ملکه های مصر و اهمیت آنها - یک فهرست

  • این را به اشتراک بگذارید
Stephen Reese

    می توان استدلال کرد که زنان در مصر باستان نسبت به بسیاری از فرهنگ های باستانی دیگر به قدرت بیشتری دست یافتند و تقریباً در همه زمینه های زندگی با مردان برابر بودند.

    در حالی که شناخته شده ترین آنها بود. از میان تمام ملکه های مصر، کلئوپاترا هفتم است، زنان دیگری مدت ها قبل از اینکه او به تخت سلطنت برسد، قدرت را در دست داشتند. در واقع، برخی از طولانی‌ترین دوره‌های ثبات مصر زمانی حاصل شد که زنان بر کشور حکومت کردند. بسیاری از این ملکه‌های آینده به‌عنوان همسران با نفوذ یا دختران پادشاه شروع به کار کردند و بعداً تصمیم‌گیرنده اصلی این سرزمین شدند.

    اغلب، فرعون‌های زن در زمان‌های بحران، زمانی که امید به رهبری مرد از بین رفته بود، تاج و تخت را می‌گرفتند. ، اما اغلب مردانی که پس از این ملکه ها آمده بودند نام آنها را از فهرست رسمی پادشاهان پاک می کردند. بدون توجه به این، امروزه از این زنان به عنوان برخی از قوی ترین و شاخص ترین چهره های زن در تاریخ یاد می شود. در اینجا نگاهی به ملکه های مصر از دوره سلسله اولیه تا دوران بطلمیوسی می اندازیم.

    Neithhotep

    افسانه ها حاکی از آن است که در اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد، نارمر جنگجو به دو سرزمین جداگانه پیوست. مصر علیا و سفلی و اولین سلسله را تأسیس کرد. او تاجگذاری کرد و همسرش نیثهوتپ اولین ملکه مصر شد. حدس هایی وجود دارد که او ممکن است به تنهایی در دوره سلسله اولیه حکومت کرده باشد، و برخی از مورخان احتمال داده اند که او یک شاهزاده خانم مصر علیا بوده است.و در اتحادی که اتحاد مصر علیا و سفلی را ممکن ساخت. با این حال، مشخص نیست که نارمر با او ازدواج کرده است. برخی از مصرشناسان به همسر آها و مادر پادشاه دجر اشاره می کنند. Neithhotep همچنین به عنوان همسر دو بانو توصیف شد، عنوانی که ممکن است معادل مادر پادشاه و همسر پادشاه باشد.

    نام نیثهوتپ با نیت، الهه مصری باستان بافندگی و شکار مرتبط بود. این الهه ارتباط قدرتمندی با سلطنت داشت، بنابراین چندین ملکه از سلسله اول به نام او نامگذاری شدند. در واقع، نام ملکه به معنای " الهه نیث راضی است " است.

    Merytneith

    Merytneith یکی از اولین تجسم های قدرت زنانه، Merytneith در طول سلسله اول، حدود 3000 تا 2890 قبل از میلاد حکومت کرد. او همسر پادشاه جت و مادر کینگ دن بود. هنگامی که شوهرش درگذشت، او به دلیل کوچک بودن پسرش به عنوان ملکه سلطنت بر تخت نشست و ثبات را در مصر تضمین کرد. برنامه اصلی او تداوم سلطه خانواده اش و تثبیت پسرش در قدرت سلطنتی بود.

    در ابتدا اعتقاد بر این بود که مریتنیث مرد بوده است، زیرا ویلیام فلیندرز پتری مقبره او را در ابیدوس کشف کرد و نام آن را خواند. به عنوان "Merneith" (کسی که نیث او را دوست دارد). یافته های بعدی نشان داد که در کنار اولین ایدئوگرام نام او یک تعیین زن وجود دارد، بنابراینمریتنیث را باید خواند. آرامگاه او همراه با چندین اشیاء کتیبه‌خورده، از جمله بسیاری از سرخ‌ها (نشان‌های نخستین فراعنه)، مملو از تدفین قربانی 118 خدمتگزار و مقامات دولتی بود که او را در سفر او در طول زندگی پس از مرگ همراهی می‌کردند.

