسل از زنان سفالگر اسرار سفالگری را به نسل دیگر منتقل کرده اند.

انتخاب نوع گلی که قرار است با آن کار کنند فقط اولین قدم از بسیاری از مراحل پس از آن، سفالگرها باید خاک رس را تصفیه کنند، و همچنین تلطیف خاصی را که در مخلوط خود استفاده می کنند، انتخاب کنند. برای اکثر سفالگران، دعا مقدم بر مرحله ورز دادن دیگ است. پس از قالب‌گیری ظرف، هنرمندان Pueblo آتشی (که معمولاً روی زمین قرار می‌گیرد) برای شلیک گلدان روشن می‌کنند. این همچنین مستلزم دانش عمیقی از مقاومت خاک رس، انقباض آن و نیروی باد است. دو مرحله آخر شامل صیقل دادن و تزئین گلدان است.

ماریا مارتینز از سن ایلدفونسوپوئبلو (1887-1980) شاید مشهورترین هنرمندان پوئبلو باشد. کار سفال ماریا به دلیل ترکیب تکنیک های سنتی قدیمی سفالگری با نوآوری های سبکی که توسط او ارائه شده بود، بدنام شد. آزمایش با فرآیند شلیک و استفاده از طرح‌های سیاه و مشکی از ویژگی‌های کار هنری ماریا بود. در ابتدا، جولیان مارتینز، شوهر ماریا، گلدان های او را تزئین کرد تا اینکه در سال 1943 درگذشت. او سپس کار را ادامه داد.

East

تپه مار در جنوب اوهایو - PD.

اصطلاح مردم جنگلی توسط مورخان برای تعیین گروهی از بومیان آمریکا که در بخش شرقی قاره زندگی می کردند استفاده می شود. چشمگیرترین آثار هنری خلق شده در اینجا متعلق به تمدن های بومیان آمریکا باستان است که بین اواخر دوره باستانی (نزدیک به 1000 سال قبل از میلاد) و دوره جنگل های میانی (500 پس از میلاد) شکوفا شد.

در این زمان، مردم وودلند، به ویژه آنهایی که از فرهنگ Hopewell و Adena (هر دو در جنوب اوهایو واقع شده اند) که در ساخت مجتمع های تپه ای در مقیاس بزرگ تخصص داشتند. این تپه‌ها بسیار هنرمندانه تزئین شده بودند، زیرا به عنوان مکان دفن اختصاص داده شده به اعضای طبقات نخبه یا جنگجویان بدنام عمل می‌کردند.

هنرمندان وودلند اغلب با مواد ظریفی مانند مس از دریاچه‌های بزرگ، سنگ سرب از میسوری کار می‌کردند. ،و انواع مختلف سنگ‌های عجیب و غریب، برای ایجاد جواهرات، ظروف، کاسه‌ها و مجسمه‌های نفیس که قرار بود مرده‌ها را در کوه‌هایشان همراهی کنند.

در حالی که هر دو فرهنگ هوپول و آدنا تپه‌سازان بزرگی بودند، دومی همچنین برای لوله های سنگی تراشیده شده، که به طور سنتی در مراسم شفابخشی و سیاسی استفاده می شد، و لوح های سنگی، که ممکن بود برای تزئین دیوارها استفاده می شد، ذائقه برتر ایجاد کرد.

در سال 500 میلادی، این جوامع از هم پاشیدند. با این حال، بسیاری از سیستم های اعتقادی و دیگر عناصر فرهنگی آنها در نهایت به مردمان ایروکوایی به ارث رسید.

این گروه های جدیدتر نیروی انسانی و تجملات لازم برای ادامه سنت ساختمان کوه را نداشتند، اما آنها هنوز سایر اشکال هنری موروثی را تمرین می کرد. به عنوان مثال، کنده کاری روی چوب به ایروکوئی ها اجازه داده است که دوباره با ریشه های اجدادی خود ارتباط برقرار کنند – به ویژه پس از اینکه مهاجران اروپایی در طول دوره پس از تماس از زمین های خود خلع ید شدند.

West

در طول پست - دوره تماس، سرزمین دشت های بزرگ آمریکای شمالی، در غرب، توسط بیش از دوجین گروه قومی مختلف، از جمله Plains Cree، Pawnee، Crow، Arapaho، Mandan، Kiowa، Cheyenne، و Assiniboine ساکن بود. اکثر این افراد سبک زندگی کوچ نشینی یا نیمه کوچ نشینی داشتند که با حضور بوفالو تعریف می شد.

تا نیمه دوم 19م.در قرن گذشته، بوفالوها برای اکثر بومیان آمریکای دشت بزرگ غذا و همچنین عناصر لازم برای تولید پوشاک و ساختن سرپناه فراهم کردند. علاوه بر این، صحبت در مورد هنر این افراد بدون توجه به اهمیتی که پوست گاومیش برای هنرمندان دشت بزرگ داشت، عملاً غیرممکن است.

