Khonsu - خدای مصری ماه، زمان و باروری

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    Khonsu که با نام‌های Chons، Khonshu و Khensu نیز شناخته می‌شود، یک کالای قمری مصر باستان است که نشان‌دهنده ماه، زمان و باروری است.

    به‌عنوان خدای ماه و خدای اصلی در نور در تاریکی، اعتقاد بر این بود که او از مسافران شب مراقبت می کند و اغلب برای کمک به شفا، افزایش قدرت مردانگی و محافظت در برابر حیوانات وحشی از او استفاده می شود.

    نام های فراوان Khonsu

    نام Khonsu از کلمه khenes به معنی سفر یا عبور گرفته شده است و به سفر خدای ماه در آسمان شب اشاره دارد.

    در تبس، او را به Khonsu-nefer-hotep می‌شناختند، به معنی ارباب Ma'at - حقیقت، عدالت، هماهنگی. ، و تعادل. در طول فاز ماه جدید، او گاو نر توانا نامیده می شد، و زمانی که ماه کامل شد، او با گاو نر عقیم شده ارتباط داشت.

    یک شکل از Khonsu Khensu-pa-khart یا Khonsu-pa-khered به معنای Khonsu کودک بود و اعتقاد بر این بود که مظهر هلال ماه است که هر ماه نور را به ارمغان می آورد و نمادی از تولید مثل و باززایی است.

    برخی از نام‌های دیگر خونسو عبارتند از: سرگردان، مسافر، مدافع، آغوشگر و گاهنگار.

    خونسو بر چه چیزی حکومت می‌کرد؟

    علاوه بر این که بر ماه حکمرانی می‌کرد. اعتقاد بر این بود که خونسو بر ارواح شیطانی حکومت می کند و بشریت را از مرگ، زوال و بیماری محافظت می کند. او همچنین خدای باروری با قدرت به حساب می آمدبرای پرورش محصولات، گیاهان و میوه ها، و به زنان کمک می کرد تا باردار شوند و همچنین مردانگی مردان.

    خونسو نیز به عنوان یک خدای شفابخش پرستش می شد. حتی یک افسانه حاکی از آن است که او شخصاً مسئول شفای بطلمیوس چهارم، فرعون مصری یونانی الاصل بوده است.

    خونسو و سه گانه تبس

    در دین مصر باستان، کشیش ها اغلب از یکدیگر جدا می شدند. بسیاری از خدایان به گروه های سه نفره از خانواده، معروف به سه گانه. خونسو در طول پادشاهی جدید، به همراه الهه آسمان، موت، که مادرش بود، و خدای هوا آمون ، پدرش، بخشی از سه گانه تبس شد. در سرتاسر مصر، زیارتگاه ها و معابد زیادی وجود داشت که سه گانه تبس را جشن می گرفتند. با این حال فرقه آنها مرکزی در شهر کارناک داشت که بخشی از شهر باستانی اقصر یا تبس بود که مجموعه معبد عظیم آنها در آنجا قرار داشت. این معبد بزرگ خونسو نامیده می شد.

    خونسو و سرود آدمخوار

    اما خونسو به عنوان یک خدای خیرخواه و محافظ شروع نشد. در طول پادشاهی قدیم، Khonsu خدایی خشن تر و خطرناک تر به حساب می آمد. در متون هرم، او به عنوان بخشی از سرود آدم خوار ظاهر می شود، جایی که او به عنوان خدای تشنه به خون توصیف می شود که به پادشاه مرده کمک می کند تا خدایان دیگر را بگیرد و آنها را ببلعد.

    ارتباط خونسو با خدایان دیگر

    برخی از افسانه ها ادعا می کنند که خونسو همدم توث ، یکی دیگر از خدایان مصری مرتبط است.با اندازه گیری زمان و همچنین ماه. خونسو گاهی اوقات به عنوان وقت نگار یا تقسیم کننده ماه ها شناخته می شد، زیرا مصریان تقویم خود را بر اساس چرخه های منظم ماه قرار می دادند و سال قمری را به دوازده ماه تقسیم می کردند.

    در دوره‌های بعدی، Khonsu پسر اوزیریس بود و این دو خدا دو گاو نر نامیده می‌شدند که هم نماینده ماه و هم خورشید بودند. اگرچه در تبس او به عنوان فرزند آمون و موت در کوم اومبو تأسیس شد، اعتقاد بر این بود که او هاتور و پسر سوبک بود.

    در معبد سوبک و هوروس بزرگ، دو سه گانه وجود داشت. پرستش شدند - هاتور، سوبک ، و خونسو، و هوروس بزرگتر، تاسنتنوفرت خواهر خوب، و پسرشان پانبتاوی. بنابراین، معبد به دو نام شناخته می شد - کسانی که سوبک را می پرستیدند آن را خانه تمساح می نامیدند در حالی که فداییان هوروس آن را قلعه شاهین می نامیدند.

    خونسو و شاهزاده خانم بختن.