    Heepheres I

    در سلسله چهارم، هتفرس اول ملکه مصر شد و عنوان دختر خدا را یدک کشید. او همسر پادشاه اسنفرو، اولین کسی بود که یک هرم واقعی یا مستقیم را در مصر ساخت، و مادر خوفو، سازنده هرم بزرگ جیزه بود. به عنوان مادر پادشاه توانا، او در زندگی بسیار مورد احترام قرار می گرفت، و اعتقاد بر این است که آیین ملکه برای نسل های بعدی حفظ شده است. مشخص نیست، اعتقاد بر این است که هتفرس اول بزرگترین دختر هونی، آخرین پادشاه سلسله سوم است، که نشان می دهد ازدواج او با اسنفرو باعث انتقال آرام بین این دو سلسله شد. برخی حدس می زنند که او احتمالا خواهر شوهرش نیز بوده است و ازدواج آنها حکومت او را تثبیت کرد.

    Khentkawes I

    یکی از ملکه های عصر هرم، خنتکاوس اول، دختر پادشاه منکائوره ​​بود. و همسر شاه شپسسکاف که در حدود 2510 تا 2502 قبل از میلاد حکومت کرد. او به عنوان مادر دو پادشاه مصر علیا و سفلی ، زنی از اهمیت قابل توجهی بود. او دو پادشاه به دنیا آورده بود، ساهور وNeferirkare، دومین و سومین پادشاه سلسله پنجم.

    اعتقاد بر این است که Khentkawes I به عنوان نایب السلطنه پسر نوزادش خدمت کرده است. با این حال، مقبره پر زرق و برق او، هرم چهارم جیزه، نشان می دهد که او به عنوان یک فرعون سلطنت می کرد. در حفاری اولیه مقبره او، او را در حالی که مار کبری اوریوس بر پیشانی خود بسته و عصایی در دست دارد، بر تختی نشسته به تصویر کشیده شد. اورئوس با سلطنت همراه بود، اگرچه تا زمان پادشاهی میانه به لباس استاندارد ملکه تبدیل نشد.

    Sobekneferu

    در سلسله دوازدهم، Sobekneferu سلطنت مصر را به عنوان عنوان رسمی خود انتخاب کرد، زمانی که ولیعهدی وجود نداشت که تاج و تخت را بگیرد. دختر آمنهات سوم، پس از مرگ برادر ناتنی‌اش، نزدیک‌ترین فرد در صف جانشینی شد و تا زمانی که سلسله دیگری آماده حکومت شد، به عنوان فرعون حکومت کرد. همچنین Neferusobek نامیده می شود، این ملکه از روی خدای تمساح Sobek نامگذاری شده است.

    Sobekneferu مجموعه هرمی پدرش را در Hawara تکمیل کرد، که اکنون به عنوان Labyrinth شناخته می شود. او همچنین پروژه های ساختمانی دیگری را به سنت پادشاهان قبلی تکمیل کرد و چندین بنای تاریخی و معبد در هراکلوپولیس و تل دابا ساخت. نام او قرن‌ها پس از مرگش در فهرست‌های رسمی پادشاهان دیده می‌شد.

    Ahhotep I

    Ahhotep I همسر پادشاه Seqenenre Taa دوم از سلسله هفدهم بود و به‌عنوان نایب السلطنه از طرف ملکه حکومت می‌کرد. پسر جوانش احمدوس اولموقعیت همسر خدا آمون ، عنوانی که به همتای زن کاهن اعظم محفوظ است.

    در دوره میانی دوم، جنوب مصر از تبس، واقع در بین پادشاهی نوبی، اداره می شد. کوش و سلسله هیکسوس که بر شمال مصر حکومت می کردند. ملکه آهوتپ اول به عنوان نماینده Seqenenre در تبس عمل کرد و در حالی که شوهرش در شمال می جنگید از مصر علیا محافظت می کرد. با این حال، او در نبرد کشته شد و پادشاه دیگری به نام کاموسه تاجگذاری کرد، اما در سن بسیار جوانی جان خود را از دست داد، که آهوتپ اول را مجبور کرد تا کنترل کشور را به دست گیرد

    در حالی که پسرش احمدوس اول در حال جنگ بود. ملکه آهوتپ اول در مقابل نوبی ها در جنوب، ارتش را با موفقیت فرماندهی کرد، فراریان را بازگرداند و شورش هواداران هیکسوس را سرکوب کرد. بعدها، پسرش پادشاه به عنوان بنیانگذار یک سلسله جدید در نظر گرفته شد، زیرا او مصر را دوباره متحد کرد.