پوست بوفالو به صورت هنرمندانه توسط مردان و زنان بومی آمریکا کار می شد. در مورد اول، مردان از پوست گاومیش برای ترسیم گزارش‌های تاریخی بر روی آن‌ها و همچنین برای ایجاد سپرهایی آغشته به خواص جادویی برای اطمینان از محافظت فیزیکی و معنوی استفاده کردند. در مورد دوم، زنان به طور جمعی برای تولید تیپ‌های بزرگ (معمولاً بومیان آمریکا) که با طرح‌های انتزاعی زیبا تزئین شده‌اند، کار می‌کنند. رسانه های غربی مبتنی بر نگاه بومیان دشت بزرگ است. این منجر به باورهای نادرست بسیاری شده است، اما یکی از مواردی که به طور خاص در مورد این مردمان حاصل شده است این باور است که هنر آنها منحصراً بر قدرت جنگ متمرکز است.

این نوع رویکرد امکان درک دقیق یکی از موارد را به خطر می اندازد. غنی ترین سنت های هنری بومیان آمریکا.

شمال

در قطب شمال و زیر قطب شمال، جمعیت بومی درگیر تمرین اشکال مختلف هنری بوده اند که شاید خلقت آنها باشد.لباس های شکارچی و تجهیزات شکار با تزئینات گرانبها از همه ظریف ترند.

از زمان های قدیم، مذهب در زندگی بومیان آمریکایی ساکن قطب شمال نفوذ کرده است، تأثیری که در دو هنر اصلی دیگر نیز قابل لمس است. اشکالی که این افراد انجام می‌دهند: حکاکی حرز و ایجاد نقاب‌های آیینی.

به‌طور سنتی، آنیمیسم (اعتقاد به اینکه همه حیوانات، انسان‌ها، گیاهان و اشیاء روح دارند) اساس ادیان بوده است. اینوئیت‌ها و آلئوت‌ها - دو گروه که اکثریت جمعیت بومی قطب شمال را تشکیل می‌دهند، تمرین می‌کنند. این مردمان برخاسته از فرهنگ های شکار، بر این باورند که دلجویی کردن و حفظ روابط خوب با ارواح حیوانی مهم است، بنابراین آنها به همکاری با انسان ها ادامه می دهند و در نتیجه شکار را ممکن می کنند.

یکی از روش های شکارچیان اینویت و آلئوت به طور سنتی نشان دادن احترام خود به این ارواح با پوشیدن لباس هایی است که با طرح های زیبای حیوانات تزئین شده است. حداقل تا اواسط قرن نوزدهم، این باور رایج در میان قبایل قطب شمال بود که حیوانات ترجیح می‌دادند توسط شکارچیانی که لباس‌های تزئینی می‌پوشیدند کشته شوند. شکارچیان همچنین فکر می کردند که با گنجاندن نقوش حیوانات در لباس های شکار خود، قدرت و حفاظت از ارواح حیوانی به آنها منتقل می شود.

در طول شب های طولانی قطب شمال، زنان بومی وقت خود را صرف خلقت می کردند.لباس های جذاب و ظروف شکار. اما این هنرمندان نه تنها هنگام توسعه طرح های زیبای خود، بلکه در لحظه انتخاب مواد کار خود نیز خلاقیت نشان دادند. صنایع دستی قطب شمال به طور سنتی از مواد حیوانی بسیار متنوعی استفاده می‌کردند، از آهو، کاریبو و پوست خرگوش گرفته تا پوست ماهی قزل آلا، روده دریایی، استخوان، شاخ و عاج.

این هنرمندان همچنین با مواد گیاهی کار می‌کردند. مانند پوست، چوب و ریشه. برخی از گروه‌ها مانند کریس (مردم بومی که عمدتاً در شمال کانادا زندگی می‌کنند)، تا قرن نوزدهم از رنگدانه‌های معدنی برای تولید پالت‌های خود استفاده می‌کردند.

ساحل شمال غربی

ساحل شمال غربی آمریکای شمالی از رودخانه مس در جنوب آلاسکا تا مرز اورگان-کالیفرنیا امتداد دارد. سنت‌های هنری بومی این منطقه از عمق دیرینه‌ای برخوردار است، زیرا تقریباً در حدود سال 3500 قبل از میلاد شروع شد و تقریباً بدون وقفه در اکثر این قلمرو به تکامل خود ادامه داد.

شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که تا سال 1500 ق.م. ، بسیاری از گروه های بومی آمریکا از سراسر این منطقه قبلاً به اشکال هنری مانند سبد فروشی، بافندگی و کنده کاری روی چوب تسلط داشتند. با این حال، علیرغم اینکه در ابتدا علاقه زیادی به خلق مجسمه‌ها، مجسمه‌ها، کاسه‌ها و بشقاب‌های کوچک حکاکی‌شده با ظرافت نشان دادند، توجه این هنرمندان به مرور زمان به تولید میله‌های توتم بزرگ معطوف شد.

استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.