    این داستان در زمان حکومت رامسس سوم اتفاق افتاد. در سفر فرعون به کشور نهرن، که امروزه به عنوان غرب سوریه شناخته می شود، سردارانی از سراسر کشور برای ادای احترام سالانه به او آمدند. در حالی که همه به او هدایای ارزشمندی مانند طلا، چوب گرانبها و لاجورد اهدا کردند، شاهزاده بختن دختر بزرگ زیبای خود را به او تقدیم کرد. فرعون او را به همسری گرفت و نام او را نفرو (Ra-neferu)، همسر اصلی سلطنتی و همسرش گذاشتملکه مصر.

    پانزده سال بعد، شاهزاده در تبس به دیدار فرعون رفت. او هدایایی به او داد و به او گفت که خواهر کوچکتر ملکه به شدت بیمار است. فوراً فرعون ماهرترین پزشک را احضار کرد و او را برای شفای دختر نزد بختن فرستاد. با این حال، پس از معاینه او، دکتر متوجه شد که او نمی تواند کاری انجام دهد، زیرا وضعیت دختر بیچاره نتیجه یک روح شیطانی است. بنابراین، فرعون از خدای خونسو درخواست کرد که برود و برای درمان او تلاش کند.

    خدا مجسمه ای از تصویر خود را پر از قدرت کرد و آن را از معبد خود به بختن فرستاد. پس از مواجهه با روح شیطانی، شیطان متوجه شد که خونسو چقدر قدرتمند است و بدن دختر را ترک کرد. روح از خدا طلب آمرزش کرد و از او خواست که برای هر دو ضیافتی ترتیب دهد و قول داد که پس از آن از دنیای فانی خارج شود. پس از جشن بزرگ، او به وعده خود وفا کرد و دختر شفا یافت.

    شاهزاده بختن به نشانه قدردانی و احترام، معبدی به افتخار خونسو در شهر خود ساخت. با این حال، پس از سه سال گذراندن در آنجا، خونسو به یک شاهین طلایی تبدیل شد و به مصر بازگشت. شاهزاده هدایا و هدایایی زیادی به مصر فرستاد که همه آنها در زیر پای مجسمه خونسو در معبد بزرگ او در کارناک قرار داده شد.

    تصویر و نماد خوانسو

    خونسو بیشتر به عنوان یک مرد جوان مومیایی شده با بازوهای ضربدری به تصویر کشیده می شود. برای تاکید بر اواو معمولاً دارای یک قیطان یا قفل پهلوی بلند و همچنین ریش خمیده است که نماد جوانی و قدرت سلطنتی اوست.

    او اغلب در دستانش کلاهبردار و بالش را حمل می کرد و گردنبندی با آویز هلال ماه می پوشید. گاه با کج و چله عصا یا عصای دست می گرفت. او که خدای ماه بود، اغلب با نماد قرص ماه که روی سرش قرار داشت به تصویر کشیده می شد. جدا از تصاویر مومیایی‌مانند، خونسو گاهی به‌عنوان مردی با سر شاهین به تصویر کشیده می‌شود.

    هر یک از این عناصر معنای نمادین خاصی داشتند: فلیل

    در تمدن مصر باستان، کلاهبردار که هکا و فلیل نخاخا نامیده می شد، نمادهای رایج و متداول بودند. اینها نمادهای فراعنه بودند که نمادی از قدرت و اقتدار آنها بود.

    کلاهبردار نمایانگر عصای چوپان بود که از گاوها محافظت می کرد. در این زمینه، کلاهبردار نماد نقش فرعون به عنوان محافظ قوم خود است. فلیل میله ای شلاق مانند است که سه قیطان از بالای آن آویزان است. برای تنبیه و برقراری نظم استفاده می شد. در کشاورزی از آن برای خرمن کوبی غلات استفاده می کردند. بنابراین، شپش نشان دهنده اقتدار فرعون و همچنین وظیفه او برای تأمین نیازهای مردم است.

    از آنجایی که خونسو اغلب در حالی که این نماد را در دست دارد نشان داده می شود، این نماد قدرت، اقتدار و وظیفه او است.

    ماه

    خونسوهمیشه همراه با نمادهای قمری به تصویر کشیده می شد که هم ماه کامل و هم هلال ماه را نشان می داد. به عنوان نمادی رایج در بسیاری از فرهنگ های مختلف، هلال ماه، همچنین به عنوان ماه در حال افزایش و رو به زوال شناخته می شود، نماد جهانی باروری است. همچنین نشان‌دهنده چرخه بی‌پایان تولد، مرگ و تولد دوباره است.

    همانطور که کاملاً روشن و گرد بود، ماه کامل به‌ویژه توسط مصریان باستان قدردانی می‌شد. آنها ماه و خورشید را به دو نور و چشمان هوروس خدای آسمان تعبیر کردند. ماه همچنین نماد جوان‌سازی، رشد و تجدید چرخه‌ای بود.

    شاهین

    اغلب، خونسو به عنوان مردی جوان با سر شاهین به تصویر کشیده می‌شد. در مصر باستان تصور می شد که شاهین ها تجسم یا مظاهر فراعنه هستند و نشان دهنده سلطنت، سلطنت و حاکمیت بودند.

    To Wrap Up

    به عنوان خدای ماه، باروری، محافظت و خونسو با نام های زیادی شناخته می شد. او خدایی بسیار مورد احترام بود و از عبادت دیرینه در مصر باستان لذت می برد.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.