    هتشپسوت

    مجسمه اوسیری هاتشپسوت در مقبره او. او با ریش دروغین به تصویر کشیده شده است.

    در سلسله هجدهم، هتشپسوت به دلیل قدرت، موفقیت، رفاه و استراتژی هوشمندانه‌اش شناخته شد. او ابتدا به عنوان یک ملکه در حالی که با توتموس دوم ازدواج کرده بود، حکومت کرد، سپس به عنوان نایب السلطنه پسر خوانده اش توتموس سوم، که در دوران مدرن به ناپلئون مصر معروف شد، حکومت کرد. وقتی شوهرش درگذشت، او از عنوان همسر خدای آمون به جای همسر پادشاه استفاده کرد که احتمالاً راه را برای رسیدن به تاج و تخت هموار کرد.

    اما هتشپسوتنقش های سنتی ملکه نایب السلطنه را با به عهده گرفتن نقش پادشاه مصر شکست. بسیاری از محققان به این نتیجه می رسند که پسرخوانده او ممکن است کاملاً بتواند تاج و تخت را تصاحب کند، اما فقط به نقش ثانویه تنزل داده شده است. در واقع، ملکه بیش از دو دهه حکومت کرد و خود را به عنوان یک پادشاه مرد، با روسری و ریش مصنوعی فرعون به تصویر کشید تا از موضوع جنسیت چشم پوشی کند.

    معبد دیر البحری در غرب تبس در زمان سلطنت هتشپسوت در قرن 15 قبل از میلاد ساخته شد. این معبد به عنوان یک معبد مرده طراحی شد که شامل مجموعه ای از نمازخانه های اختصاص داده شده به Osiris ، Anubis، Re و Hathor بود. او معبدی با سنگ تراشیده در بنی حسن در مصر ساخت که به یونانی Speos Artemidos معروف است. او همچنین مسئول مبارزات نظامی و تجارت موفق بود.

    متاسفانه، سلطنت هتشپسوت به عنوان تهدیدی برای مردانی که پس از او آمدند تلقی می‌شد، بنابراین نام او از سوابق تاریخی حذف شد و مجسمه‌هایش ویران شدند. برخی از محققان حدس می زنند که این یک عمل انتقام جویانه بوده است، در حالی که برخی دیگر نتیجه می گیرند که جانشین تنها تضمین می کرد که سلطنت از توتموس اول تا توتموس سوم بدون تسلط زنان ادامه یابد.

    Nefertiti

    بعداً در سلسله هجدهم، نفرتیتی به جای اینکه فقط همسرش باشد، با شوهرش، پادشاه آخناتون، فرمانروایی شد. سلطنت او لحظه ای حساس در تاریخ مصر بود، همانطور که در این زمان بودکه دین سنتی چند خدایی به پرستش انحصاری خدای خورشید آتن تغییر یافت.

    در تبس، معبدی که به نام Hwt-Benben شناخته می‌شود، نفرتیتی را در نقش کشیش نشان می‌داد که رهبری پرستش آتن را بر عهده داشت. او همچنین به عنوان Neferneferuaten-Nefertiti شناخته شد. اعتقاد بر این است که او در آن زمان به عنوان یک الهه باروری زنده نیز در نظر گرفته می شد. سپس با برادرش بطلمیوس دوم فیلادلفوس مصر ازدواج کرد. او حاکم بطلمیوس شد و تمام القاب شوهرش را به اشتراک گذاشت. حتی در برخی متون تاریخی از او به عنوان پادشاه مصر علیا و سفلی یاد شده است. به عنوان خواهر و برادر متاهل، این دو با خدایان یونانی زئوس و هرا برابری می‌شدند.

    آرسینوی دوم اولین زن بطلمیوسی بود که به عنوان فرعون زن در مصر حکومت کرد، بنابراین در مکان‌های متعددی در مصر و یونان برای او تقدیم شد. تغییر نام کل مناطق، شهرها و شهرستان ها به افتخار او. پس از مرگ ملکه در حدود سال 268 قبل از میلاد، فرقه او در اسکندریه تأسیس شد و در جشنواره سالانه Arsinoeia از او یاد شد.

    Cleopatra VII

    که عضو بود. از خانواده حاکم یونانی مقدونی، می توان ادعا کرد که کلئوپاترا هفتم در فهرست ملکه های مصری قرار ندارد. با این حال، او از طریق مردان اطرافش قدرتمند شد و بیش از دو دهه بر مصر حکومت کرد. اینملکه به خاطر اتحادهای نظامی و روابطش با ژولیوس سزار و مارک آنتونی و به دلیل تأثیرگذاری فعال بر سیاست روم معروف بود.

    زمانی که کلئوپاترا هفتم در سال 51 قبل از میلاد ملکه شد، امپراتوری بطلمیوسی در حال فروپاشی بود، بنابراین او اتحاد خود را با ژنرال رومی جولیوس سزار امضا کرد و بعداً پسر آنها سزاریون را به دنیا آورد. هنگامی که سزار در سال 44 قبل از میلاد به قتل رسید، سزاریون سه ساله با مادرش به عنوان بطلمیوس پانزدهم فرمانروایی شد.

    کلئوپاترا هفتم برای تقویت موقعیت خود به عنوان یک ملکه ادعا کرده بود مرتبط با الهه ایزیس . پس از مرگ سزار، مارک آنتونی، یکی از نزدیک ترین حامیان او، استان های شرقی روم از جمله مصر را به خود اختصاص داد. کلئوپاترا برای محافظت از تاج خود و حفظ استقلال مصر از امپراتوری روم به او نیاز داشت. کشور تحت حکومت کلئوپاترا قدرتمندتر شد و آنتونی حتی چندین سرزمین را به مصر بازگرداند.

    در سال 34 قبل از میلاد، آنتونی سزاریون را به عنوان وارث قانونی تاج و تخت اعلام کرد و به سه فرزند خود با کلئوپاترا زمین اعطا کرد. با این حال، در اواخر سال 32 قبل از میلاد، سنای روم القاب آنتونی را از او سلب کرد و علیه کلئوپاترا اعلام جنگ کرد. در نبرد آکتیوم، رقیب آنتونی، اکتاویان، این دو را شکست داد. و به این ترتیب، افسانه می گوید، آخرین ملکه مصر با نیش یک مار، مار سمی و نماد سلطنت الهی خودکشی کرد.

    پیچیدنبالا

    در طول تاریخ مصر ملکه‌های زیادی وجود داشته است، اما برخی از آنها به خاطر دستاوردها و نفوذشان مهم‌تر شده‌اند، در حالی که برخی دیگر صرفاً به‌عنوان جانشین‌هایی برای مرد بعدی که تاج و تخت فرعون را به دست می‌گیرد، عمل می‌کنند. میراث آنها به ما بینشی درباره رهبری زنان و میزانی که آنها می توانستند در مصر باستان مستقل عمل کنند، می دهد.

    استفان ریس یک مورخ است که در نمادها و اساطیر تخصص دارد. او چندین کتاب در این زمینه نوشته است و آثارش در مجلات و مجلات سراسر جهان به چاپ رسیده است. استفن که در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد، همیشه به تاریخ عشق می ورزید. در کودکی، ساعت‌ها به بررسی متون باستانی و کاوش در خرابه‌های قدیمی می‌پرداخت. این امر باعث شد که او به دنبال تحقیقات تاریخی باشد. شیفتگی استفان به نمادها و اساطیر از این اعتقاد او ناشی می شود که آنها اساس فرهنگ بشری هستند. او معتقد است که با درک این اسطوره ها و افسانه ها می توانیم خود و دنیای خود را بهتر بشناسیم.